...را در اغوش کشیده و همه چیز تازه قرار است شروع به شود!
این را از صدای سبحانی که سرش را به داخل اتاق می اورد متوجه میشوم:
- امیر پسره مسیج داده عماد دم دره.
لبخند امیر به کثیف ترین شکل ممکن کش میاید و کل جان من میلرزد.
با اشاره ی ابروی امیر، هر چهار مرد به همراه خودش از اتاق بیرون میروند و...