کامل شده اندکی هیچ| نوشین سلمانوندی کاربر انجمن تک رمان

[Noushin_salmanvandi]

دلنوشته: اندکی هیچ!
نویسنده: نوشین سلمانوندی
ژانر: کمی عاشقانه_تراژدی
ویراستار:Mr. Rad
خلاصه:
خیس می‌خورد
یادت
در ژرفای تاریکی‌؛
میان انبوهی از ناله‌های باد
وَ گریز آسمان از وحشت.
نیستی
و
نخواهی آمد، می‌دانم که نمی‌شود!
به کمک کشیده می‌شوم،
تا پرتاب به غم نشوم.
در دورترین‌ها؛
شاید هم نزدیک به تویی که جز وهم،
هیچ نیستی.

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Noushin_salmanvandi]

دیدگان اشکی،
حضور درد
و سوزِ دو بال.
متلاشی دو جسم،
نیمه‌های مرگ،
چشمانی نیمه باز،
خاموشی؛
رهایی
و دیگر هیچ!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Noushin_salmanvandi]

به تو تهدید شده‌ام!
کسی در من، بی‌تو قصد خودکشی دارد.
فریادرسم شو،
تا دیده نبستم‌.

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Noushin_salmanvandi]

نفس‌هایم
خسته می‌شوند،
از بی‌هواییِ تویی که
در هوایم نیستی!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Noushin_salmanvandi]

شب،
به بستر کشید غمش را
وَ ماه، بیمار شد در نگاهش.

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Noushin_salmanvandi]

هیچ کس پیدا نمی‌شود؛
دستت را بگیرد،
نفس‌هایت را بشمارد،
به خنده‌هایت نگاه کند.
دلش بلرزد،
خانه خ*را*ب شود؛
تب کند و بیمار شود!
هیچ‌کس من نمی‌شود... .
بی‌تو، همه‌چیز خاکستری‌ست.
سیاه دیگر تکراریست؛
اما من بی‌تو،
در نبودت
می‌میرم.
کشته می‌شوم.
بی‌‌تو،
بی‌هیچ
می‌میرم.

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Noushin_salmanvandi]

خیال نیست،
باور هم نیست.
درد است؛
اندکی هیچ
وَ نابودی و دگر هیچ!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Noushin_salmanvandi]

در من جنگی به پا شده است،
که می‌خواهم بگریزم از
جدالش و اما
پرسه‌های تو در این میان،
رخصت کاری نمی‌دهد.

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Noushin_salmanvandi]

هیچ،
سکوتی‌ست پر حرف.
برخوردِ دو ل*ب؛
خودِ درد،
شکست و خاموشی.
این هیچ خودش مرگ است!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Noushin_salmanvandi]

در سپیده‌دمی، چشمان نم گرفته‌ام را ببوس.
تو، عبور عشق از چشمان منی!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان