متروکه معرفی نقد رمان هنگامه‌ی خونین | کاربر انجمن تک رمان

[Matthew]

نام رمان : هنگامه‌ی خونین
نویسنده: متین | کاربر انجمن تک رمان
ژانر: فانتزی، عاشقانه
خلاصه: بیش از هزاران سال است که جهان در آشوب رب‌النوع‌ها می‌سوزد. خیلی‌ها در برابر آن قد علم کردند؛ اما در برابرش، یخ‌ها در آتش سوختند، آتش‌ها ضعیف گشتند و انسان‌ها خودشان را به آ*غ*و*ش نادانی سپردند. زمان گذشت. بعد از آن بود که خورشید دروغین آسیب دید و نور‌ش از آسمان محو گردید.

درحال تایپ - رمان هنگامه‌ی خونین | متین کاربر انجمن تک رمان

به نام خدا نام رمان: هنگامه‌ی خونین ژانر: فانتزی، عاشقانه نویسنده: متین ناظر: آراد رادان خلاصه: بیش از هزاران سال است که جهان در آشوب رب‌النوع‌ها می‌سوزد. خیلی‌ها در برابر آن قد علم کردند؛ اما در برابرش، یخ‌ها در آتش سوختند، آتش‌ها ضعیف گشتند و انسان‌ها خودشان را به آغو*ش نادانی سپردند. زمان...

forums.taakroman.ir

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[MAHTA☽︎]

| به نام نگارنده هستی |
نویسنده گرامی؛ شروع معرفی و نقد رمانتان را به شما تبریک می‌گویم.
قبل از هر چیزی تاپیک زیر را مطالعه نمایید:

اطلاعیه - قوانین درخواست نقد | انجمن تک رمان

نویسندگان عزیز توجه نمایید چنین پیام هایی اسپم محسوب می‌شوند:
_وااای چه رمان زیبایی
_کی تموم میشه پس؟
_اه از شخصیت علی بدم میاد!
و....
در صورت مشاهده از گزینه " گزارش "استفاده کنید.
در صورت مشاهده نقد تند و بی احترامی به مدیریت نقد مراجعه نمایید.
موفق باشید.
مدیریت تیم نقد​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Noushin_salmanvandi]

