مجموعه شعر کودکانه

[A_h]

انجمن رمان نویسی | تک رمان

*اسپم ندهید*

مجموعه متن شعر کودکانه

نی نی توی حیاطه
چشمش به آسمونه

منتظره برف بیاد
از ابر، دونه دونه

به ابر میگه: «چرا کم
برف می‌آری واسه مون

زمستونه! لم نده
بیکار توی آسمون

برف‌های دیروز تو
هی چیکه چیکه آب شد

اون آدم برفی‌ای که
ساخته بودم خ*را*ب شد

برف‌های سردتر بریز
توی حیاط خونه

برفی که زود آب نشه
یکی دو روز بمونه!»

***

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[A_h]

انجمن رمان نویسی | تک رمان

مورچه
تو مثل نقطه هستی
سیاه و ریز ریزی

ولی باید بدانی
برای من عزیزی

برای دیدن تو
کنارت می‌نشینم

کمی خم می‌شوم تا
تو را بهتر ببینم

همیشه صبح تا شب
فقط مشغول کاری

تو خیلی دانه حتماً
میان لانه داری

دلت می‌خواهد الآن
بیایی روی پایم

چرا پس ساکتی تو؟
بگو الآن می‌آیم

تو را من دوست دارم
خودت شاید ندانی

تو کوچولوترین دوست
برایم در جهانی

ناصر کشاورز

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[A_h]

انجمن رمان نویسی | تک رمان


تا تلفن صدا کرد
خنده‌کنان دویدم

صدای بابایم را
از توی آن شنیدم

شنیدم او لپم را
مثل همیشه ب*و*سید

من این جا خنده کردم
بابا از آن جا خندید

وقتی که خنده می‌کرد
انگاری پشت در بود

صدای بابا اینجا
اما خودش سفر بود

***

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[A_h]

انجمن رمان نویسی | تک رمان

شب، شب، شب
شب اومد ـ کدوم شب؟

اون که موهاش سیاهه
رو دامنش یه ماهه

ـ کدوم ماه؟
ـ اون که تو آسمونه

قشنگه، مهربونه
چادر نقره داره

دور و برش پر شده از ستاره
ـ کدوم، کدوم ستاره؟

ـ ستاره ای که مثل یک چراغه
مثل گلای یاس توی باغه

می‌خوام بیاد پایین منو ببینه
مثل گلی رو دامنم بشینه

افسانه شعبان نژاد

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

['mobin]

الو مامان کجایی؟
تو راهی یا اداره؟
زودتر بیا، زودتر بیا
چون موقع ناهاره
اینجا کنار سفره
منتظرت نشستم
هنوز غذا نخوردم
با اینکه گشنه هستم
زود بیا تا خودم را
برای تو لوس کنم
می‌خوام که قبل از غذا
صورتتو ب*و*س کنم
شکوه قاسم‌نیا

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

['mobin]

باز بهار آمده
به باغ و صحرا
پر شده از بوی گل
تمام دنیا
قالی سبز چمن
خیلی قشنگ است
شکوفه درختان
رنگ به رنگ است
به شاخه‌ها نشسته
صدها جوانه
کرده میان شاخه
پرنده لانه
درخت کرده دعوت
پرنده‌ها را
چقدر شاد و زیباست
نغمه آنها
اسدالله شعبانی

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

['mobin]

آمدى و پنجره‌ها باز شد
کوچه پر از خنده و آواز شد
بین تو و دسته گنجشک‌ها
بازى و هم صحبتى آغاز شد
آمدى و عطر تو پیچید باز
دردل این کوچه ى پر پیچ و خم
تا که نسیم نفس تو وزید
پاک شد از ذهن هوا، گرد غم
آمدى، همراه قدم‌هاى تو
سنگ به تنهایى این کوچه خورد
تلخى دلتنگى این کوچه را
خنده شیرین تو از یاد برد

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

['mobin]

آی حلزون شاخکی!
کجا می‌ری یواشکی؟
جلو می‌ری یواش و ریزه، ریزه
پو*ست تنت چه نرم و خیس و لیزه
خال‌های دونه دونه دونه داری
به روی پشت روی خود یه لونه داری
ساکتی و خجالتی و تنها
بمون توی باغچه خونه ما
مهری ماهوتی

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

['mobin]

یک لباس صورتی
در خیالم بافتم
نقشه خورشید را
روی آن انداختم
یک کبوتر، آن طرف
با پر و بال سفید
آشیانه کرده بود
بر درخت سبز بید
در کنار آن درخت
چشمه بود و رود و سنگ
آن خیال صورتی
شد لباسی رنگ رنگ
رودابه حمزه‌ای

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

['mobin]

خورشید خانم که خسته بود
رفت پشت اون کوه کبود
هلال ماه ابرو کمان
نشست کنار آسمان
ستاره‌ها دور و برش
الماس‌ می‌ریختند به سرش
وقتی که شب سحر شد
خروس از آن خبر شد
قوقولی قوقو را سر داد
به بچه‌ها خبر داد:
کی خواب و کی بیداره
صبح شده وقت کاره

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان