پ
پارسا تاجیک
مهمان
یارب نکشد خجلت، محرومی دیدار
عمری استکه آیینه خطاب است دل ما
آیینه، همان چشمهٔ توفان خیالی است
بیدل، چه توان کرد سراب است دل ما
بیدل دهلوی
عمری استکه آیینه خطاب است دل ما
آیینه، همان چشمهٔ توفان خیالی است
بیدل، چه توان کرد سراب است دل ما
بیدل دهلوی
M
Mat
مهمان
یارب نکشد خجلت، محرومی دیدار
عمری استکه آیینه خطاب است دل ما
آیینه، همان چشمهٔ توفان خیالی است
بیدل، چه توان کرد سراب است دل ما
بیدل دهلوی
آتش آن است که در خرمن پروانه زدند
↑View previous replies...
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان
ZaRaتو همچو صبحی من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که همی سپرم
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان
Matموي سپيد را فلکم آسان نداد
اين رشته را به نقد جواني داده ام
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان
a10aمارا به مقام عشق راهی دادند
در کوی خرابات پناهی دادند
درویشی و بیچارگی ما دیدند
مارا هم از این نمد کلاهی دادند
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان
a10a
قسم به جان تو خوردن طریق عزت نیست
به خاک پای تو کان هم عظیم سوگندست
سعدی
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان
Zahra.Jafariترسم اي مرگ نيايي تو و من پير شوم
آنقدر زنده بمانم كه ز جان سير شوم
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان
a10a
ما در این عالم که خود کنج ملالی بیش نیست
عالمی داریم در کنج ملال خویشتن
استاد شهریار
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان
Zahra.Jafariنا کرده گناه در جهان کیست بگو
وان کس که گنه نکرد چون زیست بگو
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان
a10aویرانه نه آنست ک جمشید بنا کرد
ویرانه نه آنست که فرهاد فرو ریخت
ویرانه دل ماست که بار هر نگه تو
صدبار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان
- توسط hal mony
M
Mat
مهمان
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
تبسمی کن و جان بین که همی سپرم
- توسط atena.vd
تو همچو صبحی من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که همی سپرم
اين رشته را به نقد جواني داده ام
- توسط Zahra.Jafari
موي سپيد را فلکم آسان نداد
اين رشته را به نقد جواني داده ام
در کوی خرابات پناهی دادند
درویشی و بیچارگی ما دیدند
مارا هم از این نمد کلاهی دادند
- توسط atena.vd
رهي معيري
Zahra.Jafariدستم به ماه مي رسد امشب، اگر كه عشق
دست مرا دوباره بگيرد، مگر كه عشق
مارا به مقام عشق راهی دادند
در کوی خرابات پناهی دادند
درویشی و بیچارگی ما دیدند
مارا هم از این نمد کلاهی دادند
دست مرا دوباره بگيرد، مگر كه عشق
- توسط Zahra.Jafari
رهي معيري
دستم به ماه مي رسد امشب، اگر كه عشق
دست مرا دوباره بگيرد، مگر كه عشق
قسم به جان تو خوردن طریق عزت نیست
به خاک پای تو کان هم عظیم سوگندست
سعدی
- توسط atena.vd
قسم به جان تو خوردن طریق عزت نیست
به خاک پای تو کان هم عظیم سوگندست
سعدی
آنقدر زنده بمانم كه ز جان سير شوم
- توسط Zahra.Jafari
ترسم اي مرگ نيايي تو و من پير شوم
آنقدر زنده بمانم كه ز جان سير شوم
ما در این عالم که خود کنج ملالی بیش نیست
عالمی داریم در کنج ملال خویشتن
استاد شهریار
- توسط atena.vd
ما در این عالم که خود کنج ملالی بیش نیست
عالمی داریم در کنج ملال خویشتن
استاد شهریار
وان کس که گنه نکرد چون زیست بگو
M
Mat
مهمان
نا کرده گناه در جهان کیست بگو
وان کس که گنه نکرد چون زیست بگو
ویرانه نه آنست که فرهاد فرو ریخت
ویرانه دل ماست که بار هر نگه تو
صدبار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت