اومدم در قابلمو رو بردارم و یه ناخنک بزنم که یهو دستمو کشیدم ! بابام که داره قهقهه میزنه میگه د*اغ بود ؟؟؟؟؟
با عصبلانیت گفتم پـَـــ نــه پـَـــ اتصالی کرده بود برق گرفت !!!
با عصبلانیت گفتم پـَـــ نــه پـَـــ اتصالی کرده بود برق گرفت !!!
-
چاپ کتاب های رمان، شعر و دلنوشته به مدت محدود کلیک کنید
࿐طنزهای په نه په
- نویسنده موضوع hawk
- تاریخ شروع
- پاسخ‌ها 100
- بازدیدها 3K
- Tagged users هیچ
ساعت تک رمان
رفتم کارخونه بابام به منشیش میگم : بابام هست ؟ میگه آره میخوای بری تو ؟
گفتم پ نه پ فقط میخواستم آمارشو بگیرم یه وقت شیطونی نکنه !
گفتم پ نه پ فقط میخواستم آمارشو بگیرم یه وقت شیطونی نکنه !
به داداشم میگم مگس نشسته رو مانیتور ، میگه بکشمش ؟
میگم پ نه پ بهش بگو بیاد عقب وگرنه چشماش ضعیف میشه !
میگم پ نه پ بهش بگو بیاد عقب وگرنه چشماش ضعیف میشه !
مستند حیات وحش میدیدم ، دوستم میگه اون شیر سفیده میگن نادره ، درسته ؟
میگم پ نه پ اون قادر داداششه ، نادر رفته نون بگیره !
میگم پ نه پ اون قادر داداششه ، نادر رفته نون بگیره !
بچه تازه به دنیا اومده و از بیمارستان آوردیم خونه خوابیده ، فامیلمون اومده میگه آخی خوابه ؟؟؟
میگم پَ نَ پَ زدیمش تو شارژ ! دکترا گفتن ۷ – ۸ ساعت اول خوب بزارین شارژ بشه بعد ازش استفاده کنین وگرنه خوب گریه نمیکنه
میگم پَ نَ پَ زدیمش تو شارژ ! دکترا گفتن ۷ – ۸ ساعت اول خوب بزارین شارژ بشه بعد ازش استفاده کنین وگرنه خوب گریه نمیکنه
منو داداش دوقلوم داشتیم تو خیابون راه میرفتیم طرف میاد میگه اِاااااشما دو قلویید؟
میگم : پـَـَـ نَ پـَـَـ من سیمکارت ایرانسلم این یکی هم جایزشه
میگم : پـَـَـ نَ پـَـَـ من سیمکارت ایرانسلم این یکی هم جایزشه
با کل فامیل واسه بابابزرگم رفتیم خواستگاری، پیرزنه بهش میگه شما تا حالا ازدواج کردین؟ پـَـــ نَ پـَـــ تک پسر خونه ست، ما ۶۰ نفرو هم از پرورشگاه ورداشته اورده بیایم واسش خواستگاری…
میخوام مسواک بزنم…مامانم میگه:میخوای مسواک بزنی؟
میگم:بله مامان جون….
میگه:خمیر دندون زدی روش؟
میگم: بله مامان جون…!
میگه:ای خاک تو اون سرت که این همه موقعیت پَــ نَ پَـــ درست کردم واست استفاده نکردی!!
میگم:بله مامان جون….
میگه:خمیر دندون زدی روش؟
میگم: بله مامان جون…!
میگه:ای خاک تو اون سرت که این همه موقعیت پَــ نَ پَـــ درست کردم واست استفاده نکردی!!
اومده تو اتاق ،قابِ عکسِ رو دیوار و دیده میگه : وای داداشتــــــــــــه؟
میگم: آره
میگه : عکسشـــــــــــه؟
میگم پـــَــ نَ پـــَـــ خودشه ، گذاشتمش رو دیوار با دمپایی کوبیدم رو صورتش،چسبیده به دیوار!
میگم: آره
میگه : عکسشـــــــــــه؟
میگم پـــَــ نَ پـــَـــ خودشه ، گذاشتمش رو دیوار با دمپایی کوبیدم رو صورتش،چسبیده به دیوار!
با خالم رفتم لباس بخریم ، به فروشنده :گفت ببخشید من یه شلوار لی میخوام برای پسرم
یارو گفت : برای ایشون ؟ اشاره کرد به من !
خالم سریع گفت : نه بابا ! خیلی از این خوشگل تره ، این بچه خواهرمه !
فک و فامیله داریم ؟
یارو گفت : برای ایشون ؟ اشاره کرد به من !
خالم سریع گفت : نه بابا ! خیلی از این خوشگل تره ، این بچه خواهرمه !
فک و فامیله داریم ؟
رمان های درحال تایپ
-
-
-
درحال تایپ رمان تتریس (ایزدان)|مازیار نبی عبدالیوسفی کاربر انجمن تک رمان- آخرین: مازیار نبی عبدالیوسفی
