خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!
  • چاپ کتاب های رمان، شعر و دلنوشته به مدت محدود کلیک کنید

اگر یکی الان یهویی بی دلیل بزنه تو گوشِتون؟!

ساعت تک رمان

SnoWolf

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-03-14
نوشته‌ها
94
کیف پول من
0
Points
0
اول با لگد میزنم به ساق پاشOut*&
بعد گوشاشو محکم میکشمBor0&*
بعد میزنم تو گوششHo£8g
بعد میزنم زیر پاشFwhj4£
بعد موهاشو میکشمDboz
بعد جیغ میکشمDhu6,
و...حمله ور میشمbandana
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

•LosT~GirL•

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-01-16
نوشته‌ها
77
کیف پول من
39
Points
0
ابتدا یه نفس عمیق!
سپس یه نگاه از اون سگیا!
با پشت دست چپ تو دهنش(دست چپم سنگین ترهFwhj4£)
بعد یه چک سمت چپ
اندکی که گذشت یه کف گرگی نثارش میکنم
یه لگد به ساق پاش میزنم
یه مشتم به قفسه سینش
و تمام!(اینا واس دختر بود! ارادت زیادی به همجنسام دارم!)


و اگه پسر باشه
همون دست بی صاحابشو گ*از میگیرم
بعد مشتی که به قفسه سینش می خوره و...

و بعدش از خواب بیدار میشمjr2z
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Mids

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-01-30
نوشته‌ها
348
کیف پول من
3,973
Points
0
واسم پیش اومده تو مدرسه...
سر یه شوخی کوچیک اومد زد زیر گوشم منم اول تو بهت بودم بعدش از مغنه‌اش گرفتم و کشیدمش جلو و تهدیدش کردم ولی کو گوش شنوا؟ اونم زیر پایی بم زد که منم زدم زیر گوشش و دعوا کردیم...
منم تو مدرسه:/
ولی خب شوخی نبود! وقتی زد تو گوشم یهو ساکت شدم دستمو گذاشتم رو گونه‌م، بعد بدون هیچ حرفی بلند شدم رفتم
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

فاطمه احمدهویدی

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-25
نوشته‌ها
419
کیف پول من
-133
Points
0

Moonshadow

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-06-13
نوشته‌ها
39
کیف پول من
0
Points
0
متاسفانه شایدم خوشبخختانه اخه برنامه اکشن شدم برابقیه من تجربه اشو داشتم ازاون زن چیزاهستنا............................اره ازهمونابه قول دوستام یه نروماده ام زدعوضی ولی برعکس باورایه همه اینقدرپیش بینی نشده بود که کاملا چیزی جدا ازشخصیتم خوشکم زده بود ولی خلاصه وسط پارک سوژه خاصی براهمه شدم وچون به جا اون وسط بوق ..............کنم وایسادم عین منگلا نگاش کردم یه سری ازاین حاج خانوم باکلاسا ومادربزرگ مهربونا گفتن این دختره چقدردختره خوبیه ازخداپنهون نباشه ازشما چه پنهون برا چند نفرم لقمه ام گرفتن ازاون ورم پسرا وآقایون پارک شدن برادرمو اومدن گفتن ابجی فقط ل*ب تر کن آدرس خونشو میدیم باماموربری دره خونشون وخب دوستام چندتاشون شکه بودنو از گریه هام غصه اشون شده بود چندتاشونم باداداشاشون اینقدر خندیدن که دیگه باید زنگ می زدیم به اورژانس خلاصه هنوزم نفهمیدم چرا اون توگوشیوازاون زنه .................................خوردم امیدوارم براتون پیش نیاد یا حداقل مثبت نشین اون لحظه
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Saba.N

مدیر بازنشسته
نویسنده حرفه‌ای
مدرس انجمن
داستان‌نویس
دلنویس انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-31
نوشته‌ها
2,606
کیف پول من
82,909
Points
1,481

miss_zamani

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-06-05
نوشته‌ها
384
کیف پول من
102
Points
0
بالا