شعر ֍֍ چکــــامـــــه֍֍

["ASHOB"]

بجز غوغای عشق تو درون دل نمی‌ یابم
بجز سودای وصل تو میان جان نمی‌ دانم

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

["ASHOB"]

گفتمش جانا نرو
نشنید رفت….

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

["ASHOB"]

میان یک دله یاران بسی حکایت‌ هاست
که آن سخن به زبان قلم نیاید راست
چه دانم و چه نمایم؟ چه گویم و چه کنم؟
که جان من ز غم عاشقی بخواهد کاست

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

["ASHOB"]

آن یار، که در میان جان است
بر گوشهٔ دل نهاد ما را

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

["ASHOB"]

غم هجران تو ای دوست چنان کرد مرا
که ببینی نشناسی که منم یا دگری!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

["ASHOB"]

روز اول که دیدمش گفتم:
آنکه روزم سیه کند این است

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

["ASHOB"]

با آنکه خوش آید از تو، ای یار، جفا
لیکن هرگز جفا نباشد چو وفا
با این همه راضیم به دشنام از تو
از دوست چه دشنام؟ چه نفرین؟ چه دعا؟

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

["ASHOB"]

ای دلارامی که جان ما تویی
بی تو ما را یک نفس آرام نیست
هرکسی را هست کامی در جهان
جز لبت ما را مراد و کام نیست

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

["ASHOB"]

ای جمله ی خلق را ز بالا و ز پست
آورده ز لطف خویش از نیست به هست
بر درگه عدل تو چه درویش و چه شاه؟
در سایهٔ عفو تو چه هشیار و چه م*ست؟

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

["ASHOB"]

به طعنه گفت مرا دوستی که: ای زراق
چرا همیشه شکایت کنی ز دست فراق؟

وصال یار نبودت فراق را چه کنی؟
نشان عشق نداری، چه لافی از عشاق؟

بسی بگفت ازینگونه، گفتمش: بشنو
جواب من ز سر صدق، بی‌ریا و نفاق:

تو گیر خود که نبوده است هیچ یار مرا
به هیچ یار نیم در جهان به جان مشتاق

خیال چهره ی خوبان ندید چشم دلم
به گوش دل نشنیدم خطاب اهل وفاق

گرفتم این همه طامات و زرق تلبیس است
مرا نه بس که به هند اوفتاده‌ ام ز عراق؟

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان