- تاریخ ثبتنام
- 2020-05-31
- نوشتهها
- 2,595
- لایکها
- 24,995
- امتیازها
- 138
- محل سکونت
- رُم، ایتالیا
- کیف پول من
- 82,667
- Points
- 1,469
">#بدانیم
#کنایه
جوز بر گنبد انداختن : کنایه از کارهای عبث و بیهوده .
نظامی:چو عاجز شدند اندران تاختن
وزان جوز بر گنبد انداختند .
چراغ چشم : کنایه از فرزند .
چراغ سپهر : کنایه از آفتاب ، ماه و ستارگان .
چراغ سحرگهان : کنایه از آفتاب .
چرب دستی : چابکی و جلدی و شیرین کاری و هنرمندی .
چرب زبانی :سخنان خوش و دل چسب و ملایم طبع گفتن ، چاپلوسی وفریب .
چرخ بلند : کنایه از آسمان و افلاک .
چرخ بوقلمون :کنایه از روزگار که هر دم به رنگی است .
چشم فرو بستن : چشم بر هم نهادن . کنایه از مردن باشد . صرفنظر کردن .
خاکی نهاد : متواضع و فروتن .
خرقه تهی کردن :کنایه از مردن .
خط کشیدن : کنایه از ترک کردن و محو کردن
در پرده داشتن : پنهان و مخفی داشتن .
در پرده گفتن : پوشیده و مخفی گفتن .
در پوستین مردم افتادن: کنایه از عیب جویی و غیبت کردن.
بی آشیان ، خانه به دوش: کنایه از آواره و بیچاره و سرگردان
دست و دل باز : بخشنده
ورور جادو ، روده دراز : پر حرف
برج زهرمار:آدم ترشـرو و بد اخـلاق
خر رنگ کن: آدم دغل و حقّه باز
نردبان دزدها: آدم قد بلند و لاغر
یکدنده: لجوج
هفت خـطّ: متقلب و زرنگ
باد دست: آدم ولخرج و مسرف
چرخ دولابی ، چرخ کبود ، خیمۀ بلند ، کوژپشت ، گنبد لاجوردی: آسمان
هزار میخ: آسمان پر ستاره
پاپی شدن ، پیله کردن: اصرار ورزیدن
گر*دن نهادن: اطاعت کردن
سر در مقابل کسی خم کردن : تسلیم شدن ،
سر در هر سوراخی کردن : فضول بودن ،
سر دماغ آمدن : سر حال شدن ، سالم شدن ،
سر را بالا نگه داشتن : متین و راست قامت و نترس بودن ، شرمنده نبودن ،
سر راحت به بالین گذاشتن : آرامش خیال داشتن
سری توی سرها درآوردن : مشهور و معروف شدن
شیرکُش: شجاع
میرزا قلمدان: شخص باریک و لاغر مردنی
گل سر سبد:شخص برگزیده
دم بریده:شخص زرنگ و مکّار و حیله گر
آیینه ی دق: شخص عبوس
یک ل*ب و هزار خنده: شخصی که بسیار خوشرفتار است.
تهیه وتنظیم حشمت ا... پاک طینت
#آموزش علوم وفنون ادبی
امیر نور محمدی
#انجمن_تک_رمان
#اموزش_نویسندگی
#معرفی_کتاب
#کتابخوانی
#شعر_طوری
#شعر_تایم
#کنایه
جوز بر گنبد انداختن : کنایه از کارهای عبث و بیهوده .
نظامی:چو عاجز شدند اندران تاختن
وزان جوز بر گنبد انداختند .
چراغ چشم : کنایه از فرزند .
چراغ سپهر : کنایه از آفتاب ، ماه و ستارگان .
چراغ سحرگهان : کنایه از آفتاب .
چرب دستی : چابکی و جلدی و شیرین کاری و هنرمندی .
چرب زبانی :سخنان خوش و دل چسب و ملایم طبع گفتن ، چاپلوسی وفریب .
چرخ بلند : کنایه از آسمان و افلاک .
چرخ بوقلمون :کنایه از روزگار که هر دم به رنگی است .
چشم فرو بستن : چشم بر هم نهادن . کنایه از مردن باشد . صرفنظر کردن .
خاکی نهاد : متواضع و فروتن .
خرقه تهی کردن :کنایه از مردن .
خط کشیدن : کنایه از ترک کردن و محو کردن
در پرده داشتن : پنهان و مخفی داشتن .
در پرده گفتن : پوشیده و مخفی گفتن .
در پوستین مردم افتادن: کنایه از عیب جویی و غیبت کردن.
بی آشیان ، خانه به دوش: کنایه از آواره و بیچاره و سرگردان
دست و دل باز : بخشنده
ورور جادو ، روده دراز : پر حرف
برج زهرمار:آدم ترشـرو و بد اخـلاق
خر رنگ کن: آدم دغل و حقّه باز
نردبان دزدها: آدم قد بلند و لاغر
یکدنده: لجوج
هفت خـطّ: متقلب و زرنگ
باد دست: آدم ولخرج و مسرف
چرخ دولابی ، چرخ کبود ، خیمۀ بلند ، کوژپشت ، گنبد لاجوردی: آسمان
هزار میخ: آسمان پر ستاره
پاپی شدن ، پیله کردن: اصرار ورزیدن
گر*دن نهادن: اطاعت کردن
سر در مقابل کسی خم کردن : تسلیم شدن ،
سر در هر سوراخی کردن : فضول بودن ،
سر دماغ آمدن : سر حال شدن ، سالم شدن ،
سر را بالا نگه داشتن : متین و راست قامت و نترس بودن ، شرمنده نبودن ،
سر راحت به بالین گذاشتن : آرامش خیال داشتن
سری توی سرها درآوردن : مشهور و معروف شدن
شیرکُش: شجاع
میرزا قلمدان: شخص باریک و لاغر مردنی
گل سر سبد:شخص برگزیده
دم بریده:شخص زرنگ و مکّار و حیله گر
آیینه ی دق: شخص عبوس
یک ل*ب و هزار خنده: شخصی که بسیار خوشرفتار است.
تهیه وتنظیم حشمت ا... پاک طینت
#آموزش علوم وفنون ادبی
امیر نور محمدی
#انجمن_تک_رمان
#اموزش_نویسندگی
#معرفی_کتاب
#کتابخوانی
#شعر_طوری
#شعر_تایم