خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!

کامل شده لحظه وصال | زهرا جعفریان کاربر تک رمان

ساعت تک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,542
کیف پول من
114,971
Points
10,618
ما یک فرصت برای زندگی‌ کردن و یک زمان معین در اختیار داریم
می توانیم آن را صرف حسادت، عشق، تنفر، غم یا شادی کنیم
صرف هر کدام که کنیم در نهایت به پایان می رسد و تمام می شود
من ترجیح می دهم در تمام روزهای زندگی ام تو را دوست داشته باشم
حتی اگر تو غم را انتخاب کرده باشی...
آخر سر من ضرر نخواهم کرد...
من شاد خواهم بود
خوشبخت
و عاشق
کد:
ما یک فرصت برای زندگی‌ کردن و یک زمان معین در اختیار داریم
می توانیم آن را صرف حسادت، عشق، تنفر، غم یا شادی کنیم
صرف هر کدام که کنیم در نهایت به پایان می رسد و تمام می شود
من ترجیح می دهم در تمام روزهای زندگی ام تو را دوست داشته باشم
حتی اگر تو غم را انتخاب کرده باشی...
آخر سر من ضرر نخواهم کرد...
من شاد خواهم بود
خوشبخت
و عاشق
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,542
کیف پول من
114,971
Points
10,618
سیاه رنگ دلگیریه
ولی وقتی میشه رنگ موهای تو
دیگه خودش یه دریه به سمت نور...
کد:
سیاه رنگ دلگیریه
ولی وقتی می‌شه رنگ موهای تو
دیگه خودش یه دریه به سمت نور... .
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,542
کیف پول من
114,971
Points
10,618
قبلاها وقتی می خواستند بگویند یک چیزی مقدس است
می گفتند هنگام بافتن هر گره از این بافتنی
یک صلوات فرستاده شده
و حالا می خواهم بگویم
من قبل از بافتن هر رج این شعر...
تو را یک بار نه، صد بار بوسیده ام❤️
کد:
 قبلاًها وقتی می‌خواستند بگویند یک چیزی مقدس است
می‌گفتند هنگام بافتن هر گره از این بافتنی
یک صلوات فرستاده شده
و حالا می‌خواهم بگویم
من قبل از بافتن هر رج این شعر...
تو را یک بار نه، صد بار بوسیده‌ام
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,542
کیف پول من
114,971
Points
10,618
این روزها باد هم کارش را بلد نیست
باید آن چادر را از سر تو بردارد
مخصوصا روسری را
بردارد از روی آن خورشید مواج طلایی...
کد:
این روزها باد هم کارش را بلد نیست
باید آن چادر را از سر تو بردارد
مخصوصاً روسری را
بردارد از روی آن خورشید مواج طلایی...
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,542
کیف پول من
114,971
Points
10,618
حتی اگه عشق من دردناک باشه
من بهترین رنجیم که تا حالا کشیدی...
کد:
حتی اگه عشق من دردناک باشه
من بهترین رنجیم که تا حالا کشیدی... .
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,542
کیف پول من
114,971
Points
10,618
حالا که به عقب نگاه می کنم
می بینم من خیلی قوی بودم که تو را دوست داشتم
من کسی را می پرستیدم که افراد دیگر مدام فحشش می دادند
تو انقدر نفوذ ناپذیر بودی که اصلا نمیشد با تو وارد صحبت شد
گاهی وقت ها حرص همه را در می آوردی
نمیگم آدم بدی هستی
فقط می گویم دوست داشتن بقیه خیلی ساده است، آدم ها انقدر مثل تو پیچیده نیستند
تو خیلی سخت بودی
من خیلی شجاع بودم
شاید باورت نشود ولی حالا که به عقب نگاه می کنم واقعا دست خدا را می*ب*وسم
خدا پشت من بود
وگرنه هرگز دوام نمی آوردم
من اصلا توانایی کارهایی که کردم را نداشتم
خدا بود
خدا بود
و حالا همان خدا من را خیلی نرم از تو جدا خواهد کرد
جوری که هیچ زخمی روی قلبم نماند...
کد:
حالا که به عقب نگاه می‌کنم
می‌بینم من خیلی قوی بودم که تو را دوست داشتم
من کسی را می‌پرستیدم که افراد دیگر مدام فحشش می‌دادند
تو آن‌قدر نفوذ ناپذیر بودی که اصلاً نمی‌شد با تو وارد صحبت شد
گاهی وقت‌ها حرص همه را در می‌آوردی
نمیگم آدم بدی هستی
فقط می‌گویم دوست داشتن بقیه خیلی ساده است، آدم‌ها آن‌قدر مثل تو پیچیده نیستند.
تو خیلی سخت بودی
من خیلی شجاع بودم
شاید باورت نشود ولی حالا که به عقب نگاه می‌کنم واقعا دست خدا را می*ب*و*سم
خدا پشت من بود
وگرنه هرگز دوام نمی‌آوردم
من اصلاً توانایی کارهایی که کردم را نداشتم
خدا بود
خدا بود
و حالا همان خدا من را خیلی نرم از تو جدا خواهد کرد
جوری که هیچ زخمی روی قلبم نماند...
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,542
کیف پول من
114,971
Points
10,618
این روزها چیزی که به من انگیزه می دهد مرگ است
مدام می گویم انجامش بده، شاید فردا مردی
و وقتی زندگی سخت می گیرد
می گویم ولش کن، برو سراغ کاری که خوشحالت می کند
تو آن قدر زنده نخواهی ماند
دیگر فکر نمی کنم تا 60 یا 70 سالگی زنده می مانم
گاهی اوقات فکر می کنم فقط یک ماه زمان دارم
یک روز
یا چند دقیقه
همین ها آرامم می کند
مرگ تلخ نیست، مرگ دوای درد است
مرگ خوب است
به شرطی که ریشه هایت را به خدا گره زده باشی...
کد:
این روزها چیزی که به من انگیزه می‌دهد مرگ است
مدام می‌گویم انجامش بده، شاید فردا مردی
و وقتی زندگی سخت می‌گیرد
می‌گویم ولش کن، برو سراغ کاری که خوشحالت می‌کند
تو آن‌قدر زنده نخواهی ماند
دیگر فکر نمی‌کنم تا شصت یا هفتاد سالگی زنده می‌مانم
گاهی اوقات فکر می‌کنم فقط یک ماه زمان دارم
یک روز
یا چند دقیقه
همین‌ها آرامم می‌کند
مرگ تلخ نیست، مرگ دوای درد است.
مرگ خوب است
به شرطی که ریشه‌هایت را به خدا گره زده باشی...
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,542
کیف پول من
114,971
Points
10,618
کاش این بار در فرانسه از خواب بیدار شوم
در پاریس
در آ*غ*و*ش تو...
کد:
کاش این بار در فرانسه از خواب بیدار شوم
در پاریس
در آ*غ*و*ش تو... .
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,542
کیف پول من
114,971
Points
10,618
یه ارتباطی بین من و تو وجود داره
وقتی بهم برخورد می کنیم
انگار یه جرقه ای زده میشه
بعد بارون شعر شروع می کنه به باریدن...
کد:
یه ارتباطی بین من و تو وجود داره
وقتی بهم برخورد می‌کنیم
انگار یه جرقه‌ای زده میشه
بعد بارون شعر شروع می‌کنه به باریدن...
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,542
کیف پول من
114,971
Points
10,618
شانس ندارم
اگر صندلی بودم هم میشدم صندلی شاگردها
تو هم وقتی کسی می خواست ارائه بدهد میامدی دقیقا می نشستی صندلی بغلی من
تا حسابی حسرت وجودم را پر کند
اگر ماژیک بودم میشدم آنی که هیچ رنگی ندارد، همان که اعصابت را بهم میریزد
اگر پارچه بودم میشدم پارچه اضافه چادر تو، قبل از این که من را سر بکنی توسط خیاط دور ریخته می شدم
من هیچ وقت به اندازه پارچه آن روسری قرمزی که فقط یک بار سرت دیدم هم خوش شانس نبودم
من شاعر بودم
و تو خیلی واضح گفتی زیاد شعرهایم را نمیفهمی
تو حتی اگر هم شعر می خواندی
شاعران دیگر را دوست داشتی
من خیلی غریب بودم برایت
خیلی غریب...
کد:
شانس ندارم
اگر صندلی بودم هم می‌شدم صندلی شاگردها
تو هم وقتی کسی می‌خواست ارائه بدهد می‌آمدی دقیقاً می‌نشستی صندلی بغلی من
تا حسابی حسرت وجودم را پر کند
اگر ماژیک بودم می‌شدم آنی که هیچ رنگی ندارد، همان که اعصابت را بهم می‌ریزد 
اگر پارچه بودم می‌شدم پارچه اضافه چادر تو، قبل از این که من را سر بکنی توسط خیاط دور ریخته می‌شدم
من هیچ وقت به اندازه پارچه آن روسری قرمزی که فقط یک بار سرت دیدم هم خوش شانس نبودم
من شاعر بودم.
و تو خیلی واضح گفتی زیاد شعرهایم را نمی‌فهمی
تو حتی اگر هم شعر می‌خواندی
شاعران دیگر را دوست داشتی
من خیلی غریب بودم برایت
خیلی غریب...
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا