خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!

ساعت تک رمان

  1. حسینعلی

    دل‌نوشته‌ی ((ناقوسِ زمان)) نوشته‌ی حسینعلی، کاربر تک‌رمان

    پارت بیستم تُنِ صدایِ چرخشِ سریعِ هزاران عقربه، آن‌چنان نویزی در مغزم ایجاد کرده بود که نَوسان شدیداللَرزَش، مانندِ زلزله‌ای ویرانگر، بافت نرمِ آن را حلاجی کرده بود. *** #ناقوس_زمان #حسینعلی #انجمن_تک_رمان
  2. حسینعلی

    دل‌نوشته‌ی ((ناقوسِ زمان)) نوشته‌ی حسینعلی، کاربر تک‌رمان

    پارت نوزده‌ام و می‌دیدم، هرآنچه نباید می‌کردم و کردم، و هرآنچه باید می‌کردم و نکردم. تمامیِ نقاط صفحه‌ی سپیدِ زمانم، از بدمَستی و لاقیدی عقربه‌هایم، سیاه و کبود شده بود. *** #ناقوس_زمان #حسینعلی #انجمن_تک_رمان
  3. حسینعلی

    دل‌نوشته‌ی ((ناقوسِ زمان)) نوشته‌ی حسینعلی، کاربر تک‌رمان

    پارت هجدهم دَنگ، دَنگ... آن یکی دیدنی‌های نبایدم بود و آن یکی، گفتارهای نبایدم، که دیدم و گفتم. چقدر فراخیِ خودم را در تنگنای دیگران دیدم که نباید می‌دیدم، و چقدر زبان به تهمت و ناسزا و نَمامی باید می‌بستم، که نبستم. *** #ناقوس_زمان #حسینعلی #انجمن_تک_رمان
  4. حسینعلی

    دل‌نوشته‌ی ((ناقوسِ زمان)) نوشته‌ی حسینعلی، کاربر تک‌رمان

    ...عقربه‌ی خوردنی‌های نبایدم بود، که خوردم. چقدر گولِ نَفسَم را خوردم و با گول‌خوراندن به مردم، حق‌شان را خوردم. حال در عوضِ آن همه بخور‌بخور، لقمه‌لقمه حسرت بخوردم می‌دهند، که لقمه‌لقمه‌هایش، آن‌چنان در گلویم گیر کرده، که طعمی جز خفقان برای حالِ زارم ندارند. *** #ناقوس_زمان #حسینعلی...
  5. حسینعلی

    دل‌نوشته‌ی ((ناقوسِ زمان)) نوشته‌ی حسینعلی، کاربر تک‌رمان

    ...سیاهی؛ نمایشِ مکان‌های نبایدم را در پرده‌ای از زمان کِلاکِت زد، که رفته بودم. مکان‌ها و مقام‌هائی که درخورِ آنها نبودم. گاه در مسندِ قضاوتِ دیگران بودم و گاه در مقامِ صِدارت به دیگران. گاه در اوجِ تکبُّر و خودپسندی بودم و گاه در سعیِ القاءِ حقارت به دیگران. *** #ناقوس_زمان #حسینعلی...
  6. حسینعلی

    دل‌نوشته‌ی ((ناقوسِ زمان)) نوشته‌ی حسینعلی، کاربر تک‌رمان

    پارت پانزدهم و نواقیسی دیگر... و خواهرانِ معصومم، برادر معلولم، همسرِ مظلومم و... . آه که چقدر بد کردم. نیست در بینِ این همه عقربه، عقربه‌ی امیدی!؟ *** #ناقوس_زمان #حسینعلی #انجمن_تک_رمان
  7. حسینعلی

    دل‌نوشته‌ی ((ناقوسِ زمان)) نوشته‌ی حسینعلی، کاربر تک‌رمان

    ...او را چون سلطانی، بر اَریکه‌ی سلطنتِ مملکتی نِشاند. البته خیر، نه به معنای نیکی! بلکه خیری به او گفتم، که بند از دل او گسستم و سلطانِ وادی دل‌شکسته‌گانش کردم. و از تیزیِ خرده شکسته‌های بلورینِ نازنین‌قلبِ اوست، که این‌چنین نای نفس‌بریده‌ام، مُنقطع گردیده. *** #ناقوس_زمان #حسینعلی...
  8. حسینعلی

    دل‌نوشته‌ی ((ناقوسِ زمان)) نوشته‌ی حسینعلی، کاربر تک‌رمان

    پارت سیزدهم وا اَسَفا. عذابِ رسوائی‌هایم، به همین ختم نمی‌شد. چکشِ اخم‌آلودِ دیگری از جنابِ قاضی‌القضات، و فریادِ (اُف بر تو)ی دیگری، از نعره‌ی شماتت‌گرِ ناقوس، و عقربه‌ای دیگر. *** #ناقوس_زمان #حسینعلی #انجمن_تک_رمان
  9. حسینعلی

    دل‌نوشته‌ی ((ناقوسِ زمان)) نوشته‌ی حسینعلی، کاربر تک‌رمان

    پارت دوازدهم عجب زمانِ بدی و چه عقربه‌ی حیرانی. پُراسترس‌ترین عقربه‌ای که تازیانه‌ی افسوسش، آن‌چنان دورِ گردنم تابیده شده که از اختناقش، توانی جز نظاره با چشمانی از حدقه بیرون زده، برایم باقی نمی‌گذاشت. *** #ناقوس_زمان #حسینعلی #انجمن_تک_رمان
  10. حسینعلی

    دل‌نوشته‌ی ((ناقوسِ زمان)) نوشته‌ی حسینعلی، کاربر تک‌رمان

    پارت یازدهم آخ که نگاه کن. چه سرافکنده به پیش دخترش، آب شده. پدری بسانِ کوهی سر خم، که به پُشت پیکرش، طالعِ هور، خواب شده. *** #ناقوس_زمان #حسینعلی #انجمن_تک_رمان
بالا