پارت دوم
برایش عجیب بود. درب اتاق را باز کرد و نگاهی به اطراف اتاقش انداخت تا شاید باز هم جیمز برای آزار دادنش آمده باشد؛ اما حتی مگس هم درون آن راهرو پر نمیزد. شانهای بالا انداخت و به اتاقش بازگشت؛ اما آن نجوا باز هم گوشش را آزار میداد. دیگر داشت میترسید.
- کی... کی هستی؟
با دنبال کردن...