تو مو می بینی و مجنون پیچش موویرانه نه آنست ک جمشید بنا کرد
ویرانه نه آنست که فرهاد فرو ریخت
ویرانه دل ماست که بار هر نگه تو
صدبار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت
تو ابرو او اشارت های ابرو
تو مو می بینی و مجنون پیچش موویرانه نه آنست ک جمشید بنا کرد
ویرانه نه آنست که فرهاد فرو ریخت
ویرانه دل ماست که بار هر نگه تو
صدبار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت
وه که به حسرت عمر گرامی سر شدتو مو می بینی و مجنون پیچش مو
تو ابرو او اشارت های ابرو
در اين دنيا كسي بي غم نباشدوه که به حسرت عمر گرامی سر شد
همچو شراره از دل آذر برشد و خاکستر شد
دردم از يار است و درمان نيز همدر اين دنيا كسي بي غم نباشد
اگر باشد بني آدم نباشد
منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمردردم از يار است و درمان نيز هم
دل فداي او شد و جان نيز هم
منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر
لای موهای تو گم کرده خداوندش را
آن سست وفا که یار دل سخت من استای یار ما عیار ما دام دل خمار ما
پا وامکش از کار ما بستان گرو دستار ما
ترحم بر پلنگ تیز دندانآن سست وفا که یار دل سخت من است
شمع دگران و آتش بخت من است
ای با همه کس به صلح و با ما به خلاف
جرم از تو نباشد گنه از بخت من است
(شعر رمان یار سست وفا)
نوشته است بر خاک بهرام گورترحم بر پلنگ تیز دندان
ستمکاری بود برگوسفندان
روی بنمای و وجود خودم از یاد ببرنوشته است بر خاک بهرام گور
که دست کرم به زبازوی زور