متاسفانه شایدم خوشبخختانه اخه برنامه اکشن شدم برابقیه من تجربه اشو داشتم ازاون زن چیزاهستنا............................اره ازهمونابه قول دوستام یه نروماده ام زدعوضی ولی برعکس باورایه همه اینقدرپیش بینی نشده بود که کاملا چیزی جدا ازشخصیتم خوشکم زده بود ولی خلاصه وسط پارک سوژه خاصی براهمه شدم وچون به جا اون وسط بوق ..............کنم وایسادم عین منگلا نگاش کردم یه سری ازاین حاج خانوم باکلاسا ومادربزرگ مهربونا گفتن این دختره چقدردختره خوبیه ازخداپنهون نباشه ازشما چه پنهون برا چند نفرم لقمه ام گرفتن ازاون ورم پسرا وآقایون پارک شدن برادرمو اومدن گفتن ابجی فقط ل*ب تر کن آدرس خونشو میدیم باماموربری دره خونشون وخب دوستام چندتاشون شکه بودنو از گریه هام غصه اشون شده بود چندتاشونم باداداشاشون اینقدر خندیدن که دیگه باید زنگ می زدیم به اورژانس خلاصه هنوزم نفهمیدم چرا اون توگوشیوازاون زنه .................................خوردم امیدوارم براتون پیش نیاد یا حداقل مثبت نشین اون لحظه
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان