اشعار صائب تبریزی

[A_h]

چشم دلسوزی مدار از همرهان روز سیاه
کز سکندر، خضر می‌نوشد نهانی آب را



عنان به دست فرومایگان مده زنهار
که در مصالح خود خرج می‌کنند ترا

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[A_h]

طالعی کو، که گشایم در گلزار ترا؟
مغرب ب*وسه کنم مشرق گفتار ترا


دست از جهان بشوی که اطفال حادثات
افشانده‌اند میوهٔ این شاخ پست را

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[A_h]

دنیا به اهل خویش ترحم نمی‌کند
آتش امان نمی‌دهد آتش‌پرست را


شبنم نکرد د*اغ دل لاله را علاج
نتوان به گریه شست خط سرنوشت را

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[A_h]

به دشواری زلیخا داد از کف دامن یوسف
به آسانی من از کف چون دهم دامان فرصت را؟



ضیافتی که در آنجا توانگران باشند
شکنجه‌ای است فقیران بی‌بضاعت را

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[A_h]

درین زمان که عقیم است جمله صحبتها
کناره‌گیر و غنیمت شمار عزلت را


در سر مستی گر از زانوی من بالین کنی
ب*وسه در لعل ش*ر*اب آلود نگذارم ترا

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[A_h]

از نگاه خشک، منع چشم من انصاف نیست
دست گل چیدن ندارم، خار دیوارم ترا

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[A_h]

خنده چون مینای می کم کن، که چون خالی شدی
می‌گذارد چرخ بر طاق فراموشی ترا


آنقدر همرهی از طالع خود می‌خواهم
که پر از ب*وسه کنم چاه زنخدان ترا!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[A_h]

آنچنان کز خط سواد مردمان روشن شود
سرمه گویاتر کند چشم سخنگوی ترا



در گشاد کار خود مشکل‌گشایان عاجزند
شانه نتواند گشودن طرهٔ شمشاد را

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[A_h]

چرخ را آرامگاه عافیت پنداشتم
آشیان کردم تصور، خانهٔ صیاد را


یک ره ای آتش به فریاد سپند من برس
در گره تا چند بندم ناله و فریاد را؟

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[A_h]

دریا ب*غ*ل گشاده به ساحل نهاد روی
دیگر کدام سیل گسسته است بند را؟

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان