• رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید
  • رمان عاشقانه و جنایی کاراکال به قلم حدیثه شهبازی کلیک کنید
  • خرید رمان عاشقانه، غمگین، معمایی دلداده به دلدار فریبا میم قاف کلیک کنید

Usage for hash tag: حکم_گناه

ساعت تک رمان

  1. .ARNI

    در حال پیشرفت رمان «حکم گناه» اثر زری کاربر انجمن تک رمان

    ...کُلت را به طرف هانتر می‌گیرد و سپس سرش را بالا می‌آورد و به نیم رخ هانتر خیره می‌شود. - این هم اسلحه‌ت! هانتر در آینه مردمک چشمانش را در اعضای صورت دافنی می‌چرخاند و ل*ب می‌گشاید: - پیشت بمونه! دافنی معترض می‌گوید: - بهش نیازی ندارم، اگر بهش نیاز پیدا کردم بهت میگم! #حکم_گناه #زری #انجمن_تک_رمان
  2. .ARNI

    در حال پیشرفت رمان «حکم گناه» اثر زری کاربر انجمن تک رمان

    ...و میان خنده‌هایش می‌گوید: - با بادیگارد رفتم کافه... مارک اونجا نبود اما صاحب کافه گفت که مارک رو توی کافه با دوستش دیده و شماره تماس پدر دوستش رو بهم داد! لوکینگ اندکی خوشحال می‌شود. - دخترم مستقیم شماره‌ی مارک رو می‌گرفتی. شماره پدر دوست مارک که به کار ما نمیاد! #حکم_گناه #زری #انجمن_تک_رمان
  3. .ARNI

    در حال پیشرفت رمان «حکم گناه» اثر زری کاربر انجمن تک رمان

    ...ماشین می‌دود در حینی که اطراف را آنالیز می‌کند مردمک چشمانش را به سمت عمارت می‌چرخاند که چراغ‌های اتاق جکی و استیو خاموش است اندکی خیالش آسوده می‌شود و دسته‌ی درب ماشین را می‌گیرد و می‌کشد و در حالی که نفس در س*ی*نه‌اش حبس شده است رو به بادیگارد می‌گوید: - بجنب حرکت کن! #حکم_گناه #زری...
  4. .ARNI

    در حال پیشرفت رمان «حکم گناه» اثر زری کاربر انجمن تک رمان

    ...می‌گوید: - چی... چی گف... گفت... گفته؟ جکی در حینی که تلفن را به سمت دافنی می‌گیرد زبان بر روی لبان باریک و صورتی رنگش می‌کشد و گوشه‌ی پلکش را می‌خاراند. - نوشته دخترم کجایی؟ دافنی خیالش راحت می‌شود و نفس آسوده‌ای می‌کشد و تک خنده‌ای می‌کند. - آها، الان جوابش رو میدم! #حکم_گناه #زری...
  5. .ARNI

    در حال پیشرفت رمان «حکم گناه» اثر زری کاربر انجمن تک رمان

    ...روی صندلی نشست و جیغ بنفشی کشید؟ همون روز همه‌ی معلم‌ها و دانش‌آموزها ریختن تو کلاس! ولی سئوال این‌جاست، چرا تو رو تنبیه نکرد و فاز نصیحت برداشت؟ دافنی در حینی که می‌خندد شانه‌ای به نشانه‌ی نمی‌دانم بالا می‌اندازد و ل*ب می‌گشاید: - شاید چون زیادی مهربون و فداکار بوده! #حکم_گناه #زری #انجمن_تک_رمان
  6. .ARNI

    در حال پیشرفت رمان «حکم گناه» اثر زری کاربر انجمن تک رمان

    ...را از کمرش جدا می‌کند درب ماشین را می‌گشاید و سپس پیاده می‌شود. نیم‌نگاهی گذرا به صفحه‌ی گوشی‌ای می‌اندازد و زمانی که می‌بیند ناتالی نه مسیج داده و نه زنگ زده است. سگرمه‌هایش در هم می‌رود. با ابروانی که از شدت خشم در هم‌ گره خورده است به سرعت از پله‌ها بالا می‌رود. #حکم_گناه #زری #انجمن_تک_رمان
  7. .ARNI

    در حال پیشرفت رمان «حکم گناه» اثر زری کاربر انجمن تک رمان

    ...نه الان که دیگه کار از کار گذشته! جکی تماس را قطع می‌کند. ناتالی ل*ب می‌زند: - الو! در حینی که خود را بر روی تخت پرتاب می‌کند و بلند گریه می‌کند آرام ل*ب می‌زند: - الو! دستان مشت شده‌اش را بر روی تخت می‌کوبد و فریاد می‌زند: - گول حرف‌های عاشقونه‌ت رو خوردم استیو! #حکم_گناه #زری #انجمن_تک_رمان
  8. .ARNI

    در حال پیشرفت رمان «حکم گناه» اثر زری کاربر انجمن تک رمان

    ...و ادامه می‌دهد: - می‌دونم تو و مارک چه‌قدر با هم دوست‌های صمیمی‌ای بودین. قول میدم اون رو باز بر گردونم خونمون! دافنی میان گریه‌هایش، از سر شادی بلندبلند قهقهه می‌زند و می‌گوید: - قول میدی؟ لوکینگ از پشت شیشه نگاهی به آبراهام می‌اندازد و می‌گوید: - قول میدم دختر! #حکم_گناه #زری #انجمن_تک_رمان
  9. .ARNI

    در حال پیشرفت رمان «حکم گناه» اثر زری کاربر انجمن تک رمان

    ...و نیشخندی می‌زند و می‌گوید: - چرا جوابِ تماسِ دختری که اون‌قدر عزیزه که قید خونواده‌ت رو زدی رو نمیدی؟ استیو چشمانش را در حدقه می‌چرخاند و صدایِ آهنگ‌ را بیشتر می‌کند و همچنان‌ سکوت می‌کند. جکی که متوجه‌ی مکثِ طولانیِ استیو می‌شود ادامه می‌دهد: - چه خطایی ازش سر زده؟ #حکم_گناه #زری...
  10. .ARNI

    در حال پیشرفت رمان «حکم گناه» اثر زری کاربر انجمن تک رمان

    ...ولی نگفت کجاست و کی بر می‌گرده خونه! دافنی از درب خارج می‌شود، قطره‌های باران زمین را فرش می‌کنند. باد موهایِ خرمایی رنگِ او را به نوازش می‌کشد، نگاهی به اطراف می‌اندازد و ل*ب می‌زند: - بابا سابقه نداشت یک هفته خونه نیاد، نکنه با هم دعوا کردین و به من چیزی نمی‌گین؟ #حکم_گناه #زری #انجمن_تک_رمان
بالا