خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!
  • 🌱فراخوان جذب ناظر تایید ( همراه با آموزش ) کلیک کنید
  • تخفیف عیدانه ۶۰ درصدی چاپ کتاب در انتشارات تک رمان کلیک کنید

ساعت تک رمان

  1. سارابـهار❁

    درحال تایپ رمان دروازه لورال | سارابهار کاربر انجمن تک رمان

    ...رو بندازین زمین و دست‌هاتون رو ببرید بالا. من و رابین طبق روال همیشگی، آخرین نگاه را به هم انداختیم و رابین با لحن و نیش‌خند خاص خودش رو به آن‌ها گفت: - باشه‌باشه دست‌هامون رو می‌بریم بالا؛ ولی شرمنده رُفقا، دست‌های ما فقط واسه شلیک کردن میره بالا! #دروازه_لورال #سارابهار #انجمن_تک_رمان
  2. سارابـهار❁

    فعال رمان اِل تایـلر | سارابهار کاربر انجمن تک رمان

    ...مدتی طول بکشد که دوباره به این نقطه برسد و وقتی که بتواند دوباره خود را به این‌جا برساند با ما رو به رو نشود. اصلاً تا برگشتنش شاید چیزی جز خاکستر از من باقی نمانده باشد. چشمان خونینم را باز و بسته می‌کنم و نفس عمیقی می‌کشم سپس دستم را روی گوی پاکی، قرار می‌دهم. #اِل_تایلر #سارابهار...
  3. سارابـهار❁

    فعال رمان اِل تایـلر | سارابهار کاربر انجمن تک رمان

    ...- تو لایق بیشتر از این‌هایی آندریا. پوزخندم تبدیل به نیش‌خند شد. چه بلغور می‌کرد؟ یعنی گمان می‌کرد من، اِل آندریا تایلر، عجیب‌ الخلقه‌ترین و بی‌رحم‌ترین مخلوق جهان، که همیشه درحال پلیدی پراکنی و به نابودی کشیدن همگان بوده‌ام، لایق مرگی بهتر از خاکستر شدن هستم؟ #اِل_تایلر #سارابهار #انجمن_تک_رمان
  4. سارابـهار❁

    فعال رمان اِل تایـلر | سارابهار کاربر انجمن تک رمان

    ...پرسش! دیگر وقتش بود که بداند، فرصتی باقی نمانده بود. شاید بعداً هیچ‌گاه نمی‌توانستم برایش توضیحی در این باب دهم و شاید هم با چیزی که قرار بود بعد از لمس گوی پاکی، سرم بیاید خودش متوجه شود که چه بر سر اشخاص سیاه و پلیدی که اراده ورود به جنگل سبز می‌کنند می‌آید. #اِل_تایلر #سارابهار #انجمن_تک_رمان
  5. سارابـهار❁

    فعال رمان اِل تایـلر | سارابهار کاربر انجمن تک رمان

    ...خیلی هم شرافت‌مندی! از تعریف و تمجید خوشم نمی‌آمد ولی به رویش لبخند می‌زنم تا در ذوقش نزده باشم که یک آن گویا که چیزی یادش آمده باشد، می‌پرسد: - گفتی اشخاص به شرطی که روحشون پاک باشه می‌تونن وارد جنگل سبز بشن؛ ولی نگفتی اشخاصی که روحشون پاک نباشه چی میشه؟ #اِل_تایلر #سارابهار #انجمن_تک_رمان
  6. سارابـهار❁

    فعال رمان اِل تایـلر | سارابهار کاربر انجمن تک رمان

    ...به ر*ق*ص درمی‌آورد، با آرامش و خونسردی کول را خطاب قرار می‌دهم: - می‌ریم تا این طلسم پنهان سازی رو رفع کنم تا بتونم بفهمم جادوگر، چه‌طور و از کجا قبل از ورود من به دنیای انسان‌ها، از اومدن من اطمینان داشته که به قیمت از دست دادن جونش، طلسم پنهان سازی رو اجرا کرده. #اِل_تایلر #سارابهار...
  7. سارابـهار❁

    فعال رمان اِل تایـلر | سارابهار کاربر انجمن تک رمان

    ...و گفتم: - اگر هم که برات سؤاله که چرا ظرف مدتی که توی دنیای انسان‌ها بودم، نتونستم بفهمم این یه طلسمه، برای این بود که جادوگری به قیمت جونش، یه طلسم پنهان سازی روی طلسم اصلی ایجاد کرده که از دید من پنهان بشه و وقتی من نتونم ببینمش، نمی‌تونم که از بین ببرمش. #اِل_تایلر #سارابهار #انجمن_تک_رمان
  8. سارابـهار❁

    فعال رمان اِل تایـلر | سارابهار کاربر انجمن تک رمان

    ...غار به گوش تیز و خون‌آشامی‌ام می‌رسد. سریع خود را به آن طرف می‌رسانم که با جسم زخمیِ آلکن پیر رو به رو می‌شوم. خود را به او می‌رسانم و کنارش زانو می‌زنم. سرش را بلند می‌کنم و با دردمندی و غمی که تمام روحم را در بر گرفته است تنها می‌توانم ل*ب بزنم: - آلکن، چی‌شده؟ #اِل_تایلر #سارابهار...
  9. سارابـهار❁

    فعال رمان اِل تایـلر | سارابهار کاربر انجمن تک رمان

    ...- خُب دیگه حرف‌هاش رو شنیدیم. وقتشه ما بریم. نگاهی به آلکن و چشمان فندقی‌ و مطمئنش می‌اندازم و با نیش‌خند مخصوص خودم می‌گویم: - نه، وقتشه که ما بریم! قبل از آن‌که بفهمند چه شده است، با جادویم خود و آدمی‌زاد را به جایی که گفته بود از ‌آن‌جا وارد شده است می‌برم. #اِل_تایلر #سارابهار #انجمن_تک_رمان
  10. سارابـهار❁

    فعال رمان اِل تایـلر | سارابهار کاربر انجمن تک رمان

    ...چه‌طور وارد دنیای ما شده تا بتونیم راه ورودش رو ببندیم. الهاندرو با مکث سری به نشانه‌ی تأیید تکان داد و من خطاب به آدمی‌زاد غریدم: - حرف بزن آدمی‌زاد! مسلماً تمامی صحبت‌های ما را شنیده بود و می‌دانست چه می‌خواهم بدانم. پس منتظر پاسخ به چشمان سبزش خیره ماندم. #اِل_تایلر #سارابهار #انجمن_تک_رمان
بالا