• رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید
  • رمان عاشقانه و جنایی کاراکال به قلم حدیثه شهبازی کلیک کنید
  • خرید رمان عاشقانه، غمگین، معمایی دلداده به دلدار فریبا میم قاف کلیک کنید

Usage for hash tag: پارت81

ساعت تک رمان

  1. Negin_SH

    درحال تایپ رمان ناطور نبات|Negin_SH کاربر انجمن تک رمان

    ...بر دارد تا باری دیگر او را مورد ظلم خود دهند، ناگاه نگاهش به اِدوارد می‌افتد که در هنگام راه رفتن با چشمانش درحال تهدید کردنِ اوست. سپس بسیار خشک و رسمی از لورا فاصله گرفت و برای آن‌که بعدها توسط اِدوارد تنبیه نشود به بنای زیبا و بزرگِ قصر خیره شد. #پارت81 #ناطور_نبات #نگین_شرافت #انجمن_تک_رمان
  2. .zeynab.

    کامل شده رمان مستعمره | امـیر والا؏ کاربر انجمن تک رمان

    #پارت81 #عماد نمی‌دانم چگونه پاهایم یاری رسانده! کنارش زانو می‌زنم و تَن یخ زده اش را درون اغوش می‌کشم. سراسیمه به صورتش نگاه می‌کنم؛ رنگش به سفیدی گچ شده و روح ندارد! پیشانی اش، شکاف خرده و شکستی ریزی بالای ابرویش ایجاد کرده. دَهانم خشک می‌شود و مغز لعنتی ام گم می‌کند. چه کنم؟ چه کنم؟ به...
  3. .zeynab.

    کامل شده رمان موقعیت صفر | زینب گرگین کاربر انجمن تک رمان

    #پارت81 هنوز هم همان خروجی اشپز خانه خشک مانده ام... رفتن یزدان و نفس های کلافه حامی را حس کرده بودم و هنوز هم توان تکان خوردنم نیست... یکی برایم تفسیر کند. او چه گفت؟ یادم رفته چگونه نفس می کشند... تقریبا قلبم از کار افتاده و بدنم مانند میت یخ بسته. دَهانم را باز می کنم تا حرفی بزنم اما تار...
  4. .zeynab.

    کامل شده در حاکمیت شیطان |𝒁𝒆𝒚𝒏𝒂𝒃 کاربر انجمن تک رمان

    #گیݪدا با بغض از اتاق بیرون امدم. چشمام یکم سوخت و یه قطره اشک راه خودش رو باز کرد.یعنے الان دیگه ابروم رفت!؟ همه پشت سرم حرف میزنن؟! نباید میزاشتم کمرم رو نوازش کنه ! لعنت بهم ، یه قطره دیگه از چشام چکید . سرم رو کامل زیر انداختم لبام د*اغ بود و گز گز می کرد، دستام رو روے لبام گذاشتم .بخدا من...
بالا