با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترینها را تجربه کنید.☆
تک رمانیهای عزیز! مفتخرم در همین لحظه اعلام کنم که مشکل انجمن حل شده و پرانرژیتر از همیشه، در خدمتتون هستیم 🕶️✨ منتظر سورپرایزهای بهاری تکرمان، باشید ❤️
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly. You should upgrade or use an alternative browser.
داشتم ناهار کالباس میخوردم و اومدم لقمهی اخر رو که خیلی گنده بود تو دهنم بچپونم که یه دفعه از دیوارمون مرغ همسایه پرید تو حیاطمون.
در حال باز بود اومد داخل یه نگاه به من انداخت یه نگاه به کالباسا، با اکراه پشتشو بهم کرد و رفت کنار جالباسی گرفت خوابید.
عجب داستانی شدا قرار بود جمله بگم????
خونه، ماشین، کار
داشتم ناهار کالباس میخوردم و اومدم لقمهی اخر رو که خیلی گنده بود تو دهنم بچپونم که یه دفعه از دیوارمون مرغ همسایه پرید تو حیاطمون.
در حال باز بود اومد داخل یه نگاه به من انداخت یه نگاه به کالباسا، با اکراه پشتشو بهم کرد و رفت کنار جالباسی گرفت خوابید.
عجب داستانی شدا قرار بود جمله بگم????
خونه، ماشین، کار