خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!
  • 🌱فراخوان جذب ناظر تایید ( همراه با آموزش ) کلیک کنید
  • تخفیف عیدانه ۶۰ درصدی چاپ کتاب در انتشارات تک رمان کلیک کنید

ساعت تک رمان

  1. سارابـهار❁

    درحال تایپ رمان دروازه لورال | سارابهار کاربر انجمن تک رمان

    ...در جنگل، از ترس تاریکی به سمت تاریکی قدم برداشت، تاریکی را یافت در آغوشش گرفت چون؛ تصور می‌کرد دنیای بیرون از تاریکی، خطرناک و پلید است؛ اما حقیقت این بود که دنیای بیرون، هرچه که بود امن‌تر از تاریکی بود. و او از خودِ تاریکی به تاریکی پناه آورد بود... . #دختر_چشم_جنگلی #سارابهار #انجمن_تک_رمان
  2. سارابـهار❁

    فعال رمان اِل تایـلر | سارابهار کاربر انجمن تک رمان

    ...باز هم برایم سؤال است که چرا این‌کار را کردند و اصلاً از کجا می‌دانستند که من به دنیای انسان‌ها می‌آیم؟ هم‌چون ترکیب جادویی‌ای، سنگین‌ترین بها را برای ساحره‌ای که آن را انجام می‌دهد دارد. بعد از آمیختن آن دو جادو باهم و اولین استفاده از آن، جادوگر خواهد مُرد! #اِل_تایلر #سارابهار #انجمن_تک_رمان
  3. سارابـهار❁

    فعال رمان اِل تایـلر | سارابهار کاربر انجمن تک رمان

    ...الآن یه دست بهم بدهکار بودین! حرفش که تمام شد بی‌تفاوت به همه‌شان، دستم را فرو کردم داخل کیسه و شئ‌ای که داخلش قرار داشت را بیرون کشیدم و بیرون آمدن دستم از درون کیسه مساوی شد با نوری سفید که تمام آزمایشگاهشان را در بر گرفت و صدای فریاد کول، بن و هافمن بلند شد. #اِل_تایلر #سارابهار...
  4. سارابـهار❁

    درحال تایپ رمان دروازه لورال | سارابهار کاربر انجمن تک رمان

    عنوان: دختر چشم جنگلی ژانر: فانتزی، معمایی نویسنده: سارابهار ناظر: .Sarina. خلاصه: مولی بعد از چاپ کتابش درگیر ماجراهایی می‌شود که در باورش هم نمی‌گنجند. ماجراهایی مبنی بر واقعی شدن تک‌تک قتل‌های زنجیره‌ای کتاب چاپ شده‌اش و ورود موجوداتی تاریک به زندگی‌اش، موجوداتی که کمترین چیزی‌که از مولی...
  5. سارابـهار❁

    فعال رمان اِل تایـلر | سارابهار کاربر انجمن تک رمان

    ...راهروی باریک می‌گذشتیم حرف‌های کول را به‌خاطر می‌آوردم. کول معتقد بود که این یک طلسم است؛ اما من اثری از جادو در آن‌جا نمی‌دیدم. حتی اگر یک طلسم می‌بود فقط یک احتمال وجود داشت که از دیدِ من پنهان باشد و این احتمال چیزی بود که یک درصد هم نمی‌خواستم به آن فکر کنم. #اِل_تایلر #سارابهار...
  6. سارابـهار❁

    فعال رمان اِل تایـلر | سارابهار کاربر انجمن تک رمان

    ...بود و با ژاکت بافته‌ شده از موی شیر وحشی که به تن داشت مشغول بود، بلند شد و ایستاد و گفت: - اما اون درحال حاضر فقط یه انسان بی دفاع و تنهاست، می‌تونیم راحت قربانیش کنیم. رو به پیکی کردم و گفتم: - اون تنهاست درسته؛ اما وقتی هم‌نوعانش وارد دنیامون بشن تنها نمیان. #اِل_تایلر #سارابهار...
  7. سارابـهار❁

    فعال رمان اِل تایـلر | سارابهار کاربر انجمن تک رمان

    ...پاسخ به این موضوع بوده. الهاندرو بعد از شنیدن سخنانِ آلکن، ل*ب گشود: - هر قبیله‌ای که زودتر اون انسان رو دیده باید قربانیش کنه و نفرینش رو بشکنه، این تنها راهِ عدالت و انصافه. صدای تیموتی از لای‌به‌لای اعضا بلند شد: - آره‌آره همینه... و ما گرگینه‌ها اول دیدیمش. #اِل_تایلر #سارابهار #انجمن_تک_رمان
  8. سارابـهار❁

    فعال رمان اِل تایـلر | سارابهار کاربر انجمن تک رمان

    ...آورد توجه‌ام را جلب کرد: - اگه اون یه انسان معمولیه پس چه‌طور دنیای تاریک رو دیده و تونسته واردش بشه؟ سپس صدای یکی دیگر از خون‌آشامان و در پیِ آن صدای چند لایکنتروپ هم بلند شد که مجهولات ذهنشان را بیان می‌کردند. همهمه بیشتر شد و آلکن از همگان خواست ساکت بمانند. #اِل_تایلر #سارابهار...
  9. سارابـهار❁

    فعال رمان اِل تایـلر | سارابهار کاربر انجمن تک رمان

    ...برداشتم و یک نفس سر کشیدم. گرمای شدید آب با طعم چندشش حالم را بهم زد. طوری که می‌خواستم خونِ فاسد بخورم؛ اما این را نه! کول که قیافه‌ی درهمم را دید پرسید: - چرا همیشه از چای خوردن بدت میاد؟ دهانم را کمی کج کردم و گفتم: - چای؟ بهتره اسمش رو بذارین لجن دم کشیده! #اِل_تایلر #سارابهار #انجمن_تک_رمان
  10. سارابـهار❁

    فعال رمان اِل تایـلر | سارابهار کاربر انجمن تک رمان

    ...صحبتمان، دستم را می‌گیرد و از روی تخت بلندم می‌کند. به آرامی و با احترام مرا به دنبال خود از پله‌ها پایین می‌برد. باهم به میزِ صبحانه رسیده بودیم که چشمم به محتویات روی میز می‌افتد، روی میز صبحانه، همه چیز بود به‌ جز خوراکی‌هایی که من می‌خواستم. گوشت و خون تازه! #اِل_تایلر #سارابهار...
بالا