Usage for hash tag: فاطمه_فتاحی

ساعت تک رمان

  1. mizzle✾

    در حال ویرایش رمان ساغر خونین | فاطمه فتاحی کاربر انجمن تک رمان

    ...از ایران چندتا حوری آوردیم. چشمای پر طمع عنایت، از خوشحالی برق زد و گفت: - کجان؟ تعریف کن ببینم دیگه برام چیکار‌ها کردی؟ نوشیدنیم رو سر کشیدم و با بطری روی میز دوباره لیوانم رو پر کردم. چشم چرون‌تر از عنایت تو عمرم ندیدم! برق چشمای طمع‌کارش دلم رو میزد. #ساغر_خونین #فاطمه_فتاحی #انجمن_تک_رمان
  2. mizzle✾

    در حال ویرایش رمان ساغر خونین | فاطمه فتاحی کاربر انجمن تک رمان

    ...بودن. تعادلم رو از دست دادم و کم مونده بود نقش بر زمین بشم که دستی زیر بغلم رو گرفت. صداها برام گنگ و مبهم بودن، اما با عطر آشنای فردی که من رو گرفته بود، فهمیدم شهلا خانوم همسایه‌‌مونه. دیگه کم‌کم هوشیاریم رو از دست دادم و توی سیاهی مطلق فرو رفتم... *** #ساغر_خونین #فاطمه_فتاحی #انجمن_تک_رمان
  3. mizzle✾

    در حال ویرایش رمان ساغر خونین | فاطمه فتاحی کاربر انجمن تک رمان

    ...یا ساغر؟ ساغری که از بهرخون‌های خشکیده شده بر تنه‌اش، همه‌جا زبانزد بود. همان ساغری که باعث شد ثمره همان بذر حَقِدها در دل من هم، جوانه بزند و تبدیل به نفرتی بی‌پایان شود و تمام آرزوهایم را به خاک و خاکستر بنشاند. *حقد: کینه *ساغر: جام نو*شی*دنی *زوال: مرگ #ساغر_خونین #فاطمه_فتاحی...
بالا