به نام او که پدید آورنده‌ی ماست.
《نقد رمان الهه خون》
نام رمان:
ابتدا من از اسم و مهم‌ترین بخش داستان‌تون شروع می‌کنم.
زمانی خواننده به سمت رمانی جذب و کنجکاو می‌‌شه که نویسنده بتونه نامی مناسب و متناسب، با محتوای داستانش پدید بیاره‌.
در واقع این اسم‌ها هستن که به ما می‌فهمونن، حدودی از ماجرا و موضوع داستان از چه قراره!
نام رمان شما، (الهه خون) است که به خوبی مشخص می‌کنه قراره منتظر داستانی عاشقانه_فانتزی باشیم.
"الهه" نامی‌ هست که به ناخودی در ذهن خواننده، تصویری از یک عاشقانه را شکل می‌دهد و پسوند "خون" به سمت یک معما و چالش می‌کشدش.
انتخاب شما در اسم رمان، متفاوت و بسیار بجا و با ژانرهاتون همسو بوده که باید تبریک گفت به ذهن خلاقتون!
جلد:
جلد شما فضای ترسناکی رو در خوش جا داده بود که درستی حدس خواننده رو نسبت به نام و ژانر رمان، به یقین می‌رساند.
سایه‌ی دختری سیاه که پشت سرش پسری ایستاده، ذهن رو به سمت‌ خوانش داستان‌تون می‌کشونه که این خودش یک امتیاز مثبت و عالی است!
خلاصه:
خلاصه باید گیرا و کنجکاو کننده باشه. بدونه داستانی که قراره بخونه از چه قراره. نه اونقدر باز و آشکار و نه خیلی گنگ و نامفهوم!
خلاصه‌ی رمان شما بُعدی از انسان‌های دیگری بود که رهبرانی با افکار وحشیانه و خونخوار، جهان رو اداره و رشد می‌دهن تا اینکه فردی دیگر، ناخواسته و به اشتباه پا به چرخه‌ی خونین‌شون می‌ذاره و ممکنه دنیا نابود بشه.
باید تبریک گفت به واژه‌های زیبایی که در خلاصه‌ی داستان‌تون استفاده کردید. خلاصه‌ی شما به خوبی مشخص می‌کرد که خواننده در انتظار چه نوعی داستانی است. شما از حد وسطی که گفتم استفاده کردین! کمی گنگ و کمی باز و تبریک به خلاقیت‌تون در چینش واژه‌ها کنار هم!
مقدمه:
متاسفانه داستان شما مقدمه‌ای نداشت!
این مقدمه‌ها هستن که باعث جذابیت داستان می‌شن. و توصیه می‌کنم از مقدمه، بعد از خلاصه استفاده کنید.
شروع داستان شما این بود:
سرش را به دیوار تماماً سپیده بود سیاه‌ چال تاریک تکیه داده بود. موهای طلایی رنگش بر روی صورت کثیف و چرکی‌اش پخش و پلا شدند.
اول از هم باید بگم که از فاصله و نیم فاصله استفاده نکردید.
مثلا سیاه چال رو نوشته بودید: سیاه‌چال.
بر روی را نوشته بودید: برروی.
اگر ایرادهای جزیی در ابتدای موضوع رمانتون رو نادیده بگیریم می‌شه گفت که شروع خوبی داشتید و تونسته بودید از همون ابتدا، ژانر ترسناک و فانتزی رو ایجاد کنید و این موضوع به خوبی آشکار بود برای منِ خواننده‌ای که توانسته بودم تفاوت ابتدای داستان‌تون رو حس کنم.
مونولوگ:
مونولوگ‌ها ادبی بودن و آب و تاب دادن به روند داستان‌تون باعث زیباتر شدنش شده بود؛ اما متاسفانه تکرار واژ‌ها زیاد به چشم‌ می‌خورد که این باعث خسته شدن خواننده می‌شه.
دیالوگ:
در دیالوگ از هایفون"-" استفاده کنید؛ اما شما تماماً از اندرلاین "_" استفاده کردید. بعد از گذاشتن "-" حتما یک فاصله بگذارید.
به طور مثال:
_ برگرد این سمت. اشتباه×
- داد زدم؛ اما نشنید! درست
تکرار کلمات_ترس از چشمانش عقب نشینی کرد و برق شوق در چشمانش جوانه زدند!× جوانه زد.
علامت‌های نگارشی که درست استفاده نشده بودند.
