کامل شده دلنوشته لبخندم|batkian๑, Diyar♡کاربر انجمن تک رمان

  • نویسنده موضوع kiyan
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 33
  • بازدیدها 3K
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

kiyan

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-06-28
نوشته‌ها
5,154
لایک‌ها
23,635
امتیازها
178
محل سکونت
فارگو:)
کیف پول من
18,629
Points
1,893
لبخندم5.png
به نام خالق عشق

نام دلنوشته:
لبخندم
ژانر: تراژدی، عاشقانه
ویراستار: Pegah.a

دلنویسان: Batkian๑ Diyar♡
مقدمه:

گاهی بغض‌هایی هستند که ناخداگاه شکسته میشوند
و سیلاب درد را در وجودت جاری می‌کنند.
در این میان!
طبیبی هست که درمان دردت باشد.
که بتواند حمله‌های قلبی ات را پاسخگو باشد.

حتی اگر فرسنگ ها از تو دور باشد!
میتوانی حسش کنی.
کسی که وجودت در وجودش نهادینه شده است...

 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:
امضا : kiyan

kiyan

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-06-28
نوشته‌ها
5,154
لایک‌ها
23,635
امتیازها
178
محل سکونت
فارگو:)
کیف پول من
18,629
Points
1,893
کیانا نوشت:
در جهانی که هیچ پزشک و دارویی برای فریادهای خفه شده‌ام نبود،
آن‌گاه که قورت دادن پی‌درپی بغض‌هایم،
سوزش قلبم را در بدنم پخش می‌کرد،
در آن‌زمانی که خیسی بالشتم که هر طرفش را برمی‌گرداندم خیس بود و منزجر کننده؛
تنها واکسنی که در آن‌شهر غریب یافتم،
نگاه غم‌آلودت بود!
تقدیم به طبیب دردهای پنهانم!

Diyar♡
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:
امضا : kiyan

kiyan

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-06-28
نوشته‌ها
5,154
لایک‌ها
23,635
امتیازها
178
محل سکونت
فارگو:)
کیف پول من
18,629
Points
1,893
فاطمه نوشت:
هنگامی که خودم را با تنهایی‌های همیشگی‌ام سوق می‌دادم؛
به‌یک‌باره سایه‌ای ستبر برایم نمایان شد.
آن سایه‌ی ستبر تبدیل شد به تو!
تویی که با آمدنت امید‌های مرده در دلم را بیدار کردی و با چاله‌ای که هنگام لبخند بر گونه‌ات نمایان شد؛ به من فهماندی هنوز فرصت بسیار است.
تقدیم به امیددهنده روز‌های بی‌امیدم!

Batkian๑
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:
امضا : kiyan

kiyan

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-06-28
نوشته‌ها
5,154
لایک‌ها
23,635
امتیازها
178
محل سکونت
فارگو:)
کیف پول من
18,629
Points
1,893
کیانا نوشت:
در کنج تنهایی،
دلم را چنگ می‌زدم.
در آن دنیای سیاه زیر پلک‌هایم.
با وجودت روشنایی بخشیدی.
با این‌که فرسنگ‌ها ازمن دور بودی؛ ولی نجوای درونت در وجودم پژواک می‌شد!
و آن‌گاه بود که در تلاطم افکارم زمزمه کردم:
«تو باشی و جهانی بس است!»
تقدیم به دلیل لبخندهایم!

Fatemeh.hp
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:
امضا : kiyan

kiyan

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-06-28
نوشته‌ها
5,154
لایک‌ها
23,635
امتیازها
178
محل سکونت
فارگو:)
کیف پول من
18,629
Points
1,893
فاطمه نوشت:
آن‌گاه که دیدمت
آن‌گاه که غمگین دیدمت، دنیا بر سرم آوار شد!
آن‌گاه که مروارید‌های چشمانت فرو می‌ریختند به خود قول دادم که باشم
فرقی ندارد
در غم یا شادی
در کنار هم یا جدا از هم
فقط یادمان کنار هم باشد تا بدانیم هنوز کسی وجود دارد که بودنش بودنمان است.
تقدیم به کسی که بودنش بودنم است!

kiyana
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:
امضا : kiyan

kiyan

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-06-28
نوشته‌ها
5,154
لایک‌ها
23,635
امتیازها
178
محل سکونت
فارگو:)
کیف پول من
18,629
Points
1,893
کیانا نوشت:
تو همان بازتاب عشق بر سرزمین مرده‌ی من هستی!
در شبانگاه دلم با ساز عشق وارد شدی...
در پگاه این سرزمین خفته،
با نوای هر قدمت، طلوعی دوباره را به وجود پوچم بخشیدی...
چگونه توانستی این‌گونه عاشق باشی؟!
تقدیم به طلوع تمامی روزهای ابری و آفتابیم!

Fatemeh.hp
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:
امضا : kiyan

kiyan

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-06-28
نوشته‌ها
5,154
لایک‌ها
23,635
امتیازها
178
محل سکونت
فارگو:)
کیف پول من
18,629
Points
1,893
فاطمه نوشت:
چشمانم را می‌بندم تا شاید بتوانم بار دیگر آرامش حضورت را حس کنم...
در جایی که همه با نقاب‌های زیبایشان مرا به بازی می‌گیرند؛ این تو هستی که با تصویر زیبایت، با چشمان عسل رنگت، مرا دیوانه و مجنون خود کرده!
صورت بی‌نقاب تو حتی اگر نقابی هم داشت مرا سرگشته می‌کرد!
تقدیم به بی‌نقاب من!

kiyana
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:
امضا : kiyan

kiyan

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-06-28
نوشته‌ها
5,154
لایک‌ها
23,635
امتیازها
178
محل سکونت
فارگو:)
کیف پول من
18,629
Points
1,893
کیانا نوشت:
تنها یک قدم مانده...
تنها یک لرزش کوچک، می‌تواند
لباس یک‌‌دست سفید ابدی را تنم کند!
در آن‌گاه که شب چیره می‌شود و آسمان نفسش می‌گیرد،
در گرگ‌ومیش زندگی،
سقوط را می‌توانم حس کنم!
فقط می‌توانم به دست‌هایم بنگرم که روزی در دست تو بوده؛
در دست تو...
چگونه دوری‌ات را تحمل کنم؟
تقدیم به ضربان زندگیم!

Fatemeh.hp
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:
امضا : kiyan

kiyan

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-06-28
نوشته‌ها
5,154
لایک‌ها
23,635
امتیازها
178
محل سکونت
فارگو:)
کیف پول من
18,629
Points
1,893
فاطمه نوشت:
باران که می‌بارد، قلبم بیشتر از هر زمان دیگری بهانه‌ات را می‌گیرد.
باران که می‌بارد،
آن‌روزهایی که دست در دست هم بدون توجه به چیزی زیر باران راه می‌رفتیم یادم می‌آید...
آن‌قدر گرم صحبت می‌شدیم که زمان را فراموش می‌کردیم...
ما حتی وقت هم کم می‌آوردیم...
چه شیرین است غافل شدن از دنیا، آن‌هم با تو!

kiyana
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:
امضا : kiyan

kiyan

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-06-28
نوشته‌ها
5,154
لایک‌ها
23,635
امتیازها
178
محل سکونت
فارگو:)
کیف پول من
18,629
Points
1,893
کیانا نوشت:
امروز؛
حتی دگر آسمان نتوانست دلتنگی‌ام را تحمل کند!
امروز ابری شد و بغض چندین ماهه‌اش را شکاند!
امروز با دلتنگی بارید...
همه شکسته شدنش را دیدند
همه برایش گریستند
چه بی‌رحمانه امروز بر دلم تبر زد!
دیگر حتی،
با استشمام بویش حالم خوب نشد!
چون به دستم که نگریستم؛
درون دستی نبود!
چون دگر،
روحم را همان‌جا جا گذاشتم تا در انتظارت بنشیند.
شاید که دوباره برگردی!

Fatemeh.hp
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:
امضا : kiyan
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا