خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!

اشعار صائب تبریزی

  • نویسنده موضوع A_h
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 210
  • بازدیدها 7K
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

A_h

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
3,156
کیف پول من
1,149
Points
9
شروع تک بیتی ها


نشاط دهر به زخم ندامت آغشته است
ش*ر*اب خوردن ما شیشه خوردن است اینجا


پردهٔ شرم است مانع در میان ما و دوست
شمع را فانوس از پروانه می‌سازد جدا


می‌کند روز سیه بیگانه یاران را ز هم
خضر در ظلمات می‌گردد ز اسکندر جدا
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

A_h

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
3,156
کیف پول من
1,149
Points
9
از دل خونگرم ما پیکان کشیدن مشکل است
چون توان کردن دو یکدل را ز یکدیگر جدا؟


می‌شوند از سردمهری، دوستان از هم جدا
برگ‌ها را می‌کند فصل خزان از هم جدا


تا ترا از دور دیدم، رفت عقل و هوش من
می‌شود نزدیک منزل کاروان از هم جدا
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

A_h

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
3,156
کیف پول من
1,149
Points
9
از متاع عاریت بر خود دکانی چیده‌ام
وام خود خواهد ز من هر دم طلبکاری جدا


چون گنهکاری که هر ساعت ازو عضوی برند
چرخ سنگین‌دل ز من هر دم کند یاری جدا


به رنگ زرد قناعت کن از ریاض جهان
که رنگ سرخ به خون جگر شود پیدا
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

A_h

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
3,156
کیف پول من
1,149
Points
9
ز هم جدا نبود نوش و نیش این گلشن
که وقت چیدن گل، باغبان شود پیدا


ز ابر دست ساقی جسم خشکم لاله زاری شد
که در دل هر چه دارد خاک، از باران شود پیدا
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

A_h

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
3,156
کیف پول من
1,149
Points
9
چنین که همت ما را بلند ساخته‌اند
عجب که مطلب ما در جهان شود پیدا


من آن وحشی غزالم دامن صحرای امکان را
که می‌لرزم ز هر جانب غباری می‌شود پیدا
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

A_h

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
3,156
کیف پول من
1,149
Points
9
مکن تکلیف همراهی به ما ای سیل پا در گل
که دست از جان خود شستن به دریا می‌برد ما را


چون گل ز ساده لوحی، در خواب ناز بودیم
اشک وداع شبنم، بیدار کرد ما را


نخل ما را ثمری نیست بجز گرد ملال
طعمهٔ خاک شود هر که فشاند ما را
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا