Usage for hash tag: پارت81

ساعت تک رمان

  1. .zeynab.

    کامل شده رمان مستعمره | امـیر والا؏ کاربر انجمن تک رمان

    #پارت81 #عماد نمی‌دانم چگونه پاهایم یاری رسانده! کنارش زانو می‌زنم و تَن یخ زده اش را درون اغوش می‌کشم. سراسیمه به صورتش نگاه می‌کنم؛ رنگش به سفیدی گچ شده و روح ندارد! پیشانی اش، شکاف خرده و شکستی ریزی بالای ابرویش ایجاد کرده. دَهانم خشک می‌شود و مغز لعنتی ام گم می‌کند. چه کنم؟ چه کنم؟ به...
  2. .zeynab.

    کامل شده رمان موقعیت صفر | زینب گرگین کاربر انجمن تک رمان

    #پارت81 هنوز هم همان خروجی اشپز خانه خشک مانده ام... رفتن یزدان و نفس های کلافه حامی را حس کرده بودم و هنوز هم توان تکان خوردنم نیست... یکی برایم تفسیر کند. او چه گفت؟ یادم رفته چگونه نفس می کشند... تقریبا قلبم از کار افتاده و بدنم مانند میت یخ بسته. دَهانم را باز می کنم تا حرفی بزنم اما تار...
  3. .zeynab.

    کامل شده در حاکمیت شیطان |𝒁𝒆𝒚𝒏𝒂𝒃 کاربر انجمن تک رمان

    #گیݪدا با بغض از اتاق بیرون امدم. چشمام یکم سوخت و یه قطره اشک راه خودش رو باز کرد.یعنے الان دیگه ابروم رفت!؟ همه پشت سرم حرف میزنن؟! نباید میزاشتم کمرم رو نوازش کنه ! لعنت بهم ، یه قطره دیگه از چشام چکید . سرم رو کامل زیر انداختم لبام د*اغ بود و گز گز می کرد، دستام رو روے لبام گذاشتم .بخدا من...
بالا