Usage for hash tag: دامگستران

ساعت تک رمان

  1. TATA

    کامل شده دامگستران (بازگشت تاریکی)‌ | TATA کاربر تک رمان

    ...کلارا؟ آروم باش! کلارا بدون هیچ توجهی آرام آرام روی چهار دست و پا مانند گرگی گرسنه سمت لیلی می‌خزید‌. صدای نینا همانند صدایی بی‌اهمیت و مزاحم در تارهای صوتی خون‌آشام منعکس و محو می‌شد. فقط ضربان نامنظم قلب دخترک نوجوان را می‌شنید و برایش ل*ذت‌بخش‌ترین چیز در آن لحظه بود. #دامگستران بازگشت...
  2. TATA

    کامل شده دامگستران (بازگشت تاریکی)‌ | TATA کاربر تک رمان

    ...رو به همراه داشتیم. او نفس عمیقی کشید و جولی ادامه داد: - البته باید بگیم که این پیشنهاد برای اولین بار توسط مردی به اسم جِفری کالینز به ما داده شد. کاترین با چینی بین ابروهایش که گویی قبلا آن را جایی شنیده باشد فورا سرش را سمت جولی برگرداند و با بهت گفت: - جِف کالینز؟! #دامگستران بازگشت...
  3. TATA

    کامل شده دامگستران (بازگشت تاریکی)‌ | TATA کاربر تک رمان

    ...م*ست در حالی که تلو تلو می‌خورد گفت: - امشب بیخیال همه‌چیز می‌شیم. فقط مثل دخترهای م*ست و سرخوش نوجوون بالا پایین می‌پریم. آنها لیوان‌هایشان را به هم زدند. نینا صدای آهنگی که از پخش‌کننده موزیک زبانه می‌کشید را بلندتر کرد و آنها با شور و شوق بیشتری شروع به ر*ق*صیدن کردند. #دامگستران بازگشت تاریکی
  4. TATA

    کامل شده دامگستران (بازگشت تاریکی)‌ | TATA کاربر تک رمان

    ...او رفت و گفت: - لیلی؟ بیا بریم تو. او لیلی را با خود داخل برد. کلارا مدتی با سکوت به کاترین خیره شد و بدون اینکه چیزی بگوید به راه افتاد؛ سمت خانه می‌رفت که کاترین برگشت و به او خیره شد؛ می‌خواست چیزی بگوید که نفس عمیقی کشید و ناامیدانه به رفتن کلارا با نگاهی گنگ خیره شد. #دامگستران بازگشت...
  5. TATA

    کامل شده دامگستران (بازگشت تاریکی)‌ | TATA کاربر تک رمان

    ...کاترین لبخندی زورکی زد و گفت: - من باهاش حرف می‌زنم. کاترین می‌خواست از پذیرایی خارج شود که جولی برگشت و گفت: - آه کاترین، من و بیل می‌خواستیم امشب برای شام بریم بیرون، اگه مایل باشین و شما هم با ما بیاین به یه قرار کاری تبدیل می‌شه در ضمن ما موضوع مهمی برای بحث داریم. #دامگستران بازگشت تاریکی
  6. TATA

    کامل شده دامگستران (بازگشت تاریکی)‌ | TATA کاربر تک رمان

    ...را درون رگ‌های خونی آنها تزریق کرد. همه چیز بی‌حرکت و ساکن شده بود‌‌. سکوت مرگ‌بار در عمارت نقش بسته و تنها احساسی عمیق و سیاه در قلب منجمد خون آشام سایه افکنده بود. با این احساسی که او را در بر داشت سمت در بزرگ و بی‌روح عمارت روانه شد و در هوای سرد و مه‌آلود ناپدید گشت. #دامگستران بازگشت...
  7. TATA

    کامل شده دامگستران (بازگشت تاریکی)‌ | TATA کاربر تک رمان

    ...مرگ را همچون کابوس سیاه نظاره کرد و آخرین چیزی که دیدگانش را فرا گرفت خنجر چوبی بود که در س*ی*نه‌اش همچون ستون فرو رفته بود. چهره خون‌آشامی‌اش به آرامی در حال تغییر بود. جسم اشراف‌زاده همچون اسکلت پوسیده و چند ساله دیدگان کاترین را که بهت‌زده مقابلش ایستاده بود پر کرد. #دامگستران بازگشت تاریکی
  8. TATA

    کامل شده دامگستران (بازگشت تاریکی)‌ | TATA کاربر تک رمان

    ...من از دوستانم نکرد؛ واقعا که نمی‌توانم او را درک کنم؛ شاید دیگر هرگز نتوانم. با این حال اگر راهی که او مقابلم گذاشته است را انتخاب کنم دیگر هرگز نمی‌توانم به آرامش روحی دست یابم؛ دنیایم بار دیگر دگرگون خواهد شد همانند این که بار دیگر در چاه عمیق و تاریک سر بیاندازم. #دامگستران (بازگشت تاریکی)
  9. TATA

    کامل شده دامگستران (بازگشت تاریکی)‌ | TATA کاربر تک رمان

    نام رمان: جلد دوم دامگستران، بازگشت تاریکی نویسنده: TATA NJ اِن جِی تاتا ناظر: "AshoB" ژانر: فانتزی، تراژدی، عاشقانه ویراستار: Beautiful moon خلاصه رمان: حیله، خیانت، رسوایی و دردسرهایی عظیم، دامن‌گیر خانواده‌ی کلارکسون و اطرافیان آن‌ها خواهد شد و کلارا بار دیگر خود را در میان زندگی فرو...
بالا