_به کسی نگو که کار من بود ه!
- به کسی نگو که کار من بوده.
سرش را به بالا_پایین تکاند.
سرش را به بالا و پایین تکان داد‌.
فعل رو درست و کامل بنویسید.
- شکنجه شم.×
- شکنجه بشم.
می همیشه باید جدا نوشته بشه. نیم فاصله رو هم رعایت کنید.
می‌خورم
می‌نوشم
می‌روم
می‌دوم
می‌آیم و...
در توشهاون خانه‌ها با رنگ‌های مختلف رنگ‌آمیزی شده‌ بود ند...
اشتباه تایپی دارید‌. بودند.
(دست‌های یخی‌ام را جلوی دهانم گرفتم، تا با نفس‌های گرمم، به دستان یخ زده‌ام گرما ببخشم.)
تکرار زیاد در یک جمله زیبایی متنتون رو کاهش می‌ده‌.
برزندگیم×
بر زندگیم.
صدای خرچ‌خروچ له شدن‌‌‌...×
صدای خرچ و خروچ
پوتین‌های سیاه‌ام×
پوتین‌های سیاهم.
روبه‌رو... رو به رو
سرکش آ حتماً گذاشته شود‌.
اغوش×
آ*غ*و*ش
انکه×
آنکه
مونولوگ‌ها ادبی و دیالوگ‌ها محاوره‌ای هستند که به خوبی از عهده‌اش بر آمدید جز برخی موارد که شکسته نویسی داشتید.
- فکرشو×
- فکرش رو.
- منو×
- من رو.
لحنی که از ج*ن*س بیچارگی و درمان ده‌گی بود .×
درماندگی.
یک بار در داستانتون گفتید که با دستان سپید و...
اما در پارت بعدی دوباره همین دستان سپید رو هم به کار بردید. شما به خواننده‌ی خودتون فهموندید که دستای سپیدی داره و دیگه نیازی به تکرار مداومش نیست.
پشت‌سرم×
پشت سرم.
نوعی از تکرارها در متن‌تون:
پای چپم را از زمین بلند کردم. پای راستم را کمی خم ساختم و پای بلند شده‌ام را بر‌روی پای راستم گذاشتم و پوتین‌های مشکی‌ام را از پای چپم بیرون کشیدم و با پای راستم نیز همین کار را تکرار کردم.
غلط‌های املایی کم و بیشی داشتید.
رنگانگ×
رنگارنگ.
آبی‌رنگم×
آبی رنگم.
تلوزیون×
تلویزیون‌.
بیش‌ازپیش×
بیش از پیش.
پابه‌پای×
پا به پای.
هیچ‌گونه×
هیچ گونه.
آب‌وهوای×
آب و هوای.
توصیف چهره:
ابتدای داستان رو خیلی خوب شروع کردید وقتی که داشتید از چهره‌ی درهم شخصی تعریف می‌کردید که خونخوار است و ویژگی‌های ظاهریِ جالبی را برایش ارائه دادید!
اما توصیفاتی که راجع به چهره‌ی اشخاص داشتید رو بیش از حد تکرار می‌کردید!
این زیاده روی باعث خسته شدن ذهن خواننده می‌شه. دستای سپیدی داره و چشمای سبز!
از بقیه‌ی توصیفات شانه خالی کردین در واقع‌.
توصیف مکان:
وقتی که شخصیت داستان شما وارد خونه می‌شه انتظار می‌ره توضیحاتی داده بشه.
بعنوان مثال:
از پله‌های چوبی‌ای که صدای جیرجیر‌شان هر بار روی مخم می‌رود بالا می‌روم و تقه‌ای به در سفید خانه می‌زنم.
توصیفات مکان نسبتاً خوب اما انتظار می‌رفت کمی تعریف‌تان گسترده‌تر باشد.
نثر داستان شما ادبی و زیبا بود؛ مخصوصاً تفاوت واژ‌های‌تان در نوشته.
اما گه‌گاهی فعل‌ها رو به درستی آخر هر جمله نمی‌نوشتین!
ایده‌‌ی رمان:
جالب و متفاوت به نظر می‌رسید. در عین عاشقانه، چاشنی از ترسناک و فانتزی بودن رو به همراه داشت که باعث هیجان داستان شما می‌شد.
رمان شما از باور پذیری نسبتاً خوبی برخوردار بود چرا که از ژانر فانتزی_عاشقانه و ترسناک همچین چیزی هم انتظار می‌رود‌.
امیدوارم با نقد انجام شده، حداقل کمکی به نویسنده‌ی عزیز، "الهه خون" کرده باشیم چرا که هدف ما کمک به قلم شماست.
قلمتان جاوید و نوشته‌های‌تان درخشان. &%#(

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Matthew]

سلام خانوم منتقد
نخست درباره نیم فاصله‌ها بگم:
کلمه رنگ، با نیم فاصله به کلمه قبل از خود می‌چسبد؛ مثل ابی‌رنگ یا طلایی‌رنگ و...
واژه بر، با نیم فاصله به کلمه بعد از خود می‌چسبد؛ مثل بر‌روی یا برآمدگی و...
کلمه گونه نیز به کلمه قبل از خود، با نیم فاصله می‌چسبد.
واژه واو و به هم وقتی دو کلمه‌ی... را به هم وصل می‌کند، قبل بعد خود نیم‌فاصله می‌گیرد؛ مثل خرچ‌و‌خروچ، پا‌به‌پا و...
واژه هر، با نیم فاصله به کلمه بعد خود می‌چسبد. فکر کنم واژه به هم از این قانون تبعیت می‌کند.
فکر کنم در مونولوگ‌های ادبی، سیاهم غلط باشد؛ چون تا جایی که من می‌دانم ه و ی اگر در آخر کلمات بیایند، پسوند‌ها با نیم فاصله می‌چسبند؛ مثلا سیاه‌ام، مشکی‌ام، پنجره‌شان
درباره توصیفات (شخصیت پردازی و توصیفات مکان) باید بگم بعضی از نویسنده‌ها ظاهر و باطن یک شخصیت و توصیف مکان رو در پنچ سطر و پشت سر هم توصیف می‌کنند و این درست نیست؛ این‌گونه توصیفات خواننده را خسته می‌کند و خواننده زحمت خواندنش را به‌خود نمی‌دهد. حالت استاندارد آن این است که توصیفات شخصیت پردازی و مکان باید قدم‌به‌قدم و پله‌به‌پله باشد؛ مثلا یه جا به چشمای شخصیت اشاره کنه و جای دیگه به موها و... اشاره کنه و این روند رو باید تا اخر ادامه بده و بطور مداوم باید تکرار کنه که شخصیت چشمای سبز یا موهای بوری داره تا خواننده فراموش نکنه.
توصیفات مکان نباید خیلی غلیظ باشد و همینکه یک تصور کلی از مکان ارائه بدهد کافی‌ست.
توصیفات چهار رکن دارد و شما فقط دو رکن آن را گفتید و به توصیفات حالات و احساسات اشاره‌ای نکردید.
درباره سیر رمان نیز اظهار نظر نکردید.
هر‌چقدر که رمانم بیشتر جلو برود، باور پذیری آن نیز بیشتر می‌شود؛ زیرا رمانم فلسفه‌ای برای خودش دارد.

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Noushin_salmanvandi]

درود.
ببینید دوست عزیز، آبی‌رنگ، طلایی‌رنگ شاید چسبیده به هم درست باشه با رعایت نیم فاصله؛ اما برای بهتر خوانده شدن بهتره که فاصله رو در این قسمت رعایت کنید!
آبی رنگ، طلایی رنگ... نیازی نیست با نیم فاصله کنار هم قرارشون بدید. این یک نکته بود که من خدمت‌تون عارض شدم و این نقد صرفاً جهت کمک بود و اگر شما تمایل دارید می‌تونید همونطور به نوشتن ادامه بدید.
خرچ‌و‌خرچ برگ‌ها زیر پایم...
خرچ و خروچ برگ‌ها زیر پایم...
خوب بنظرتون کدوم راحت‌تر خونده و دیده می‌شه؟
شما اشتباه ننوشتید، من فقط اصلاح کردم که اینطور نوشتن باعث رضایت خواننده می‌شه.
بر روی ستاره‌های آسمان.
برروی ستاره‌های آسمان.
واقعا گاهی در برخی از کلمات باید فاصله رو برای بهتر دیده شدن رعایت کرد!
- سیاهم، مثل آسمان شب.
- سیاه‌ام مثل آسمان شب.
نه سیاهم، اشتباه هست و نه سیاه‌ام. من گفتم سیاهم بنوشتید بهتر بود.
قدم به قدم، پله به پله... شخصیت‌ پردازی خیلی خوب و توصیفات جالبی داشتید که من واقعا خوشم اومد. همونطور که گفتم تکرار زیاد داشتید. حداقل این تکرارها رو باید می‌ذاشتید برای پنج پارت بعدی یا حتی بیشتر!
نه اونقدر غلیظ که خسته بشن و نه اونقدر کم که زده بشن و نتونن تصور کنن تو ذهنشون که شخصیت داستان شما الان توی چه مکانی هست.
مثال می‌زنم.
(وارد خانه شدم، خسته و بی‌حوصله وارد اتاقم شدم. در کمدم را باز کردم و پیراهنم را برداشتم.)
وارد خانه شدم، همه جا در تاریکی فرو رفته بود. آباژور را روشن کردم و به سمت اتاقم رفتم.
ساعت روی دیوار، هفت و نیم را نشان می‌داد... در کمدم را باز کردم و...
من هر چیزی که نیاز بود رو در متن نوشتم.
از غلط‌های املایی رمانتون که کم و بیش به چشم ‌می‌خورد تا رعایت نکات و...
خیلی کامل و جامع واستون بازگو کردم!
امیدوارم در آینده، شاهد رمان‌های بهتر و درخشان‌تری ازجانب شما باشیم.

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Matthew]

درود.
ببینید دوست عزیز، آبی‌رنگ، طلایی‌رنگ شاید چسبیده به هم درست باشه با رعایت نیم فاصله؛ اما برای بهتر خوانده شدن بهتره که فاصله رو در این قسمت رعایت کنید!
آبی رنگ، طلایی رنگ... نیازی نیست با نیم فاصله کنار هم قرارشون بدید. این یک نکته بود که من خدمت‌تون عارض شدم و این نقد صرفاً جهت کمک بود و اگر شما تمایل دارید می‌تونید همونطور به نوشتن ادامه بدید.
خرچ‌و‌خرچ برگ‌ها زیر پایم...
خرچ و خروچ برگ‌ها زیر پایم...
خوب بنظرتون کدوم راحت‌تر خونده و دیده می‌شه؟
شما اشتباه ننوشتید، من فقط اصلاح کردم که اینطور نوشتن باعث رضایت خواننده می‌شه.
بر روی ستاره‌های آسمان.
برروی ستاره‌های آسمان.
واقعا گاهی در برخی از کلمات باید فاصله رو برای بهتر دیده شدن رعایت کرد!
- سیاهم، مثل آسمان شب.
- سیاه‌ام مثل آسمان شب.
نه سیاهم، اشتباه هست و نه سیاه‌ام. من گفتم سیاهم بنوشتید بهتر بود.
قدم به قدم، پله به پله... شخصیت‌ پردازی خیلی خوب و توصیفات جالبی داشتید که من واقعا خوشم اومد. همونطور که گفتم تکرار زیاد داشتید. حداقل این تکرارها رو باید می‌ذاشتید برای پنج پارت بعدی یا حتی بیشتر!
نه اونقدر غلیظ که خسته بشن و نه اونقدر کم که زده بشن و نتونن تصور کنن تو ذهنشون که شخصیت داستان شما الان توی چه مکانی هست.
مثال می‌زنم.
(وارد خانه شدم، خسته و بی‌حوصله وارد اتاقم شدم. در کمدم را باز کردم و پیراهنم را برداشتم.)
وارد خانه شدم، همه جا در تاریکی فرو رفته بود. آباژور را روشن کردم و به سمت اتاقم رفتم.
ساعت روی دیوار، هفت و نیم را نشان می‌داد... در کمدم را باز کردم و...
من هر چیزی که نیاز بود رو در متن نوشتم.
از غلط‌های املایی رمانتون که کم و بیش به چشم ‌می‌خورد تا رعایت نکات و...
خیلی کامل و جامع واستون بازگو کردم!
امیدوارم در آینده، شاهد رمان‌های بهتر و درخشان‌تری ازجانب شما باشیم.

خیلی ممنونم

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Noushin_salmanvandi]

خواهش می‌کنم. &%#(

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[MAHTA☽︎]

ممنون از هر دو عزیز!?

نکته: وقتی واو بین دو کلمه‌ قرار بگیرد و یک معنای واحد را برساند، با دو کلمه قبل و بعد خود، نیم‌فاصله می‌گیرد.

نویسنده‌ی عزیز ما برای شما، دوهفته برای ویرایش در نظر گرفتیم.
خسته نباشید.
لازم به ذکر است اگر از نقد خود راضی نیستید، به پی‌وی مدیر تالار نقد(بنده) مراجعه کنید.
باتشکر

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[MAHTA☽︎]

سلام و عرض ادب
به دلیل نداشتن زمان کافی در ماه امتحانات، مهلت ویرایش تا هفته‌ی اول تیرماه تمدید شد.
باتشکر
...مدیر تالار نقد...​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان