خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!

کتاب در حال تایپ افسانه کاریزما| اولیویا فاکس کابان

  • نویسنده موضوع Lunika✧
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 21
  • بازدیدها 240
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

کتاب های درخواستی در حال تایپ

Lunika✧

مدیریت کل سایت+مدیر تالار رمان+مدیر تالار کپی
پرسنل مدیریت
مدیریت کل سایت
حفاظت انجمن
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده انجمن
کاربر افتخاری انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-07
نوشته‌ها
8,128
کیف پول من
316,448
Points
70,000,479

Lunika✧

مدیریت کل سایت+مدیر تالار رمان+مدیر تالار کپی
پرسنل مدیریت
مدیریت کل سایت
حفاظت انجمن
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده انجمن
کاربر افتخاری انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-07
نوشته‌ها
8,128
کیف پول من
316,448
Points
70,000,479
1000026961.png
خواهشمند است قبل از تایپ کتاب به قوانین زیر توجه کنید:

قوانین تایپ کتاب:
قوانین تایپ کتاب | تک رمان

پاسخ به ابهامات شما:
تاپیک جامع پرسش و پاسخ تایپ کتاب

درخواست جلد:
دفتر درخواست جلد | تک رمان

اعلام پایان رمان:
تاپیک جامع اعلام پایان کتاب
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Lunika✧

مدیریت کل سایت+مدیر تالار رمان+مدیر تالار کپی
پرسنل مدیریت
مدیریت کل سایت
حفاظت انجمن
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده انجمن
کاربر افتخاری انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-07
نوشته‌ها
8,128
کیف پول من
316,448
Points
70,000,479
مقدمه
مریلین می‌خواست چیزی را اثبات کند:
مریلین مونرو زن زیبایی بود، اما ثابت کرد چیزی که باعث شهرتش شده نه زیبایی ظاهر، بلکه نیرویی درونی بوده است. در اصل شخصیت مریلین مونرو درون نورما جین بیکر وجود داشت و او آن را بیدار کرد.

سال1995، یک روز تابستانی و گرم در نیویورک. به همراه یک ادیتور مجله و یک عکاس که پشت سر او بودند، مرلین به سمت ایستگاه متروی گراند سنترال پایین می‌رفت، با این‌که وسط یک روز کاری و شلوغ بود و جمعیت زیادی از مردم در ایستگاه بودند، حتی یک نفر متوجه او نشد. او منتظر مترو بود، در حالی که دوربین عکاس مرتباً کلیک می‌کرد او سوار یک قطار شد و در سکوت، در گوشه‌ای از واگن نشست. هیچ‌کس او را نمی‌شناخت.
مرلین می‌خواست نشان دهد که فقط با یک تصمیم او می‌تواند مرلین مونرو دلفریب و یا نورما جین بیکر(نام واقعی او) باشد. در مترو او نورما بود؛ اما هنگامی که در پیاده روهای شلوغ نیویورک راه می‌رفت تصمیم گرفت به مرلین مونرو تبدیل شود. او به اطراف نگاه کرد و از عکاسش پرسید: "آیا می‌خواهید او را ببینید(مرلین را می‌گفت)؟" هیچ حرکت خاصی نکرد فقط موهایش را افشان کرد و فیگور گرفت. با این حرکت ساده چشمان همه را به خودش جلب کرد. بنظر می‌رسید که یک هاله‌ی جادویی از او ساطع می‌شد و هر چیزی در اطراف او متوقف شد. زمان هنوز ایستاده بود مانند مردمی که در اطراف او بودند. کسانی که ناگهان ستاره‌ای را که در میان‌شان بود شناختند. مانند این بود که در آن میان می‌درخشید. در یک لحظه مرلین توسط هوادارانش احاطه شد و جمعیت او را همراه خود برد.
چه لحظات ترسناکی برای عکاسی بود که می‌خواست به او کمک کند تا از جمعیت فرار کند.
کاریزما همیشه یک موضوع جذاب و بحث برانگیز است.
وقتی که من در کنفرانس‌ها یا در پا*ر*تی‌ها می‌گویم کاریزما تدریس می‌کنم، آن‌ها بالا فاصله می‌گویند ما فکر می‌کردیم این چیزی است که شما هم دارید یا نه؟ بعضی آن را به‌عنوان یک مزیت ناعادلانه می‌بینند، دیگران مشتاق یادگیری هستند، همه مجذوب آن می‌شوند. آن‌ها حق دارند که مجذوب آن باشند.
افراد کاریزماتیک روی جهان تأثیر می‌گذارند، آن‌ها پروژه‌های جدید، شرکت‌های جدید، یا اپراتورهای جدید را ایجاد می‌کنند. آیا تابحال فکر کرده‌اید چه احساسی داشتید اگر مانند بیل کلینتون یا استیو جابز یک شخصیت جذاب داشته باشید؟
آیا شما تابحال فکر کرد‌ه‌اید که در حال حاضر دارای کاریزما هستید و آیا دوست دارید آن را به سطح بالاتری ببرید یا آرزوی کمی معجزه داشته باشید؟ اما به این فکر کنید که شما فقط دارای یک نوع کاریزما نیستید. من خبر خوبی برای شما دارم، کاریزما مهارتی است که می‌توانید با تمرین آن را فرا گیرید.
کد:
مقدمه
مریلین می‌خواست چیزی را اثبات کند:
مریلین مونرو زن زیبایی بود، اما ثابت کرد چیزی که باعث شهرتش شده نه زیبایی ظاهر، بلکه نیرویی درونی بوده است. در اصل شخصیت مریلین مونرو درون نورما جین بیکر وجود داشت و او آن را بیدار کرد.

سال1995، یک روز تابستانی و گرم در نیویورک. به همراه یک ادیتور مجله و یک عکاس که پشت سر او بودند، مرلین به سمت ایستگاه متروی گراند سنترال پایین می‌رفت، با این‌که وسط یک روز کاری و شلوغ بود و جمعیت زیادی از مردم در ایستگاه بودند، حتی یک نفر متوجه او نشد. او منتظر مترو بود، در حالی که دوربین عکاس مرتباً کلیک می‌کرد او سوار یک قطار شد و در سکوت، در گوشه‌ای از واگن نشست. هیچ‌کس او را نمی‌شناخت.
مرلین می‌خواست نشان دهد که فقط با یک تصمیم او می‌تواند مرلین مونرو دلفریب و یا نورما جین بیکر(نام واقعی او) باشد. در مترو او نورما بود؛ اما هنگامی که در پیاده روهای شلوغ نیویورک راه می‌رفت تصمیم گرفت به مرلین مونرو تبدیل شود. او به اطراف نگاه کرد و از عکاسش پرسید: "آیا می‌خواهید او را ببینید(مرلین را می‌گفت)؟" هیچ حرکت خاصی نکرد فقط موهایش را افشان کرد و فیگور گرفت. با این حرکت ساده چشمان همه را به خودش جلب کرد. بنظر می‌رسید که یک هاله‌ی جادویی از او ساطع می‌شد و هر چیزی در اطراف او متوقف شد. زمان هنوز ایستاده بود مانند مردمی که در اطراف او بودند. کسانی که ناگهان ستاره‌ای را که در میان‌شان بود شناختند. مانند این بود که در آن میان می‌درخشید. در یک لحظه مرلین توسط هوادارانش احاطه شد و جمعیت او را همراه خود برد.
چه لحظات ترسناکی برای عکاسی بود که می‌خواست به او کمک کند تا از جمعیت فرار کند.
کاریزما همیشه یک موضوع جذاب و بحث برانگیز است.
وقتی که من در کنفرانس‌ها یا در پا*ر*تی‌ها می‌گویم کاریزما تدریس می‌کنم، آن‌ها بالا فاصله می‌گویند ما فکر می‌کردیم این چیزی است که شما هم دارید یا نه؟ بعضی آن را به‌عنوان یک مزیت ناعادلانه می‌بینند، دیگران مشتاق یادگیری هستند، همه مجذوب آن می‌شوند. آن‌ها حق دارند که مجذوب آن باشند.
افراد کاریزماتیک روی جهان تأثیر می‌گذارند، آن‌ها پروژه‌های جدید، شرکت‌های جدید، یا اپراتورهای جدید را ایجاد می‌کنند. آیا تابحال فکر کرده‌اید چه احساسی داشتید اگر مانند بیل کلینتون یا استیو جابز یک شخصیت جذاب داشته باشید؟
آیا شما تابحال فکر کرد‌ه‌اید که در حال حاضر دارای کاریزما هستید و آیا دوست دارید آن را به سطح بالاتری ببرید یا آرزوی کمی معجزه داشته باشید؟ اما به این فکر کنید که شما فقط دارای یک نوع کاریزما نیستید. من خبر خوبی برای شما دارم، کاریزما مهارتی است که می‌توانید با تمرین آن را فرا گیرید.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

Lunika✧

مدیریت کل سایت+مدیر تالار رمان+مدیر تالار کپی
پرسنل مدیریت
مدیریت کل سایت
حفاظت انجمن
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده انجمن
کاربر افتخاری انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-07
نوشته‌ها
8,128
کیف پول من
316,448
Points
70,000,479
فصل1
توصیف کاریزما

کاریزما چه کاری برای شما انجام می‌دهد؟

تصور کنید زندگی شما چگونه خواهد بود اگر شما می‌دانستید که لحظه‌ای که وارد یک اتاق می‌شوید بلافاصله توجه مردم به شما جلب شود، شما مایلید آن‌چه را که درباره شما می‌گویند بشنوید و مشتاق تأیید شدن از آنان هستید.
برای افراد کاریزماتیک این روش زندگی است.
هر کسی از حضور آنان تحت تأثیر قرار می‌گیرد. مردم به سمت آن‌ها جذب می‌شوند. به صورت عجیبی احساس کمک به آن‌ها را، در هر راهی که بخواهند، دارند. به نظر می‌رسد افراد کاریزماتیک دارای زندگی جذابی هستند، آن‌ها گزینه‌های عاشقانه بیشتری دارند، پول بیشتری در می‌آورند در حالی که استرس کمتری را تجربه می‌کنند.
کاریزما کاری می‌کند که مردم شما را دوست داشته باشند و به شما اعتماد کنند و مایل باشند که از شما تبعیت کند. همچنین تعیین می‌کند که شما رهبر هستید یا دنباله رو، آیا شما مورد تأیید دیگران هستید یا خیر و این که چقدر پروژه‌های شما موثر و قابل اجراست. چه دوست داشته باشید یا نه کاریزما دنیای اطراف شما را می‌سازد و می‌تواند مردم را مجبور کند که آن چه را که شما می‌خواهید، بخواهند.
البته کاریزما یک تجارت بحرانی است. آیا شما می‌خواهید یک شغل جدید پیدا کنید یا در سازمانتان پیشرفت کنید، کاریزما به شما کمک می‌کند تا به اهدافتان برسید. مطالعات چندگانه نشان می‌دهد که عملکرد افراد کاریزماتیک میزان کارایی بیشتری دارند و موثرتراند و بیشتر توسط زیردستان و سرپرستان دیده می‌شوند.
اگر شما یک رهبر باشید یا آرزوی آن را داشته باشید، مهم‌ترین مسئله کاریزماست. و به شما مزیت رقابت در جذب یا حفظ بهترین استعدادها را می‌دهد. کاریزما مردم را وادار می‌کند که بخواهند با شما کار کنند، در تیم شما باشند و با شما مشارکت کنند. مطالعات نشان می‌دهد که پیروی از رهبران کاریزماتیک، بهتر عمل می‌کند، تجربیات کاری آن‌ها پر معناتر است. اعتماد بیشتری به رهبران کاریزماتیک نسبت به رهبران غیر کاریزماتیک وجود دارد. به گفته پروفسور رابرت جردن، مدرس رشته بازرگانی کالج وارتون، رهبران کاریزماتیک موجب می‌شوند پیروان آن‌ها به مأموریت‌های‌شان بسیار متعهد باشند و فداکاری‌های قابل توجهی در امور داشته باشند و کارهایی فراتر از وظیفه انجام دهند.
کایزما چیزی است که باعث می‌شود یک فروشنده، فروشش تا 5 برابر بیشتر از همکاران خود در یک منطقه افزایش دهد. این تفاوت بین کارآفرینانی است که سرمایه گذاران را جذب می‌کنند با کسانی که مجبور به گرفتن وام از بانک می‌شوند نیز کاملاً مشهود است.
قدرت کاریزما در خارج از محیط کسب و کار نیز به همین اندازه ارزشمند است. کاریزما برای مادرانی که از فرزندان‌شان در خانه مراقبت می‌کنند، معلمان و سایر اعضا جامعه نیز مفید است. می‌تواند به افراد کمک کند تا محبوبیت بیشتری در بین همسالان خود داشته باشند و در اجتماع با اعتماد به نفس بیشتری حضور یابند. بیماران به پزشکان کاریزماتیک بیشتر مراجعه می‌کنند و به داروهایی که این پزشکان می‌دهند پایبندتر هستند، در صورت اشتباه این پزشکان کمتر شکایت می‌کنند.
کاریزما حتی در تحقیقات دانشگاهی نیز اهمیت دارد. اشخاص کاریزماتیک بهتر می‌توانند هزینه‌های تحقیقاتی را از مراکز صنعتی جذب کنند یا برای آموزش دوره‌های مطلوب‌تر معرفی شوند و یا مطالب‌شان را به چاپ برسانند.
اساتیدی که پس از سخنرانی توسط دانشجویان تحسین و احاطه می‌شوند نیز دارای شخصیت کاریزماتیک هستند.
این سحر و جادو نیست، رفتارهای آموخته شده است.
برخالف اعتقاد عامه، انسان از زمان تولد جذاب و کاریزماتیک به دنیا نمی‌آید. اگر کاریزماتیک بودن یک ویژگی ذاتی بود، بایستی افراد کاریزماتیک همیشه مجذوب کننده باشند در حالی که این‌طور نیست.
حتی برای جذاب‌ترین سوپراستارها، کاریزما می‌تواند برای یک لحظه وجود داشته باشد و لحظه بعدی نباشد. مرلین مونرو می‌توانست کاریزمای خودش را مانند یک سوئیچ خاموش کند و کاملاً آن را نادیده بگیرد و برای روشن کردن مجدد آن از زبان ب*دن استفاده می‌کرد.
طبق تحقیقات انجام شده در سال‌های اخیر، نتیجه رفتارهای بدون کلام، یک ویژگی خاص است. یک خصوصیت شخصیتی ارثی یا جادویی نیست. این یکی از دلایلی است که چرا سطح کاریزما نوسان می‌کند. حضور آن بستگی به این دارد که آیا افراد این رفتارها را نمایش می‌دهد یا خیر؟ آیا تا بحال تجربه این را داشته‌اید که در موقعیتی باشید که کاملاً اعتماد به نفس داشته باشید؟ و کنترل کننده‌ی یک وضعیت باشید؟ لحظه‌ای که مردم اطراف به نظر کاملاً تحت تأثیر شما قرار گرفته باشند؟! "وای"
ما لزوماً این تجارب را به‌عنوان کاریزما نمی‌شناسیم. یا خودمان را جذاب می‌بینیم زیرا فرض می‌کنیم که افراد کاریزماتیک همیشه و هر روز جذاب هستند. نه آن‌ها نیستند. یکی از دلایلی که اشتباهاً به نظر می‌رسد کاریزما ذاتی است این است که مانند بسیاری از سایر مهارت‌های اجتماعی، رفتارهای کاریزماتیک عموماً باید در اوایل زندگی فراگرفته شود. در حقیقت مردم آگاهانه به آن پی‌ نمی‌برند و در حال یادگیری آن هستند. آن‌ها فقط به دنبال رفتارهای جدید، دیدن نتایج و بهبود آن‌ها هستند، درنهایت تبدیل به رفتارهای غریزی می‌شوند.
تعداد زیادی از افراد کاریزماتیک به سختی برای بدست آوردن کاریزمای خودشان تلاش کرده‌اند و گام به گام آن را افزایش دادند؛ اما چون ما آن‌ها را در نقطه‌ی اوجشان می‌بینیم دشوار است که اعتقاد داشته باشیم این ستاره‌ها همیشه به این اندازه چشمگیر نبوده‌اند.
استیو جابز مدیرعامل شرکت اپل یکی از کاریزماتیک‌ترین مدیران در این دهه شناخته شده است؛ اما او این راه را شروع نکرد، در حقیقت اگر شما اولین سخنرانی‌های او را ببیند، او یک آدم خجالتی و مضطرب به نظر می‌آمد که رفتارش بیش از حد دراماتیک بود و به تدریج سطح کاریزمای خودش را افزایش داد و شما می‌توانید بهبود تدریجی وی را در ظاهر شدن در مجامع عمومی ببینید.
کاریزما تحت بررسی جامعه شناسان، روانشناسان و دانشمندان رفتار شناختی قرار گرفته است.
از چند روش تحت مطالعه قرار گرفته، از آزمایش‌های کلینیکی، تحقیقات مقطعی و طولی و تا بررسی تجزیه و تحلیل کیفی.
موضوعات این مطالعه شامل روسای جمهور، رهبران نظامی، دانش آموزان در سنین مختلف، مدیران کسب و کار، از مدیرن سطوح پایین تا مدیران اجرایی است. در نتیجه چنین تحقیقاتی است که ما اکنون کاریزما را به عنوان مجموعه‌ای از رفتارها در نظر می‌گیریم.
کد:
فصل1
توصیف کاریزما
کاریزما چه کاری برای شما انجام می‌دهد؟

تصور کنید زندگی شما چگونه خواهد بود اگر شما می‌دانستید که لحظه‌ای که وارد یک اتاق می‌شوید بلافاصله توجه مردم به شما جلب شود، شما مایلید آن‌چه را که درباره شما می‌گویند بشنوید و مشتاق تأیید شدن از آنان هستید.
برای افراد کاریزماتیک این روش زندگی است.
هر کسی از حضور آنان تحت تأثیر قرار می‌گیرد. مردم به سمت آن‌ها جذب می‌شوند. به صورت عجیبی احساس کمک به آن‌ها را، در هر راهی که بخواهند، دارند. به نظر می‌رسد افراد کاریزماتیک دارای زندگی جذابی هستند، آن‌ها گزینه‌های عاشقانه بیشتری دارند، پول بیشتری در می‌آورند در حالی که استرس کمتری را تجربه می‌کنند.
کاریزما کاری می‌کند که مردم شما را دوست داشته باشند و به شما اعتماد کنند و مایل باشند که از شما تبعیت کند. همچنین تعیین می‌کند که شما رهبر هستید یا دنباله رو، آیا شما مورد تأیید دیگران هستید یا خیر و این که چقدر پروژه‌های شما موثر و قابل اجراست. چه دوست داشته باشید یا نه کاریزما دنیای اطراف شما را می‌سازد و می‌تواند مردم را مجبور کند که آن چه را که شما می‌خواهید، بخواهند.
البته کاریزما یک تجارت بحرانی است. آیا شما می‌خواهید یک شغل جدید پیدا کنید یا در سازمانتان پیشرفت کنید، کاریزما به شما کمک می‌کند تا به اهدافتان برسید. مطالعات چندگانه نشان می‌دهد که عملکرد افراد کاریزماتیک میزان کارایی بیشتری دارند و موثرتراند و بیشتر توسط زیردستان و سرپرستان دیده می‌شوند.
اگر شما یک رهبر باشید یا آرزوی آن را داشته باشید، مهم‌ترین مسئله کاریزماست. و به شما مزیت رقابت در جذب یا حفظ بهترین استعدادها را می‌دهد. کاریزما مردم را وادار می‌کند که بخواهند با شما کار کنند، در تیم شما باشند و با شما مشارکت کنند. مطالعات نشان می‌دهد که پیروی از رهبران کاریزماتیک، بهتر عمل می‌کند، تجربیات کاری آن‌ها پر معناتر است. اعتماد بیشتری به رهبران کاریزماتیک نسبت به رهبران غیر کاریزماتیک وجود دارد. به گفته پروفسور رابرت جردن، مدرس رشته بازرگانی کالج وارتون، رهبران کاریزماتیک موجب می‌شوند پیروان آن‌ها به مأموریت‌های‌شان بسیار متعهد باشند و فداکاری‌های قابل توجهی در امور داشته باشند و کارهایی فراتر از وظیفه انجام دهند.
کایزما چیزی است که باعث می‌شود یک فروشنده، فروشش تا 5 برابر بیشتر از همکاران خود در یک منطقه افزایش دهد. این تفاوت بین کارآفرینانی است که سرمایه گذاران را جذب می‌کنند با کسانی که مجبور به گرفتن وام از بانک می‌شوند نیز کاملاً مشهود است.
قدرت کاریزما در خارج از محیط کسب و کار نیز به همین اندازه ارزشمند است. کاریزما برای مادرانی که از فرزندان‌شان در خانه مراقبت می‌کنند، معلمان و سایر اعضا جامعه نیز مفید است. می‌تواند به افراد کمک کند تا محبوبیت بیشتری در بین همسالان خود داشته باشند و در اجتماع با اعتماد به نفس بیشتری حضور یابند. بیماران به پزشکان کاریزماتیک بیشتر مراجعه می‌کنند و به داروهایی که این پزشکان می‌دهند پایبندتر هستند، در صورت اشتباه این پزشکان کمتر شکایت می‌کنند.
کاریزما حتی در تحقیقات دانشگاهی نیز اهمیت دارد. اشخاص کاریزماتیک بهتر می‌توانند هزینه‌های تحقیقاتی را از مراکز صنعتی جذب کنند یا برای آموزش دوره‌های مطلوب‌تر معرفی شوند و یا مطالب‌شان را به چاپ برسانند.
اساتیدی که پس از سخنرانی توسط دانشجویان تحسین و احاطه می‌شوند نیز دارای شخصیت کاریزماتیک هستند.
این سحر و جادو نیست، رفتارهای آموخته شده است.
برخالف اعتقاد عامه، انسان از زمان تولد جذاب و کاریزماتیک به دنیا نمی‌آید. اگر کاریزماتیک بودن یک ویژگی ذاتی بود، بایستی افراد کاریزماتیک همیشه مجذوب کننده باشند در حالی که این‌طور نیست.
حتی برای جذاب‌ترین سوپراستارها، کاریزما می‌تواند برای یک لحظه وجود داشته باشد و لحظه بعدی نباشد. مرلین مونرو می‌توانست کاریزمای خودش را مانند یک سوئیچ خاموش کند و کاملاً آن را نادیده بگیرد و برای روشن کردن مجدد آن از زبان ب*دن استفاده می‌کرد.
طبق تحقیقات انجام شده در سال‌های اخیر، نتیجه رفتارهای بدون کلام، یک ویژگی خاص است. یک خصوصیت شخصیتی ارثی یا جادویی نیست. این یکی از دلایلی است که چرا سطح کاریزما نوسان می‌کند. حضور آن بستگی به این دارد که آیا افراد این رفتارها را نمایش می‌دهد یا خیر؟ آیا تا بحال تجربه این را داشته‌اید که در موقعیتی باشید که کاملاً اعتماد به نفس داشته باشید؟ و کنترل کننده‌ی یک وضعیت باشید؟ لحظه‌ای که مردم اطراف به نظر کاملاً تحت تأثیر شما قرار گرفته باشند؟! "وای"
ما لزوماً این تجارب را به‌عنوان کاریزما نمی‌شناسیم. یا خودمان را جذاب می‌بینیم زیرا فرض می‌کنیم که افراد کاریزماتیک همیشه و هر روز جذاب هستند. نه آن‌ها نیستند. یکی از دلایلی که اشتباهاً به نظر می‌رسد کاریزما ذاتی است این است که مانند بسیاری از سایر مهارت‌های اجتماعی، رفتارهای کاریزماتیک عموماً باید در اوایل زندگی فراگرفته شود. در حقیقت مردم آگاهانه به آن پی‌ نمی‌برند و در حال یادگیری آن هستند. آن‌ها فقط به دنبال رفتارهای جدید، دیدن نتایج و بهبود آن‌ها هستند، درنهایت تبدیل به رفتارهای غریزی می‌شوند.
تعداد زیادی از افراد کاریزماتیک به سختی برای بدست آوردن کاریزمای خودشان تلاش کرده‌اند و گام به گام آن را افزایش دادند؛ اما چون ما آن‌ها را در نقطه‌ی اوجشان می‌بینیم دشوار است که اعتقاد داشته باشیم این ستاره‌ها همیشه به این اندازه چشمگیر نبوده‌اند.
استیو جابز مدیرعامل شرکت اپل یکی از کاریزماتیک‌ترین مدیران در این دهه شناخته شده است؛ اما او این راه را شروع نکرد، در حقیقت اگر شما اولین سخنرانی‌های او را ببیند، او یک آدم خجالتی و مضطرب به نظر می‌آمد که رفتارش بیش از حد دراماتیک بود و به تدریج سطح کاریزمای خودش را افزایش داد و شما می‌توانید بهبود تدریجی وی را در ظاهر شدن در مجامع عمومی ببینید.
کاریزما تحت بررسی جامعه شناسان، روانشناسان و دانشمندان رفتار شناختی قرار گرفته است.
از چند روش تحت مطالعه قرار گرفته، از آزمایش‌های کلینیکی، تحقیقات مقطعی و طولی و تا بررسی تجزیه و تحلیل کیفی.
موضوعات این مطالعه شامل روسای جمهور، رهبران نظامی، دانش آموزان در سنین مختلف، مدیران کسب و کار، از مدیرن سطوح پایین تا مدیران اجرایی است. در نتیجه چنین تحقیقاتی است که ما اکنون کاریزما را به عنوان مجموعه‌ای از رفتارها در نظر می‌گیریم.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Lunika✧

مدیریت کل سایت+مدیر تالار رمان+مدیر تالار کپی
پرسنل مدیریت
مدیریت کل سایت
حفاظت انجمن
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده انجمن
کاربر افتخاری انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-07
نوشته‌ها
8,128
کیف پول من
316,448
Points
70,000,479
به نظر می‌آید رفتار کایزماتیک چیست؟

هنگامی که ما برای اولین بار فردی را مالقات می‌کنیم به طور غریزی ارزیابی می‌کنیم آیا این شخص یک دوست یا دشمن بالقوه است یا این که آیا قدرت اعمال این نیت‌ها را دارد؟
قدرت و نیت، اهداف ارزیابی ما هستند.
"می‌توانید کوه‌ها را برای من جابجا کنید؟ و شما این کار را انجام می‌دهید؟"
برای پاسخ به اولین سوال ما سعی می‌کنیم تا میزان توانایی او را بررسی کنیم و برای پاسخ به سوال دوم سعی می‌کنیم ارزیابی کنیم که او چقدر ما را دوست دارد؟ هنگامی که شما یک شخص کاریزماتیک را می‌بینید احساس می‌کنید که وی تا چه حد با قدرت است و آیا همه او را دوست دارند. معادله‌ای که کاریزما تولید می‌کند در واقع نسبتاً ساده است:
تمام کاری که باید انجام دهید این است که تصور کنید که شما دارای قدرت و جذابیت زیادی هستید، زیرا رفتارهای کاریزماتیک ترکیبی از این دو ویژگی را به وجود می‌آورند.
"مبارزه یا فرار؟"
سوال، قدرت است. دوست یا دشمن؟ سوال، خون‌گرم بودن است.
ابعاد نهایی هر دو این ویژگی‌ها منجر می‌شود به: حضور.
وقتی افراد تجربه دیدار با شخص کاریزماتیک را توصیف می‌کنند چه آن فرد کوین پاول ،کاندلیزا رایس یا داالی الما باشد اغلب آن‌ها را با "حضور" فوق‌العاده آن شخص توصیف می‌کنند.
زمانی که من برای مدیران اجرایی تدریس می‌کردم بیشترین درخواست تنها در مورد "حضور" بود. آن‌ها می‌خواهند حضور اجرایی خود و یا هیئت مدیره را افزایش دهند.
آن‌ها حق دارند که روی آن تمرکز کنند. به نظر می‌رسد، حضور جزء اصلی است و همه چیز براساس حضور ساخته شده است.
به عنوان مثال هنگامی که با یک شخصیت کاریزماتیک مشهور یا بزرگ مانند بیل کلینتون کار می‌کنید، نه تنها احساس قدرت و تعامل می‌کنید بلکه احساس می‌کنید که او در این لحظه و به طور کامل با شماست: حضور!
"سحر و جادوی عملی کاریزما به یک ابزار کاربردی تبدیل شده است. آن‌چه این کتاب انجام می‌دهد این است که علم را به ابزار عملی و بلافاصله قابل اجرا، با نتایج قابل اندازه‌گیری ترجمه می‌کند. شما یاد خواهید گرفت که کاریزما در یک راه روش‌مند و سیتماتیک و منظم با تمرینات عملی در دنیای واقعی سودمند است. برخلاف کسانی که از روش آزمون و خطا استفاده می‌کنند زمان تلف شده نخواهید داشت و وقت‌تان را با این که چه روشی جواب نخواهد داد تلف نمی‌کنید. شما می‌توانید مستقیماً سراغ ابزارهای آزمایش شده بروید که واقعاً باعث افزایش کاریزما در شما می‌شود. برای تبدیل شدن به یک شخصیت کاریزماتیک باید سخت کارکنید، کارهایی که در برخی موارد شامل کارهای ناراحت کننده و حتی دلهره‌آور می‌شود؛ اما این نیز فوق‌العاده جالب است، هر دو مورد از لحاظ نحوه ارتباط با شما و نحوه ارتباط شما با دیگران می‌باشد.
این شامل مدیریت اکوسیستم روان شناختی شما، درک و در نظر گرفتن نیازهای شما است. همچنین می‌دانید کدام رفتارهاست که دیگران از شما الهام می‌گیرند تا شما را به عنوان یک شخصیت کاریزماتیک بپذیرند و یاد بگیرند که چگونه از آن‌ها استفاده کنند.
این کتاب شما را در این فرآیند هدایت خواهد کرد و به شما ابزار دقیق برای طراحی سه جنبه حیاتی از کارآیی حضور، قدرت و گرما می‌دهد. همان طور که از آن‌ها استفاده می‌کنید، حس افزایش جذب افراد را تجربه خواهید کرد و اگر حضور قوی داشته باشید، کنترل بیشتری روی قدرت کاریزمای خود خواهید داشت. شما یاد خواهید گرفت که چگونه آن را مهار کنید و چگونه بصورت ماهرانه از آن استفاده کنید. هم‌چنین خواهید آموخت که چگونه شخصیت حقوقی و اهداف خود را در هر موقعیتی انتخاب کنید.
شما می‌توانید پنهانی درون آن‌چه که در ذهن‌ها و ب*دن به وجود می‌آید را از افراد کاریزماتیک دریافت کنید.
آن‌چه در این‌جا پیدا می‌کنید جادوی عملی است. دانشی منحصر بفرد از انواع علوم مختلف که به شما نشان می‌دهد کاریزما واقعاً چیست و چگونه کار می‌کند. شما بینش و تکنیک‌های مورد نیاز برای اعمال این دانش را فرا خواهید گرفت.
جهان به آزمایشگاه شما تبدیل خواهد شد و هر زمان که کسی را دیدید فرصتی برای تجربه خواهید داشت، یک فرصت برای آزمایش.
هنگامی که به اصول اولیه تسلط داشته باشید آماده خواهید شد تا یاد بگیرید چگونه حتی در شرایط دشوار کاریزماتیک باشید، به عنوان مثال زمانی که یک مصاحبه شغلی دشوار برای تغییر حرفه‌تان دارید چگونه یک خطابه خوب داشته باشید.
هنگامی که شما می‌دانید چگونه به کاریزما دسترسی داشته باشید درک بهتری از اسرار زندگی یک شخص کاریزماتیک خواهید داشت.
شما یاد خواهید گرفت که چگونه تأثیرگذارتر، متقاعدکننده‌تر و الهام بخش‌تر شوید، شما یاد خواهید گرفت چطور از این توانایی استفاده کنید به طوری که وقتی از یک اتاق عبور می‌کنید مردم بگوید: "وای این شخص کیست؟"

کد:
به نظر می‌آید رفتار کایزماتیک چیست؟

هنگامی که ما برای اولین بار فردی را مالقات می‌کنیم به طور غریزی ارزیابی می‌کنیم آیا این شخص یک دوست یا دشمن بالقوه است یا این که آیا قدرت اعمال این نیت‌ها را دارد؟
قدرت و نیت، اهداف ارزیابی ما هستند.
"می‌توانید کوه‌ها را برای من جابجا کنید؟ و شما این کار را انجام می‌دهید؟"
برای پاسخ به اولین سوال ما سعی می‌کنیم تا میزان توانایی او را بررسی کنیم و برای پاسخ به سوال دوم سعی می‌کنیم ارزیابی کنیم که او چقدر ما را دوست دارد؟ هنگامی که شما یک شخص کاریزماتیک را می‌بینید احساس می‌کنید که وی تا چه حد با قدرت است و آیا همه او را دوست دارند. معادله‌ای که کاریزما تولید می‌کند در واقع نسبتاً ساده است:
تمام کاری که باید انجام دهید این است که تصور کنید که شما دارای قدرت و جذابیت زیادی هستید، زیرا رفتارهای کاریزماتیک ترکیبی از این دو ویژگی را به وجود می‌آورند.
"مبارزه یا فرار؟"
سوال، قدرت است. دوست یا دشمن؟ سوال، خون‌گرم بودن است.
ابعاد نهایی هر دو این ویژگی‌ها منجر می‌شود به: حضور.
وقتی افراد تجربه دیدار با شخص کاریزماتیک را توصیف می‌کنند چه آن فرد کوین پاول ،کاندلیزا رایس یا داالی الما باشد اغلب آن‌ها را با "حضور" فوق‌العاده آن شخص توصیف می‌کنند.
زمانی که من برای مدیران اجرایی تدریس می‌کردم بیشترین درخواست تنها در مورد "حضور" بود. آن‌ها می‌خواهند حضور اجرایی خود و یا هیئت مدیره را افزایش دهند.
آن‌ها حق دارند که روی آن تمرکز کنند. به نظر می‌رسد، حضور جزء اصلی است و همه چیز براساس حضور ساخته شده است.
به عنوان مثال هنگامی که با یک شخصیت کاریزماتیک مشهور یا بزرگ مانند بیل کلینتون کار می‌کنید، نه تنها احساس قدرت و تعامل می‌کنید بلکه احساس می‌کنید که او در این لحظه و به طور کامل با شماست: حضور!
"سحر و جادوی عملی کاریزما به یک ابزار کاربردی تبدیل شده است. آن‌چه این کتاب انجام می‌دهد این است که علم را به ابزار عملی و بلافاصله قابل اجرا، با نتایج قابل اندازه‌گیری ترجمه می‌کند. شما یاد خواهید گرفت که کاریزما در یک راه روش‌مند و سیتماتیک و منظم با تمرینات عملی در دنیای واقعی سودمند است. برخلاف کسانی که از روش آزمون و خطا استفاده می‌کنند زمان تلف شده نخواهید داشت و وقت‌تان را با این که چه روشی جواب نخواهد داد تلف نمی‌کنید. شما می‌توانید مستقیماً سراغ ابزارهای آزمایش شده بروید که واقعاً باعث افزایش کاریزما در شما می‌شود. برای تبدیل شدن به یک شخصیت کاریزماتیک باید سخت کارکنید، کارهایی که در برخی موارد شامل کارهای ناراحت کننده و حتی دلهره‌آور می‌شود؛ اما این نیز فوق‌العاده جالب است، هر دو مورد از لحاظ نحوه ارتباط با شما و نحوه ارتباط شما با دیگران می‌باشد.
این شامل مدیریت اکوسیستم روان شناختی شما، درک و در نظر گرفتن نیازهای شما است. همچنین می‌دانید کدام رفتارهاست که دیگران از شما الهام می‌گیرند تا شما را به عنوان یک شخصیت کاریزماتیک بپذیرند و یاد بگیرند که چگونه از آن‌ها استفاده کنند.
این کتاب شما را در این فرآیند هدایت خواهد کرد و به شما ابزار دقیق برای طراحی سه جنبه حیاتی از کارآیی حضور، قدرت و گرما می‌دهد. همان طور که از آن‌ها استفاده می‌کنید، حس افزایش جذب افراد را تجربه خواهید کرد و اگر حضور قوی داشته باشید، کنترل بیشتری روی قدرت کاریزمای خود خواهید داشت. شما یاد خواهید گرفت که چگونه آن را مهار کنید و چگونه بصورت ماهرانه از آن استفاده کنید. هم‌چنین خواهید آموخت که چگونه شخصیت حقوقی و اهداف خود را در هر موقعیتی انتخاب کنید.
شما می‌توانید پنهانی درون آن‌چه که در ذهن‌ها و ب*دن به وجود می‌آید را از افراد کاریزماتیک دریافت کنید.
آن‌چه در این‌جا پیدا می‌کنید جادوی عملی است. دانشی منحصر بفرد از انواع علوم مختلف که به شما نشان می‌دهد کاریزما واقعاً چیست و چگونه کار می‌کند. شما بینش و تکنیک‌های مورد نیاز برای اعمال این دانش را فرا خواهید گرفت.
جهان به آزمایشگاه شما تبدیل خواهد شد و هر زمان که کسی را دیدید فرصتی برای تجربه خواهید داشت، یک فرصت برای آزمایش.
هنگامی که به اصول اولیه تسلط داشته باشید آماده خواهید شد تا یاد بگیرید چگونه حتی در شرایط دشوار کاریزماتیک باشید، به عنوان مثال زمانی که یک مصاحبه شغلی دشوار برای تغییر حرفه‌تان دارید چگونه یک خطابه خوب داشته باشید.
هنگامی که شما می‌دانید چگونه به کاریزما دسترسی داشته باشید درک بهتری از اسرار زندگی یک شخص کاریزماتیک خواهید داشت.
شما یاد خواهید گرفت که چگونه تأثیرگذارتر، متقاعدکننده‌تر و الهام بخش‌تر شوید، شما یاد خواهید گرفت چطور از این توانایی استفاده کنید به طوری که وقتی از یک اتاق عبور می‌کنید مردم بگوید: "وای این شخص کیست؟"
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Lunika✧

مدیریت کل سایت+مدیر تالار رمان+مدیر تالار کپی
پرسنل مدیریت
مدیریت کل سایت
حفاظت انجمن
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده انجمن
کاربر افتخاری انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-07
نوشته‌ها
8,128
کیف پول من
316,448
Points
70,000,479
رمز گشایی کاریزما

(تابستان 1886 – لندن)​
ویلیم گلدستون علیه بنجامین دیریلی برای پست نخست وزیری بریتانیا: این دوره به عصر ویکتوریا معروف بود، بنابراین هر کسی که پیروز می‌شود نیمی از جهان را اداره می‌کرد. آخرین هفته قبل از انتخابات هر دو مرد به صورت تصادفی یک زن خبرنگار جوان را به شام دعوت کردند. طبیعتاً مطبوعات نظر او را درباره رقبا جویا شدند. او گفت بعد از غذا خوردن با آقای گلدستون گفت: فکر کردم او باهوش‌ترین مرد در انگلستان است؛ اما بعد از غذا خوردن با آقای دیریلی فکر کردم که من باهوش‌ترین فرد در انگلستان بودم.
حدس می‌زنید چه کسی در این انتخابات برنده شد؟ مردی که باعث شد دیگران هوشمندتر و چشمگیرتر و جذاب‌تر باشند: بنجامین دیزارلی
افراد کاریزماتیک بصورت آگاهانه یا غیرآگاهانه رفتارهای خاصی را انتخاب می‌کنند تا سایرین را وادار به داشتن نوعی احساس خاص کنند. این رفتارها می‌تواند توسط هر کسی آموخته و کامل شود.
در حقیقت در آزمایش‌های کنترل شده آزمایشگاهی محققان موفق شدند سطح کاریزمای افراد را مثل شماره‌گیر تلفن بالا و پائین ببرند.
برخلاف افسانه‌های عمومی که درباره کاریزما گفته می‌شود شما مجبور نیستید به طور طبیعی اجتماعی باشید، لازم نیست به لحاظ فیزیکی جذاب باشید، شما نباید شخصیت خود را تغییر دهید. مهم نیست از کجا شروع می‌کنید ولی می‌توانید شخصیت‌تان را بالا ببرید و پاداش آن را در زندگی عادی و کسب و کار بدست آورید.
شایع‌ترین افسانه کاریزما این است که شما باید دائماً اجتماعی و پرانرژی باشید تا کاریزماتیک باشید.
یکی از جالب‌ترین یافته‌های تحقیقاتی این است که شما می‌توانید یک درون‌گرای بسیار کاریزماتیک باشید. در جامعه غربی ما تأکید زیادی بر مهارت و توانایی‌های بیرونی می‌کنیم که این امر موجب می‌شود درون گراها، احساس ناراحتی و کسالت کنند؛ اما درون‌گرایی یک مشکل اساسی نیست. در واقع همان گونه که خواهیم دید، درون‌گرایی می‌تواند به‌عنوان یک مزیت قدرتمند برای انواع خاصی از کاریزما باشد.
این فیزیک انسان است که شما باید جذاب و جالب باشید. بسیاری از افراد کاریزماتیک با استانداردهای کلاسیک زیبایی خیلی فاصله داشتند.
چرچیل به طور کلی خوش‌تیپ نبود و مطمئناً به‌خاطر جذابیت مشهور نشده بود. با این حال یکی از رهبران بانفوذ و قدرتمند تاریخ بود.
بله برخی از مزیت‌ها به‌نظر خوب می‌رسند؛ اما این امکان وجود دارد بدون یک چهره زیبا، یا خوش‌تیپ هم کاریزماتیک باشید.
در حقیقت این خود کاریزماست که باعث می‌شود شما جذاب‌تر باشید. وقتی که به اشخاص دستور دادیم که رفتارهای کاریزماتیک به‌خصوصی را در شرایط آزمایشی و کنترل شده انجام بدهند، سطح جذابیت اشخاص به‌صورت قابل توجهی افزایش پیدا کرد.
برای این که کاریزمای بیشتری داشته باشید مجبور نیستید شخصیت‌‌تان را تغییر دهید و کاری را انجام دهید که برخلاف طبیعت و سبک شخصی خاص شما باشد. بلکه باید مهارت‌های جدید را فرا گیرید.
توسط آموزش و فراگیری کاریزما شما خواهید آموخت که چگونه یک حالت کاریزماتیک به خودتان بگیرید و یاد می‌گیرید که چگونه ارتباط چشمی مناسب داشته باشید، یا حالتی به صدایتان دهید که مردم به شما توجه کنند.
سه راهنمایی سریع برای این که کاریزمای‌تان در صحبت پیشرفت سریعی داشته باشید.
  1. لحن صدایتان را در آخر جمله پایین بیاورید.
  2. تعداد دفعاتی که سر تکان می‌دهید و سرعت تکان دادن سرتان را کم کنید.
  3. قبل از صحبت کردن 2 ثانیه مکث کنید.
همان‌طور که می‌بینید این تغییرات ساده هستند و ظاهراً ارزش زیادی ندارند و تغییرات عمیقی نیستند. شخصیت شما همان‌طور که مایلید باقی خواهد ماند.
آیا این مهارت‌ها در ابتدا احساس عجیب و غریبی به شما القا می‌کنند؟ امکان دارد؛ اما پس از آن مانند زمانی خواهد شد که برای اولین بار درمورد یادگیری مسواک زدن دندان‌هایتان دقت می‌کردید. هرچند الان امیدوارم این عادت مانند یک سرگرمی برای شما باشد که هر روز بدون تفکر آن را انجام می‌دهید. مثل بسیاری از مهارت‌های جدید، رفتارهای کاریزماتیک ممکن است در ابتدا احساس ناخوشایندی را برای شما به همراه داشته باشد، اما با تمرین به طبیعت دوم شما تبدیل می‌شود مثل راه رفتن، صحبت کردن و رانندگی.
این کتاب راهنمای گام به گام شما برای بدست آوردن این رفتارها و ساختن آن‌هاست.
ما می‌دانیم که مهارت در شطرنج، آواز خواندن یا ضربه زدن به توپ بیسبال نیاز به تمرین آگاهانه دارد. کاریزما،مهارتی است که می‌توان آن را توسط تمرین‌های آگاهانه توسعه داد، به همین دلیل است که ما همیشه با مردم ارتباط داریم و به دلیل این که با آنان ارتباط داریم می‌توانیم روزانه از ابزار کاریزما استفاده کنیم.
من می‌دانم که سطح کاریزمای افراد از طریق تمرین‌های آگاهانه تغییر می‌کند زیرا به تعداد زیادی از مراجعینم با استفاده از همین روش برای افزایش کاریزمای‌شان کمک کرده‌ام. مصاحبه با نزدیکان این افراد قبل و بعد از شروع این آزمایش مشخص کرد که توانسته بودن سطح کاریزمای‌شان را افزایش دهند.. بعد از این که دانشگاه تجاری Berkeley از من خواسته شد ابزار کاریزما را در دو سطح لیسانس و فوق دیپلم تدریس نمایم، یک ترم کامل را به کاریزما و رهبری تخصیص دادم.
اگر شما از دستورات این کتاب پیروی کنید، قادر خواهید بود سطح کاریزمای خود را افزایش دهید و هنگامی که این شیوه‌ها به طبیعت دوم تبدیل شوند، بدون نیاز به هرگونه تفکر به کار خود ادامه می‌دهند و مستمراً از نتایج این کار ل*ذت خواهید برد.

کد:
رمز گشایی کاریزما

(تابستان 1886 – لندن)
ویلیم گلدستون علیه بنجامین دیریلی برای پست نخست وزیری بریتانیا: این دوره به عصر ویکتوریا معروف بود، بنابراین هر کسی که پیروز می‌شود نیمی از جهان را اداره می‌کرد. آخرین هفته قبل از انتخابات هر دو مرد به صورت تصادفی یک زن خبرنگار جوان را به شام دعوت کردند. طبیعتاً مطبوعات نظر او را درباره رقبا جویا شدند. او گفت بعد از غذا خوردن با آقای گلدستون گفت: فکر کردم او باهوش‌ترین مرد در انگلستان است؛ اما بعد از غذا خوردن با آقای دیریلی فکر کردم که من باهوش‌ترین فرد در انگلستان بودم.
حدس می‌زنید چه کسی در این انتخابات برنده شد؟ مردی که باعث شد دیگران هوشمندتر و چشمگیرتر و جذاب‌تر باشند: بنجامین دیزارلی
افراد کاریزماتیک بصورت آگاهانه یا غیرآگاهانه رفتارهای خاصی را انتخاب می‌کنند تا سایرین را وادار به داشتن نوعی احساس خاص کنند. این رفتارها می‌تواند توسط هر کسی آموخته و کامل شود.
در حقیقت در آزمایش‌های کنترل شده آزمایشگاهی محققان موفق شدند سطح کاریزمای افراد را مثل شماره‌گیر تلفن بالا و پائین ببرند.
برخلاف افسانه‌های عمومی که درباره کاریزما گفته می‌شود شما مجبور نیستید به طور طبیعی اجتماعی باشید، لازم نیست به لحاظ فیزیکی جذاب باشید، شما نباید شخصیت خود را تغییر دهید. مهم نیست از کجا شروع می‌کنید ولی می‌توانید شخصیت‌تان را بالا ببرید و پاداش آن را در زندگی عادی و کسب و کار بدست آورید.
شایع‌ترین افسانه کاریزما این است که شما باید دائماً اجتماعی و پرانرژی باشید تا کاریزماتیک باشید.
یکی از جالب‌ترین یافته‌های تحقیقاتی این است که شما می‌توانید یک درون‌گرای بسیار کاریزماتیک باشید. در جامعه غربی ما تأکید زیادی بر مهارت و توانایی‌های بیرونی می‌کنیم که این امر موجب می‌شود درون گراها، احساس ناراحتی و کسالت کنند؛ اما درون‌گرایی یک مشکل اساسی نیست. در واقع همان گونه که خواهیم دید، درون‌گرایی می‌تواند به‌عنوان یک مزیت قدرتمند برای انواع خاصی از کاریزما باشد.
این فیزیک انسان است که شما باید جذاب و جالب باشید. بسیاری از افراد کاریزماتیک با استانداردهای کلاسیک زیبایی خیلی فاصله داشتند.
چرچیل به طور کلی خوش‌تیپ نبود و مطمئناً به‌خاطر جذابیت مشهور نشده بود. با این حال یکی از رهبران بانفوذ و قدرتمند تاریخ بود.
بله برخی از مزیت‌ها به‌نظر خوب می‌رسند؛ اما این امکان وجود دارد بدون یک چهره زیبا، یا خوش‌تیپ هم کاریزماتیک باشید.
در حقیقت این خود کاریزماست که باعث می‌شود شما جذاب‌تر باشید. وقتی که به اشخاص دستور دادیم که رفتارهای کاریزماتیک به‌خصوصی را در شرایط آزمایشی و کنترل شده انجام بدهند، سطح جذابیت اشخاص به‌صورت قابل توجهی افزایش پیدا کرد.
برای این که کاریزمای بیشتری داشته باشید مجبور نیستید شخصیت‌‌تان را تغییر دهید و کاری را انجام دهید که برخلاف طبیعت و سبک شخصی خاص شما باشد. بلکه باید مهارت‌های جدید را فرا گیرید.
توسط آموزش و فراگیری کاریزما شما خواهید آموخت که چگونه یک حالت کاریزماتیک به خودتان بگیرید و یاد می‌گیرید که چگونه ارتباط چشمی مناسب داشته باشید، یا حالتی به صدایتان دهید که مردم به شما توجه کنند.
سه راهنمایی سریع برای این که کاریزمای‌تان در صحبت پیشرفت سریعی داشته باشید.
1- لحن صدایتان را در آخر جمله پایین بیاورید.
2- تعداد دفعاتی که سر تکان می‌دهید و سرعت تکان دادن سرتان را کم کنید.
3- قبل از صحبت کردن 2 ثانیه مکث کنید.
همان‌طور که می‌بینید این تغییرات ساده هستند و ظاهراً ارزش زیادی ندارند و تغییرات عمیقی نیستند. شخصیت شما همان‌طور که مایلید باقی خواهد ماند.
آیا این مهارت‌ها در ابتدا احساس عجیب و غریبی به شما القا می‌کنند؟ امکان دارد؛ اما پس از آن مانند زمانی خواهد شد که برای اولین بار درمورد یادگیری مسواک زدن دندان‌هایتان دقت می‌کردید. هرچند الان امیدوارم این عادت مانند یک سرگرمی برای شما باشد که هر روز بدون تفکر آن را انجام می‌دهید. مثل بسیاری از مهارت‌های جدید، رفتارهای کاریزماتیک ممکن است در ابتدا احساس ناخوشایندی را برای شما به همراه داشته باشد، اما با تمرین به طبیعت دوم شما تبدیل می‌شود مثل راه رفتن، صحبت کردن و رانندگی.
این کتاب راهنمای گام به گام شما برای بدست آوردن این رفتارها و ساختن آن‌هاست.
ما می‌دانیم که مهارت در شطرنج، آواز خواندن یا ضربه زدن به توپ بیسبال نیاز به تمرین آگاهانه دارد. کاریزما،مهارتی است که می‌توان آن را توسط تمرین‌های آگاهانه توسعه داد، به همین دلیل است که ما همیشه با مردم ارتباط داریم و به دلیل این که با آنان ارتباط داریم می‌توانیم روزانه از ابزار کاریزما استفاده کنیم.
من می‌دانم که سطح کاریزمای افراد از طریق تمرین‌های آگاهانه تغییر می‌کند زیرا به تعداد زیادی از مراجعینم با استفاده از همین روش برای افزایش کاریزمای‌شان کمک کرده‌ام. مصاحبه با نزدیکان این افراد قبل و بعد از شروع این آزمایش مشخص کرد که توانسته بودن سطح کاریزمای‌شان را افزایش دهند.. بعد از این که دانشگاه تجاری Berkeley از من خواسته شد ابزار کاریزما را در دو سطح لیسانس و فوق دیپلم تدریس نمایم، یک ترم کامل را به کاریزما و رهبری تخصیص دادم.
اگر شما از دستورات این کتاب پیروی کنید، قادر خواهید بود سطح کاریزمای خود را افزایش دهید و هنگامی که این شیوه‌ها به طبیعت دوم تبدیل شوند، بدون نیاز به هرگونه تفکر به کار خود ادامه می‌دهند و مستمراً از نتایج این کار ل*ذت خواهید برد.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Lunika✧

مدیریت کل سایت+مدیر تالار رمان+مدیر تالار کپی
پرسنل مدیریت
مدیریت کل سایت
حفاظت انجمن
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده انجمن
کاربر افتخاری انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-07
نوشته‌ها
8,128
کیف پول من
316,448
Points
70,000,479
شما چه سودی خواهید برد؟
من با یادگیری علم رفتاری شناختی که در پشت کاریزما پنهان است و با تلاش برای استخراج بهترین ابزارهای و تکنیک‌ها، علم کاریزما را مهندسی معکوس کردم. این کتاب به شما کمک می‌کند تا از این علم استفاده کنید و دوره یادگیری‌تان را کوتاه کنید.
من به شما ابزارهایی ارائه می‌دهم که بیشترین بازده سرمایه‌گذاری را به‌ همراه خواهد داشت و بهترین و موثرترین تکنیک‌ها را در طیف وسیعی از رشته‌ها و شاخه‌های مختلف ارائه می‌دهم از علوم رفتاری و شناختی، علوم اعصاب و روان گرفته تا مدیتیشن و از اوج عملکرد ورزشکاران تا متدهای بازیگری هنرپیشگاه مشهور هالیوود.
زمانی که لازم باشد دانش آن را در اختیارتان می‌گذارم (یا اگر جالب باشد) و مهم‌تر از آن، ابزار عملی در اختیار شما قرار می‌دهم.
هدف من از این کتاب ارائه تکنیک‌هایی است که بلافاصله بتوانید از آن استفاده کنید. تا هم مهارت و هم اعتماد به نفسی که به عملکرد چشمگیر را بدست آورده و اجرا کنید.
وقتی که از من می‌پرسند که چگونه این‌قدر سریع آموزش‌های من نتیجه می‌دهد، در پاسخ می‌گویم: طی یک جلسه شما احساس متفاوتی خواهید داشت. بعد از دو جلسه، دیگران تغییرات را در شما مشاهده خواهند کرد. بعد از سه جلسه حضوری کاملاً جدید خواهید یافت.
با این حال فقط خواندن این کتاب مثمرثمر واقع نمی‌شود اگر تمرین‌ها را انجام ندهید در حق خودتان ظلم کرده‌اید. زیرا هر کدام از شما در هر زمانی در وضعیت ناخوشایندی قرار گیرید برای رسیدن به موفقیت باید تمام تلاشتان را برای اعمال آن‌چه که خوانده‌اید، انجام دهید. وقتی تمرینی از شما خواسته می‌شود چشم‌هایتان را ببندید و صح*نه‌ای را تجسم کنید، واقعاً چشم‌هایتان را ببندید و آن را انجام دهید. وقتی از شما می‌خواهیم سناریویی را بنویسید بلافاصله قلم را بردارید و بنویسید. این چالشی است که به هر مدیری که من را استخدام کرده ارائه می‌دهم.
جایگزینی برای این تمرینات وجود ندارد. سریع خواندن آن‌ها با این هدف واقعی که روز دیگر انجام می‌دهم کافی نیست تنها انجام دادن تمرین‌هایی که به‌نظر آسان یا جالب می‌آیند کافی نیست. اگر از شما خواستم کار را انجام بدهید حتماً دلیل خوبی داشته و اثر واقعی روی سطح کاریزمای شما خواهد داشت.
یکی از نتایج بکار بردن تکنیک‌هایی که در این‌جا فرا می‌گیرید عبارت‌ست از:
  • کسب کاریزما در زمان سخنرانی در مقابل یک جمع کوچک یا بزرگ.
امکان دارد نتیجه گرفتن از این تکنیک‌ها چندین هفته به طول انجامد. برخی از آن‌ها ممکن است تعجب آور باشد مثل این که چطور انگشت‌های پایتان می‌تواند پتانسیل کاریزمای شما را به حداکثر برسانند.
وقتی از یکی از مراجعینم پرسیدم: به کسانی که مایلند این پروسه را شروع کنند چه نصیحتی دارد؟ او گفت به آن‌ها می گویم: "با این که در ابتدا خیلی ترسناک به نظر می‌آید و از ناحیه راحتی خودتان خارج می‌شوید، ارزش انجام دادن را دارد و حتماً تمرین‌هایتان را انجام دهید".
کد:
شما چه سودی خواهید برد؟
من با یادگیری علم رفتاری شناختی که در پشت کاریزما پنهان است و با تلاش برای استخراج بهترین ابزارهای و تکنیک‌ها، علم کاریزما را مهندسی معکوس کردم. این کتاب به شما کمک می‌کند تا از این علم استفاده کنید و دوره یادگیری‌تان را کوتاه کنید.
من به شما ابزارهایی ارائه می‌دهم که بیشترین بازده سرمایه‌گذاری را به‌ همراه خواهد داشت و بهترین و موثرترین تکنیک‌ها را در طیف وسیعی از رشته‌ها و شاخه‌های مختلف ارائه می‌دهم از علوم رفتاری و شناختی، علوم اعصاب و روان گرفته تا مدیتیشن و از اوج عملکرد ورزشکاران تا متدهای بازیگری هنرپیشگاه مشهور هالیوود.
زمانی که لازم باشد دانش آن را در اختیارتان می‌گذارم (یا اگر جالب باشد) و مهم‌تر از آن، ابزار عملی در اختیار شما قرار می‌دهم.
هدف من از این کتاب ارائه تکنیک‌هایی است که بلافاصله بتوانید از آن استفاده کنید. تا هم مهارت و هم اعتماد به نفسی که به عملکرد چشمگیر را بدست آورده و اجرا کنید.
وقتی که از من می‌پرسند که چگونه این‌قدر سریع آموزش‌های من نتیجه می‌دهد، در پاسخ می‌گویم: طی یک جلسه شما احساس متفاوتی خواهید داشت. بعد از دو جلسه، دیگران تغییرات را در شما مشاهده خواهند کرد. بعد از سه جلسه حضوری کاملاً جدید خواهید یافت.
با این حال فقط خواندن این کتاب مثمرثمر واقع نمی‌شود اگر تمرین‌ها را انجام ندهید در حق خودتان ظلم کرده‌اید. زیرا هر کدام از شما در هر زمانی در وضعیت ناخوشایندی قرار گیرید برای رسیدن به موفقیت باید تمام تلاشتان را برای اعمال آن‌چه که خوانده‌اید، انجام دهید. وقتی تمرینی از شما خواسته می‌شود چشم‌هایتان را ببندید و صح*نه‌ای را تجسم کنید، واقعاً چشم‌هایتان را ببندید و آن را انجام دهید. وقتی از شما می‌خواهیم سناریویی را بنویسید بلافاصله قلم را بردارید و بنویسید. این چالشی است که به هر مدیری که من را استخدام کرده ارائه می‌دهم.
جایگزینی برای این تمرینات وجود ندارد. سریع خواندن آن‌ها با این هدف واقعی که روز دیگر انجام می‌دهم کافی نیست تنها انجام دادن تمرین‌هایی که به‌نظر آسان یا جالب می‌آیند کافی نیست. اگر از شما خواستم کار را انجام بدهید حتماً دلیل خوبی داشته و اثر واقعی روی سطح کاریزمای شما خواهد داشت.
یکی از نتایج بکار بردن تکنیک‌هایی که در این‌جا فرا می‌گیرید عبارت‌ست از:
کسب کاریزما در زمان سخنرانی در مقابل یک جمع کوچک یا بزرگ. امکان دارد نتیجه گرفتن از این تکنیک‌ها چندین هفته به طول انجامد. برخی از آن‌ها ممکن است تعجب آور باشد مثل این که چطور انگشت‌های پایتان می‌تواند پتانسیل کاریزمای شما را به حداکثر برسانند.
وقتی از یکی از مراجعینم پرسیدم: به کسانی که مایلند این پروسه را شروع کنند چه نصیحتی دارد؟ او گفت به آن‌ها می گویم: "با این که در ابتدا خیلی ترسناک به نظر می‌آید و از ناحیه راحتی خودتان خارج می‌شوید، ارزش انجام دادن را دارد و حتماً تمرین‌هایتان را انجام دهید".
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Lunika✧

مدیریت کل سایت+مدیر تالار رمان+مدیر تالار کپی
پرسنل مدیریت
مدیریت کل سایت
حفاظت انجمن
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده انجمن
کاربر افتخاری انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-07
نوشته‌ها
8,128
کیف پول من
316,448
Points
70,000,479
فصل 2
رفتارهای کاریزماتیک

حضور، قدرت، گرما

رفتار کاریزماتیک را می‌توان به سه جزء اصلی تقسیم نمود: حضور، قدرت و گرما.
این ویژگی‌ها بستگی به رفتارهای آگاهانه و همین طور به عواملی بستگی دارند که کنترل آگاهانه‌ای روی آن‌ها نداریم.
سایرین پیغام‌هایی را از ما دریافت می‌کنند که اغلب ما بدون این که متوجه باشیم، از طریق تغییرات کوچک در زبان ب*دن‌مان برای آن‌ها ارسال می‌کنیم. در این فصل ما بررسی خواهیم کرد که چگونه این سیگنال‌ها بر روی دیگران تأثیر می‌گذارند. به منظور کاریزماتیک بودن باید حالت‌های ذهنی را انتخاب کنیم که زبان ب*دن ما، کلمات و رفتارهای ما همراه با یکدیگر جریان داشته باشند و نشان دهنده سه عامل اصلی کاریزما باشند. از آن‌جا که حضور، پایه و اساس کاریزما است، از حضور شروع خواهیم کرد.
1- حضور!
آیا تابحال میان یک گفتگو احساس کرده‌اید که اگر فقط نیمی از ذهن شما در حالت حضور باشد، و نیمه دیگر آن مشغول بکار دیگری باشد چه اتفاقی می‌افتد؟ فکر می‌کنید آیا طرف مقابل شما متوجه خواهد شد؟
«اگر شما به طور کامل در یک محاوره حضور ذهنی نداشته باشید واکنش‌های شما چند ثانیه تأخیر خواهد داشت. از آن‌جایی که ذهن انسان می‌تواند حالت‌های صورت را در کمتر از 27 میلی ثانیه تشخیص دهد، شخصی طرف مقابل گفتگوی شماست به احتمال زیاد متوجه کوچک‌ترین کندی در واکنش شما خواهد شد. ممکن است تصور کنید ما می‌توانیم حضور را جعل کرده و وانمود به حضور کنیم، اما اشتباه می‌کنید.»
وقتی که تمرکز و حضور کامل روی یک گفتگو نداریم، مردم متوجه می‌شوند. زبان ب*دن ما پیغام‌هایی بسیار واضح ارسال می‌کند که سایرین حداقل در سطح ناخودآگاه متوجه آن می‌شوند و عکس‌العمل نشان می‌دهند.
حتماً شما تجربه گفتگو با شخصی را داشته‌اید که واقعاً به شما گوش نمی‌کرده است. شاید به نظر می‌رسید فقط وانمود می‌کردند که به شما گوش می‌دهند تا شما ناراحت نشوید. به هرحال به نظر نمی‌رسید که توجه کامل داشته باشند. در آن زمان چه احساسی به شما دست می‌دهد؟ از سر باز شده‌اید؟ ناراحت شده‌اید؟ یا فقط یک حس بد؟
در یکی از سخنرانی‌هایم در هاروارد یکی از دانشجویان به من گفت: این تجربه به تازگی برای من اتفاق افتاده زمانی که با کسی صحبت می‌کردم احساس کردم که او حضور ذهن ندارد. حس می‌کردم که طرف مقابل واقعاً حاضر نبود. و من احساس ناخشنودی و نارضایتی داشتم و من احساس بی‌ارزش بودن کردم.
«فقدان حضور قابل مشاهده است و عواقب احساسی بدتری نیز مانند غیرقابل اعتماد بودن به همراه دارد. وقتی که شما تظاهر می‌کنید، عملاً ایجاد اعتماد، دوستی و یا وفاداری غیرممکن می‌شود و در نتیجه کاریزمای شما را از بین می‌برد.»
حضور یک مهارت قابل یادگیری است. مثل هر توانایی دیگری(از نقاشی تا نواختن پیانو). شما می‌توانید با صبر و تمرین آن را افزایش دهید. حضور به معنای داشتن آگاهی لحظه‌ای دقیق درباره آن چیزی است که اتفاق می‌افتد. به این معنی‌ست که بجای غرق شدن در افکار خودتان به آن‌چه که در حال انجام است، توجه کنید. اکنون که هزینه عدم حضور را متوجه شدید تمرین‌های زیر را حتماً انجام دهید.
کد:
فصل 2
رفتارهای کاریزماتیک
حضور، قدرت، گرما

رفتار کاریزماتیک را می‌توان به سه جزء اصلی تقسیم نمود: حضور، قدرت و گرما.
این ویژگی‌ها بستگی به رفتارهای آگاهانه و همین طور به عواملی بستگی دارند که کنترل آگاهانه‌ای روی آن‌ها نداریم.
سایرین پیغام‌هایی را از ما دریافت می‌کنند که اغلب ما بدون این که متوجه باشیم، از طریق تغییرات کوچک در زبان ب*دن‌مان برای آن‌ها ارسال می‌کنیم. در این فصل ما بررسی خواهیم کرد که چگونه این سیگنال‌ها بر روی دیگران تأثیر می‌گذارند. به منظور کاریزماتیک بودن باید حالت‌های ذهنی را انتخاب کنیم که زبان ب*دن ما، کلمات و رفتارهای ما همراه با یکدیگر جریان داشته باشند و نشان دهنده سه عامل اصلی کاریزما باشند. از آن‌جا که حضور، پایه و اساس کاریزما است، از حضور شروع خواهیم کرد.
1- حضور
آیا تابحال میان یک گفتگو احساس کرده‌اید که اگر فقط نیمی از ذهن شما در حالت حضور باشد، و نیمه دیگر آن مشغول بکار دیگری باشد چه اتفاقی می‌افتد؟ فکر می‌کنید آیا طرف مقابل شما متوجه خواهد شد؟
«اگر شما به طور کامل در یک محاوره حضور ذهنی نداشته باشید واکنش‌های شما چند ثانیه تأخیر خواهد داشت. از آن‌جایی که ذهن انسان می‌تواند حالت‌های صورت را در کمتر از 27 میلی ثانیه تشخیص دهد، شخصی طرف مقابل گفتگوی شماست به احتمال زیاد متوجه کوچک‌ترین کندی در واکنش شما خواهد شد. ممکن است تصور کنید ما می‌توانیم حضور را جعل کرده و وانمود به حضور کنیم، اما اشتباه می‌کنید.»
وقتی که تمرکز و حضور کامل روی یک گفتگو نداریم، مردم متوجه می‌شوند. زبان ب*دن ما پیغام‌هایی بسیار واضح ارسال می‌کند که سایرین حداقل در سطح ناخودآگاه متوجه آن می‌شوند و عکس‌العمل نشان می‌دهند.
حتماً شما تجربه گفتگو با شخصی را داشته‌اید که واقعاً به شما گوش نمی‌کرده است. شاید به نظر می‌رسید فقط وانمود می‌کردند که به شما گوش می‌دهند تا شما ناراحت نشوید. به هرحال به نظر نمی‌رسید که توجه کامل داشته باشند. در آن زمان چه احساسی به شما دست می‌دهد؟ از سر باز شده‌اید؟ ناراحت شده‌اید؟ یا فقط یک حس بد؟
در یکی از سخنرانی‌هایم در هاروارد یکی از دانشجویان به من گفت: این تجربه به تازگی برای من اتفاق افتاده زمانی که با کسی صحبت می‌کردم احساس کردم که او حضور ذهن ندارد. حس می‌کردم که طرف مقابل واقعاً حاضر نبود. و من احساس ناخشنودی و نارضایتی داشتم و من احساس بی‌ارزش بودن کردم.
«فقدان حضور قابل مشاهده است و عواقب احساسی بدتری نیز مانند غیرقابل اعتماد بودن به همراه دارد. وقتی که شما تظاهر می‌کنید، عملاً ایجاد اعتماد، دوستی و یا وفاداری غیرممکن می‌شود و در نتیجه کاریزمای شما را از بین می‌برد.»
حضور یک مهارت قابل یادگیری است. مثل هر توانایی دیگری(از نقاشی تا نواختن پیانو). شما می‌توانید با صبر و تمرین آن را افزایش دهید. حضور به معنای داشتن آگاهی لحظه‌ای دقیق درباره آن چیزی است که اتفاق می‌افتد. به این معنی‌ست که بجای غرق شدن در افکار خودتان به آن‌چه که در حال انجام است، توجه کنید. اکنون که هزینه عدم حضور را متوجه شدید تمرین‌های زیر راحتماً انجام دهید.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Lunika✧

مدیریت کل سایت+مدیر تالار رمان+مدیر تالار کپی
پرسنل مدیریت
مدیریت کل سایت
حفاظت انجمن
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده انجمن
کاربر افتخاری انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-07
نوشته‌ها
8,128
کیف پول من
316,448
Points
70,000,479
عملی کردن یک ایده: حضور

در این قسمت چند تکنیک برای حفظ حضور ذهنی ارائه شده است که از روش‌های حضور ذهن گرفته شده است.
تمام چیزی که شما نیاز دارید یک محیط ساکت است که بتوانید به مدت 1 دقیقه چشم‌هایتان را ببندید (نشسته یا ایستاده) و راهی پیدا کنید برای این که متوجه شوید چقدر وقت سپری شده است.
یک دقیقه ادامه دهید. چشم‌هایتان را ببندید و سعی کنید روی این سه مورد تمرکز کنید: صداهای اطرافتان، صدای نفس کشیدنتان، یا احساسی که در انگشت‌های پایتان دارید.
صداها: اطرافتان را برای صدا اسکن کنید (بررسی کنید و بشنوید).
یک استاد مدیتیشن به من گفت: "تصور کنید که گوش‌های شما مانند دیش‌‌های ماهواره و کاملاً هدفمند و با آرامش هستند"
تنفس: روی تنفس‌تان تمرکز کنید و به احساسی که در بینی و یا شکم ایجاد می‌شود توجه کنید. به دم و بازدم خود توجه کنید، یک نفس در یک لحظه؛ اما سعی کنید به همه چیز در یک دم و بازدم توجه داشته باشید. تصور کنید که نفس شما کسی است که می‌خواهید به او توجه کامل داشته باشید.
انگشتان پا: روی احساسی که در انگشت‌های پایتان دارید تمرکز کنید. این باعث می‌شود که ذهنتان، کل بدنتان را بررسی کند، کمک می‌کند تا احساسات فیزیکی آن لحظه را درک کنید.
خوب چطور پیش رفت؟ آیا ذهن‌تان تمرکز داشت؟ یا مدام درحالی که سعی می‌کردید حضور ذهن داشته باشید، تمرکزتان را از دست دادید.
همان‌طور که متوجه شدید ماندن در حالت حضور کامل همیشه آسان نیست. دو دلیل اصلی برای این مسئله وجود دارد.
دلیل اول: مغز ما طوری طراحی شده که به محرک‌های جدید توجه کند، چه آن‌ها منظره، بو یا صدا باشند. ما طراحی شده‌ایم برای آن که حواسمان پرت باشد و به سمت تحریکات محیطی و ذهنی جدید جلب شویم، این ممکن است مهم و تهدیدی جدی باشد. این گرایش کلید بقای اجداد ما بود. تصور کنید افراد دو قبیله در یک دشت دور دست شکار می‌کنند و افق را برای دیدن گوزن جستجو می‌کنند تا بتوانند خانواده‌شان را تغذیه کنند، گهگداری حرکتی در دور دست دیده می‌شود. آن کسی که حواسش به سرعت جمع نشد را می‌بینید؟ او ممکن است اجداد ما باشد.
دلیل دوم: جامعه حواس پرتی را تشویق می‌کند. این جریان دائم تحریکاتی است که ما دریافت می‌کنیم و باعث بدتر شدن عادت‌های طبیعی ما می‌شود که در آن ما هرگز تمام توجه‌مان را روی یک چیز خاص متمرکز نمی‌کنیم. ما همیشه تا حدی حواس پرتی داریم. بنابراین اگر اغلب به طور کامل حضور ذهنی ندارید، خودتان را سرزنش نکنید. این کاملاً عادی است. تقریباً برای اکثر ما داشتن حضور کامل بسیار مشکل است. تحقیق روی 2250 نفر توسط دانیل گیلبرت روانشناس دانشگاه هاروارد انجام شده و نشان داده است که نزدیک به نیمی از این افراد دارای "ذهن سرگردان" هستند. حتی استادان مدیتیشن نیز در بین این افراد بودند. درواقع این یک شوخی است (بله یک چیز به نام جوک‌های مدیتیشن هم وجود دارد).
«خبر خوب این است که با اعمال تغییرات ولو خیلی کوچک روی ظرفیت حضور ذهنی شما می‌توانید تأثیرات بسیار بزرگی داشته باشید. به دلیل این که تعداد کمی از مردم دارای حضو کامل هستند. حتی اگر قادر باشید گهگاهی ولو برای چند لحظه، حضور کامل را مدیریت کنید، تأثیر بسیار زیادی خواهد داشت.»
دفعه بعد که در یک مکالمه هستید، سعی کنید مرتباً برسی کنید آیا ذهن شما دائماً در حالت حضور کامل هست ؟ یا در افکار دیگر سرگردان است (از جمله آماده شدن برای ادای جمله بعدی).
هدف این است که شما خودتان را به لحظه فعلی بازگردانید و اغلب می‌توانید این کار را با 1 ثانیه تمرکز روی تنفس‌تان یا انگشت پایتان انجام دهید و سپس تمرکزتان را به شخص مقابل در محاوره بازگردانید.
یکی از مراجعینم بعد از انجام این تمرینات برای بار اول این‌طور گزارش داد: "من آرامش پیدا کردم، لبخند زدم، ناگهان متوجه شدم که دیگران نیز بدون این که من صحبتی کنم به من لبخند می‌زنند"
اگر احساس می‌کنید که در تمرین یک دقیقه‌ای که توضیح داده شده موفق نبوده‌اید، دلسرد نشوید. درحقیقت شما فقط با این تمرین کاریزمای خود را تقویت کرده‌اید و چون قبلاً شما تغییر ذهنیت (آگاهی از اهمیت حضور و هزینه فقدان آن) را بدست آورده‌اید، اکنون در مرحله پیش از بازی اصلی هستید. اگر شما اجباراً همین جا متوقف شوید، باز هم ارزشش را خواهد داشت.
حال، مطلب این است که چگونه می‌توانید در یک محیط عملی و روزمره این تمرین را انجام دهید.
فرض کنید یک همکار به دفتر شما وارد می‌شود و نظر شما را درباره چیزی می‌پرسد. شما فقط چند دقیقه تا جلسه بعدی فرصت دارید، نگران این نباشید که ممکن است زمان زیادی را صرف کنید.
اگر شما به ذهنتان اجازه دهید که مرتباً درباره کمبود وقت به شما یادآوری کند، نه تنها احساس اضطراب می‌کنید، بلکه به سختی می‌توانید تمرکز کنید و این باعث می‌شود که شما بی‌قرار باشید و به طور کامل حضور نداشته باشید.
امکان دارد همکار شما این نتیجه را بگیرد که شما به اندازه کافی در مورد او و به مشکل او توجه ندارید. اگر بجای این که از یک راه حل سریع (سرهم کردن) استفاده کنید، فقط یک ثانیه روی تنفس یا انگشتان تمرکز کنید، این کار فوراً می‌تواند شما را به لحظه حضور کامل بازگرداند. حضور کامل در چشمان و صورت شما توسط فردی که با شما صحبت می‌کند به راحتی قابل مشاهده است.
با اختصاص دادن چند لحظه توجه و حضور کامل، آن‌ها حس احترام و گوش دادن کامل از طرف شما را دریافت خواهند کرد.
هنگامی که شما به طور کامل حضور دارید، آن را با زبان ب*دن خودتان نمایش می‌دهید و در نتیجه کاریزمای شما به شدت بالا می‌رود.
داشتن شخصیت کاریزماتیک کامل به این که چقدر وقت دارید یا آیا به طور کامل در هر گفتگویی حضور کامل دارید یا خیر، بستگی ندارد، بلکه توانایی حضور کامل است که شما را از سایرین متمایز کند. این باعث می‌شود شما به یاد ماندنی باشید.
هنگامی که شما حتی برای 5 دقیقه در یک گفتگو بطور کامل حضور دارید، می‌توانید حیرت را در دیگران را ایجاد کنید، همین طور می‌توانید یک ارتباط عاطفی جدید داشته باشید. افرادی که همراه شما هستند احساس می‌کنند که شما به آن‌ها توجه کامل دارید
و این توجه باعث می‌شود احساس کنند در آن لحظه مهم‌ترین چیز در دنیا هستند.
یکی از مراجعینم به من گفت هنگامی که تحت فشار قرار می‌گیرد و یا هم‌زمان با چند درخواست مواجه می‌شود مکرراً سایرین را نارحت می‌کند. وقتی آن‌ها با او صحبت می‌کنند ذهنش به چیزی که داشته روی آن کار می‌کرده باز می‌گردد، در نتیجه آن شخص احساس می‌کند که نادیده گرفته شده و اهمیتی ندارد.
پس از انجام تمرینات تمرکز او گزارش داد: "من آموختم که چقدر ارزش دارد که برای چند لحظه به دیگران توجه کامل داشته باشم و این تکنیک‌ها به من کمک کردند تا در آن لحظه حضور پیدا کنم و افراد در حالی دفتر من را ترک می‌کردند احساس می‌کنند مورد مراقبت و توجه خاص من هستند" چیزی که او به من گفت یکی از درس‌های ارزشمندی بود که از کار با دیگران آموخته بود.
زبان ب*دن، مهارت گوش دادن و تمرکز ذهنی، حتی می‌تواند توانایی شما را برای ل*ذت بردن از زندگی افزایش دهد. اغلب هنگامی که لحظات خاصی مانند جشن و یا حتی صرف چند دقیقه‌ی پر معنا، در کنار یک فرد دوست داشتنی، ذهن ما در شش جهت مختلف خواهد بود.
Tara Brach استاد مدیتیشن، تمرین حضور داشتن را تبدیل به یک تحقیق در طول زندگیش کرده است.
در این‌جا چگونگی آن را بیان می‌کنیم: "در اکثر لحظات ما تفسیر درونی مستمر درباره آن‌چه که اتفاق افتاده و آن‌چه که در آینده اتفاق خواهد افتاد را داریم. ممکن است ما یک دوست را در آ*غ*و*ش بگیریم، ولی گرمای احوال پرسی به وسیله محاسبات ما درباره چگونگی کاری که باید چند دقیقه بعد انجام دهیم یا فکر کردن به این که چه چیزی باید بگوئیم احساس ما را گنگ می‌کند.
!!اگر عجولانه رفتار می‌کنیم پس به طور کامل حضور نداریم!!
حضور کامل توانایی توجه کامل و درک لحظات خوب را به شما می‌دهد. باعث می‌شود از لحظات استفاده کنیم و ل*ذت ببریم.
تا کنون سه راه حل سریع را برای تعاملات پیدا کردید و از طریق تمرین می‌توانید آن‌ها را تبدیل به طبیعت دوم خودتان کنید(عادت).
بیاد داشته باشید، هر زمانی که خود را به حضور کامل بازگردانید، پاداش‌های بزرگی بدست می‌آورید: شما دارای تأثیر گذاری بیشتر خواهید شد و می‌شوید. شما در حال بنیان گذاری پایه حضور کاریزماتیک هستید.
اکنون که می‌دانید حضور چیست و چرا برای کاریزما اهمیت دارد و چگونه آن را بدست آورید، اجازه دهید دو ویژگی مهم دیگر کاریزما را مطرح کنیم: خونگرمی و قدرت.
کد:
عملی کردن یک ایده: حضور

در این قسمت چند تکنیک برای حفظ حضور ذهنی ارائه شده است که از روش‌های حضور ذهن گرفته شده است.
تمام چیزی که شما نیاز دارید یک محیط ساکت است که بتوانید به مدت 1 دقیقه چشم‌هایتان را ببندید (نشسته یا ایستاده) و راهی پیدا کنید برای این که متوجه شوید چقدر وقت سپری شده است.
یک دقیقه ادامه دهید. چشم‌هایتان را ببندید و سعی کنید روی این سه مورد تمرکز کنید: صداهای اطرافتان، صدای نفس کشیدنتان، یا احساسی که در انگشت‌های پایتان دارید.
صداها: اطرافتان را برای صدا اسکن کنید (بررسی کنید و بشنوید).
یک استاد مدیتیشن به من گفت: "تصور کنید که گوش‌های شما مانند دیش‌‌های ماهواره و کاملاً هدفمند و با آرامش هستند"
تنفس: روی تنفس‌تان تمرکز کنید و به احساسی که در بینی و یا شکم ایجاد می‌شود توجه کنید. به دم و بازدم خود توجه کنید، یک نفس در یک لحظه؛ اما سعی کنید به همه چیز در یک دم و بازدم توجه داشته باشید. تصور کنید که نفس شما کسی است که می‌خواهید به او توجه کامل داشته باشید.
انگشتان پا: روی احساسی که در انگشت‌های پایتان دارید تمرکز کنید. این باعث می‌شود که ذهنتان، کل بدنتان را بررسی کند، کمک می‌کند تا احساسات فیزیکی آن لحظه را درک کنید.
خوب چطور پیش رفت؟ آیا ذهن‌تان تمرکز داشت؟ یا مدام درحالی که سعی می‌کردید حضور ذهن داشته باشید، تمرکزتان را از دست دادید.
همان‌طور که متوجه شدید ماندن در حالت حضور کامل همیشه آسان نیست. دو دلیل اصلی برای این مسئله وجود دارد.
دلیل اول: مغز ما طوری طراحی شده که به محرک‌های جدید توجه کند، چه آن‌ها منظره، بو یا صدا باشند. ما طراحی شده‌ایم برای آن که حواسمان پرت باشد و به سمت تحریکات محیطی و ذهنی جدید جلب شویم، این ممکن است مهم و تهدیدی جدی باشد. این گرایش کلید بقای اجداد ما بود. تصور کنید افراد دو قبیله در یک دشت دور دست شکار می‌کنند و افق را برای دیدن گوزن جستجو می‌کنند تا بتوانند خانواده‌شان را تغذیه کنند، گهگداری حرکتی در دور دست دیده می‌شود. آن کسی که حواسش به سرعت جمع نشد را می‌بینید؟ او ممکن است اجداد ما باشد.
دلیل دوم: جامعه حواس پرتی را تشویق می‌کند. این جریان دائم تحریکاتی است که ما دریافت می‌کنیم و باعث بدتر شدن عادت‌های طبیعی ما می‌شود که در آن ما هرگز تمام توجه‌مان را روی یک چیز خاص متمرکز نمی‌کنیم. ما همیشه تا حدی حواس پرتی داریم. بنابراین اگر اغلب به طور کامل حضور ذهنی ندارید، خودتان را سرزنش نکنید. این کاملاً عادی است. تقریباً برای اکثر ما داشتن حضور کامل بسیار مشکل است. تحقیق روی 2250 نفر توسط دانیل گیلبرت روانشناس دانشگاه هاروارد انجام شده و نشان داده است که نزدیک به نیمی از این افراد دارای "ذهن سرگردان" هستند. حتی استادان مدیتیشن نیز در بین این افراد بودند. درواقع این یک شوخی است (بله یک چیز به نام جوک‌های مدیتیشن هم وجود دارد).
«خبر خوب این است که با اعمال تغییرات ولو خیلی کوچک روی ظرفیت حضور ذهنی شما می‌توانید تأثیرات بسیار بزرگی داشته باشید. به دلیل این که تعداد کمی از مردم دارای حضو کامل هستند. حتی اگر قادر باشید گهگاهی ولو برای چند لحظه، حضور کامل را مدیریت کنید، تأثیر بسیار زیادی خواهد داشت.»
دفعه بعد که در یک مکالمه هستید، سعی کنید مرتباً برسی کنید آیا ذهن شما دائماً در حالت حضور کامل هست ؟ یا در افکار دیگر سرگردان است (از جمله آماده شدن برای ادای جمله بعدی).
هدف این است که شما خودتان را به لحظه فعلی بازگردانید و اغلب می‌توانید این کار را با 1 ثانیه تمرکز روی تنفس‌تان یا انگشت پایتان انجام دهید و سپس تمرکزتان را به شخص مقابل در محاوره بازگردانید.
یکی از مراجعینم بعد از انجام این تمرینات برای بار اول این‌طور گزارش داد: "من آرامش پیدا کردم، لبخند زدم، ناگهان متوجه شدم که دیگران نیز بدون این که من صحبتی کنم به من لبخند می‌زنند"
اگر احساس می‌کنید که در تمرین یک دقیقه‌ای که توضیح داده شده موفق نبوده‌اید، دلسرد نشوید. درحقیقت شما فقط با این تمرین کاریزمای خود را تقویت کرده‌اید و چون قبلاً شما تغییر ذهنیت (آگاهی از اهمیت حضور و هزینه فقدان آن) را بدست آورده‌اید، اکنون در مرحله پیش از بازی اصلی هستید. اگر شما اجباراً همین جا متوقف شوید، باز هم ارزشش را خواهد داشت.
حال، مطلب این است که چگونه می‌توانید در یک محیط عملی و روزمره این تمرین را انجام دهید.
فرض کنید یک همکار به دفتر شما وارد می‌شود و نظر شما را درباره چیزی می‌پرسد. شما فقط چند دقیقه تا جلسه بعدی فرصت دارید، نگران این نباشید که ممکن است زمان زیادی را صرف کنید.
اگر شما به ذهنتان اجازه دهید که مرتباً درباره کمبود وقت به شما یادآوری کند، نه تنها احساس اضطراب می‌کنید، بلکه به سختی می‌توانید تمرکز کنید و این باعث می‌شود که شما بی‌قرار باشید و به طور کامل حضور نداشته باشید.
امکان دارد همکار شما این نتیجه را بگیرد که شما به اندازه کافی در مورد او و به مشکل او توجه ندارید. اگر بجای این که از یک راه حل سریع (سرهم کردن) استفاده کنید، فقط یک ثانیه روی تنفس یا انگشتان تمرکز کنید، این کار فوراً می‌تواند شما را به لحظه حضور کامل بازگرداند. حضور کامل در چشمان و صورت شما توسط فردی که با شما صحبت می‌کند به راحتی قابل مشاهده است.
با اختصاص دادن چند لحظه توجه و حضور کامل، آن‌ها حس احترام و گوش دادن کامل از طرف شما را دریافت خواهند کرد.
هنگامی که شما به طور کامل حضور دارید، آن را با زبان ب*دن خودتان نمایش می‌دهید و در نتیجه کاریزمای شما به شدت بالا می‌رود.
داشتن شخصیت کاریزماتیک کامل به این که چقدر وقت دارید یا آیا به طور کامل در هر گفتگویی حضور کامل دارید یا خیر، بستگی ندارد، بلکه توانایی حضور کامل است که شما را از سایرین متمایز کند. این باعث می‌شود شما به یاد ماندنی باشید.
هنگامی که شما حتی برای 5 دقیقه در یک گفتگو بطور کامل حضور دارید، می‌توانید حیرت را در دیگران را ایجاد کنید، همین طور می‌توانید یک ارتباط عاطفی جدید داشته باشید. افرادی که همراه شما هستند احساس می‌کنند که شما به آن‌ها توجه کامل دارید
و این توجه باعث می‌شود احساس کنند در آن لحظه مهم‌ترین چیز در دنیا هستند.
یکی از مراجعینم به من گفت هنگامی که تحت فشار قرار می‌گیرد و یا هم‌زمان با چند درخواست مواجه می‌شود مکرراً سایرین را نارحت می‌کند. وقتی آن‌ها با او صحبت می‌کنند ذهنش به چیزی که داشته روی آن کار می‌کرده باز می‌گردد، در نتیجه آن شخص احساس می‌کند که نادیده گرفته شده و اهمیتی ندارد.
پس از انجام تمرینات تمرکز او گزارش داد: "من آموختم که چقدر ارزش دارد که برای چند لحظه به دیگران توجه کامل داشته باشم و این تکنیک‌ها به من کمک کردند تا در آن لحظه حضور پیدا کنم و افراد در حالی دفتر من را ترک می‌کردند احساس می‌کنند مورد مراقبت و توجه خاص من هستند" چیزی که او به من گفت یکی از درس‌های ارزشمندی بود که از کار با دیگران آموخته بود.
زبان ب*دن، مهارت گوش دادن و تمرکز ذهنی، حتی می‌تواند توانایی شما را برای ل*ذت بردن از زندگی افزایش دهد. اغلب هنگامی که لحظات خاصی مانند جشن و یا حتی صرف چند دقیقه‌ی پر معنا، در کنار یک فرد دوست داشتنی، ذهن ما در شش جهت مختلف خواهد بود.
Tara Brach استاد مدیتیشن، تمرین حضور داشتن را تبدیل به یک تحقیق در طول زندگیش کرده است.
در این‌جا چگونگی آن را بیان می‌کنیم: "در اکثر لحظات ما تفسیر درونی مستمر درباره آن‌چه که اتفاق افتاده و آن‌چه که در آینده اتفاق خواهد افتاد را داریم. ممکن است ما یک دوست را در آ*غ*و*ش بگیریم، ولی گرمای احوال پرسی به وسیله محاسبات ما درباره چگونگی کاری که باید چند دقیقه بعد انجام دهیم یا فکر کردن به این که چه چیزی باید بگوئیم احساس ما را گنگ می‌کند.
!!اگر عجولانه رفتار می‌کنیم پس به طور کامل حضور نداریم!!
حضور کامل توانایی توجه کامل و درک لحظات خوب را به شما می‌دهد. باعث می‌شود از لحظات استفاده کنیم و ل*ذت ببریم.
تا کنون سه راه حل سریع را برای تعاملات پیدا کردید و از طریق تمرین می‌توانید آن‌ها را تبدیل به طبیعت دوم خودتان کنید(عادت).
بیاد داشته باشید، هر زمانی که خود را به حضور کامل بازگردانید، پاداش‌های بزرگی بدست می‌آورید: شما دارای تأثیر گذاری بیشتر خواهید شد و می‌شوید. شما در حال بنیان گذاری پایه حضور کاریزماتیک هستید.
اکنون که می‌دانید حضور چیست و چرا برای کاریزما اهمیت دارد و چگونه آن را بدست آورید، اجازه دهید دو ویژگی مهم دیگر کاریزما را مطرح کنیم: خونگرمی و قدرت.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Lunika✧

مدیریت کل سایت+مدیر تالار رمان+مدیر تالار کپی
پرسنل مدیریت
مدیریت کل سایت
حفاظت انجمن
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده انجمن
کاربر افتخاری انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-07
نوشته‌ها
8,128
کیف پول من
316,448
Points
70,000,479
۲- قدرت و گرما

به عنوان ابزاری قدرتمند شناخته می‌شوند که قادر به تأثیرگذاری بر جهان اطراف ماست. چه از طریق نفوذ و یا با داشتن قدرت، مقدار زیادی پول، تخصص، هوش، نیروی جسورانه و یا موقعیت اجتماعی بالا.
«ما به دنبال نشانه‌های قدرت در ظاهر دیگران و واکنش دیگران به این شخص و بیشتر از همه به دنبال زبان ب*دن هستیم. خونگرمی به سادگی نشانه حسن نیت نسبت به دیگران است.»
گرما به ما می‌گوید آیا مردم می‌خواهند از هر قدرتی که دارند به نفع ما استفاده کنند یا خیر؟ به نظر می‌آید گرما به مفهوم یکی از موارد ذیل است:
خیرخواهانه، بی‌نظیر، مراقب و یا مایل به تأثیرگذاری مثبت بر دنیای ما.
گرما تقریباً به طور کامل از طریق زبان ب*دن و رفتار ارزیابی می‌شود و مستقیماً بهتر از قدرت ارزیابی می‌شود.
چگونه قدرت و گرما را اندازه می‌گیریم؟ تصور کنید برای اولین بار با کسی ملاقات دارید. بیشتر مواقع شانس داشتن اطلاعات پایه از طرف مقابل را ندارید یا با دوستان و خانواده‌اش صحبت نکرده‌اید یا حتی وقت بررسی رفتارشان را ندارید.
بنابراین باید حدس بزنید. ما در طول تعاملات به طور غریزی به دنبال سرنخ‌هایی برای ارزیابی خونگرمی یا قدرت طرف مقابل هستیم، بنابراین فرضیه‌هایمان را منطبق با آن بنا می‌گذاریم. لباس‌های گران باعث می‌شود که ما برداشتی از ثروت آن شخص داشته باشیم. زبان ب*دن دوستانه باعث می‌شود ما برداشت کنیم که وی قصد خوبی دارد و یک فیگور با اعتماد به نفس باعث می‌شود ما برداشت کنیم که دلیلی برای اعتماد به نفس دارد.
«اساساً انسان‌ها چیزی را که شما جلوه می‌دهید باور می‌کنند.»
فقط با افزایش طرح ریزی قدرت یا گرما می‌توانید سطح کاریزما خود را بالا ببرید؛ اما هنگامی می‌توانید هم قدرت و گرما را باهم داشته باشید که حقیقتاً پتانسیل کاریزمای شما به حداکثر میزان ممکن رسیده باشد.
امروزه راه‌های زیادی برای درک افراد قدرتمند وجود دارد، از نمایش هوش (بیل گیس را تصور کنید) تا نمایش مهربانی ( Dalai Lama )
در اولین روزهای تاریخ بشر، نوع دیگری از قدرت غالب بود: نیروی خالص. اطالعات ارزشمند بودند؛ اما خیلی کمتر از امروز.
تعداد کمی از کسانی که جایگاه قدرتمندی دارند از طریق قدرت خالص و یا خشونت آن را به دست می‌آورند و گرمای زیادی از خود نشان نمی‌دهند.
ترکیبی از قدرت و گرما بسیار نادر و ارزشمند است. یک شخص قدرتمند که به نظر ما مهربان هم می‌آید، می‌تواند تفاوت بین زندگی و مرگ در لحظات بحرانی را متوجه شود.
تشخیص کسانی که ممکن است بخواهند به ما کمک کنند و کسانی که توانایی که انجام این کار را دارند، همیشه برای بقای ما حیاتی بوده است. به همین دلیل است که واکنش ما نسبت به گرما و قدرت بسیار عمیق است. ما به این ویژگی‌ها واکنش نشان می‌دهیم.
همین امر درباره کاریزمای ما صادق است. گرچه ترکیبی از گرما و قدرت برای مردم امروز بسیار ساده شده است، اما هم‌چنان قدرتمندانه بر غرایز ما تأثیر می‌گذارد. طبق تحقیقاتی که در آزمایشگاه‌های تصویربرداری عصبی انجام شده مشخص شده است که ما مستمراً از دو بعد خونگرمی و قدرت، دیگران را قضاوت می‌کنیم.
هر دو مورد قدرت و گرما شرایط مورد نیاز کاریزما هستند. افرادی که قدرتمند هستند؛ اما خونگرم نیستند هم می‌توانند تأثیرگذار باشند؛ اما لزوماً به عنوان یک فرد کاریزماتیک شناخته نمی‌شوند و به عنوان افرادی سرد یا متکبر یا ... می‌توانند باشند.
افرادی که دارای گرما اما بدون قدرت هستند می‌توانند دوست داشتنی به نظر برسند اما لزوماً کاریزماتیک نیستند و می‌توانند به عنوان یک فرد بیش از حد مصر، وابسته یا ناامید کننده به نظر برسند.
ویلیام یوئرت گلدستون قدرتش را در انتخابات 1886 به نمایش گذاشت. شخصی که قدرت سیاسی زیادی دارد و دارای ارتباطات قدرتمندی است به دلیل تیزبینی و هوش زیاد و دانش عمیقش شناخته می‌شود و می‌توانند در هنگام شام با کسی که همراه اوست وی را تحت تأثیر قرار دهد، اما به دلیل فقدان گرما، همراه وی او را فردی خاص نمی‌بیند.
بنجامین دیزرائیلی چنین قدرتی را از خود نشان داد. او همچنین دارای سابقه قدرت سیاسی، هوش، شگفت‌انگیز و خرد تحسین برانگیزی بود؛ اما نبوغ او در این بود که می‌توانست با هر کسی صحبت کند و باعث شود آن شخص احساس هوشمندی و جذابیت کند. او از داشتن قدرت، حضور و گرما به شدت سود برد.
گرچه روش‌های دیگری نیز برای کاریزما وجود دارد، ترکیبی از حضور، قدرت و گرما یکی از موثرترین چارچوب‌ها برای کمک به حداکثر رساندن پتانسیل کاریزمای شماست.
پس از مطالعاتی گسترده توسط آزمایشگاه رسانه‌ای MIT مشخص شد می‌توانند نتیجه مذاکرات، تماس‌های تلفنی فروش و کسب و کار را با دقت 87 درصد به سادگی با تجزیه و تحلیل زبان ب*دن شرکت کنندگان بدون گوش دادن به حتی یک کلمه از مکالمات آن‌ها پیش بینی کند.
گرچه ممکن است این باور کردنی نباشد، این که چگونه کلمات می‌توانند وزن کمتری نسبت به زبان ب*دن داشته باشند؟
واقعاً حقیقت دارد. در حوزه تکامل انسان، زبان، اختراعی نسبتاً جدید است، ولی ما پیش از به وجود آمدن زبان هم از طریق ارتباطات غیر کلامی، محاوراتی داشته‌ایم.
به عنوان یک نتیجه، ارتباطات غیر کلامی، به صورت سخت افزاری در ذهن ما وجود دارد که بسیار عمیق‌تر از توانایی‌های پردازش زبان ب*دن است. به همین دلیل است که ارتباطات غیرکلامی دارای تأثیر بیشتری است.
«در کاریزما، زبان ب*دن شما خیلی بیشتر از کلمات شما اهمیت دارد. مهم نیست که پیام شما چقدر قدرتمند است و یا این که چقدر خوب سخنرانی‌تان را به طرز ماهرانه‌ای آماده کرده باشید، اگر زبان ب*دن شما اشتباه باشد، نمی‌توانید کاریزماتیک باشید. از سوی دیگر با زبان ب*دن می‌توانید بدون گفتن یک کلمه، کاریزماتیک باشید. حضور، قدرت و گرما را از طریق زبان ب*دن کافی است تا به عنوان یک شخص کاریزماتیک شناخته شوید. کاریزما از ذهنتان شروع می‌شود.»
در حالی که در خواندن پاراگراف آخر بودید، آگاه بودید که پلک‌های شما مدام تکان می‌خورد. نه؟ شما با فاصله‌های دقیقی پلک می‌زدید. آیا متوجه زبانتان در دهانتان شدید؟ یا موقعیت انگشت‌هایتان؟ آیا پلک خود را دوباره فراموش کرده‌اید؟
به صورت ناخودآگاه، ب*دن ما در هر دقیقه هزاران سیگنال را ارسال می‌کند. درست مانند تنفس، ضربان قلب. این سیگنال‌ها بخشی از میلیون‌ها عملکرد ب*دن هستند که توسط ذهن آگاه ما کنترل نمی‌شوند بلکه توسط ذهن ناخودآگاه ما کنترل می‌شود. زبان ب*دن بسیار پیچیده‌تر از آن است که ما بتوانیم آن را به صورت خودآگاه کنترل کنیم.
این امر دارای دو پیامد است. اولاً به دلیل این که ما نمی‌توانیم به طور آگاهانه همه زبان ب*دن‌مان را کنترل کنیم، نمی‌توانیم فقط زبان ب*دن کاریزماتیک را به خواست خودمان انجام دهیم و برای جریان پیدا کردن صحیح تمام سیگنال‌ها بایستی هم‌زمان هزاران جزء را کنترل کنیم، از نوسانات و تغییرات بسیار کوچک صدا با دقت زیاد، تا تنش در اطراف چشم‌ها.
این عملاً غیرممکن است. ما نمی‌توانیم زبان ب*دن کاریزماتیک را مدیریت کنیم (تک‌تک اجزاء آن را مدیریت کنیم).
از سوی دیگر، از آن‌جا که ناخودآگاه ما مسئولیت بیشتر سیگنال‌های غیرکلامی ماست، اگر ما بتوانیم ناخودآگاه‌مان را به شکلی مناسب هدایت کنیم، پس مسئله حل خواهد شد.
نکته: ما می‌توانیم، و شما یاد خواهید گرفت، چگونه؟
دومین پیامد این است که زبان ب*دن ما حالت روحی ما را بیان می‌کند که چه بخواهیم چه نخواهیم حالت چهره، صدا، وضعیت و تمام اجزا، زبان ب*دن، واکنش‌های ذهنی و عاطفی ما را در هر ثانیه نشان می‌دهند.
از آن‌جا که ما این جریان را آگاهانه کنترل نمی‌کنیم، آن‌چه که در ذهن ماست از طریق زبان ب*دن نمایش داده می‌شود. حتی اگر ما حالت صورت یا نگهداشتن بازوها، پاها، سر را کنترل کنیم، ا گر حالت درونی ما متفاوت باشد، آن‌چه که سعی داریم نشان بدهیم، دیر یا زود چیزی در صورت ما به وجود می‌آورد که به آن می‌گویند: Miere Expression
که در کسری از ثانیه اتفاق می‌افتد و ممکن است گذرا باشد، اما توسط بیننده‌ها دیده می‌شوند (یادتان باشد مردم می‌توانند صورتتان را حتی در 17 میلی ثانیه بخوانند) و اگر تفاوتی در چهره اصلی ما ایجاد شود، سایرین آن را به صورت ناخودآگاه حس می‌کنند: متوجه می‌شوند قضیه یک مشکلی دارد.
کد:
۲- قدرت و گرما

به عنوان ابزاری قدرتمند شناخته می‌شوند که قادر به تأثیرگذاری بر جهان اطراف ماست. چه از طریق نفوذ و یا با داشتن قدرت، مقدار زیادی پول، تخصص، هوش، نیروی جسورانه و یا موقعیت اجتماعی بالا.
«ما به دنبال نشانه‌های قدرت در ظاهر دیگران و واکنش دیگران به این شخص و بیشتر از همه به دنبال زبان ب*دن هستیم. خونگرمی به سادگی نشانه حسن نیت نسبت به دیگران است.»
گرما به ما می‌گوید آیا مردم می‌خواهند از هر قدرتی که دارند به نفع ما استفاده کنند یا خیر؟ به نظر می‌آید گرما به مفهوم یکی از موارد ذیل است:
خیرخواهانه، بی‌نظیر، مراقب و یا مایل به تأثیرگذاری مثبت بر دنیای ما.
گرما تقریباً به طور کامل از طریق زبان ب*دن و رفتار ارزیابی می‌شود و مستقیماً بهتر از قدرت ارزیابی می‌شود.
چگونه قدرت و گرما را اندازه می‌گیریم؟ تصور کنید برای اولین بار با کسی ملاقات دارید. بیشتر مواقع شانس داشتن اطالعات پایه از طرف مقابل را ندارید یا با دوستان و خانواده‌اش صحبت نکرده‌اید یا حتی وقت بررسی رفتارشان را ندارید.
بنابراین باید حدس بزنید. ما در طول تعاملات به طور غریزی به دنبال سرنخ‌هایی برای ارزیابی خونگرمی یا قدرت طرف مقابل هستیم، بنابراین فرضیه‌هایمان را منطبق با آن بنا می‌گذاریم. لباس‌های گران باعث می‌شود که ما برداشتی از ثروت آن شخص داشته باشیم. زبان ب*دن دوستانه باعث می‌شود ما برداشت کنیم که وی قصد خوبی دارد و یک فیگور با اعتماد به نفس باعث می‌شود ما برداشت کنیم که دلیلی برای اعتماد به نفس دارد.
«اساساً انسان‌ها چیزی را که شما جلوه می‌دهید باور می‌کنند.»
فقط با افزایش طرح ریزی قدرت یا گرما می‌توانید سطح کاریزما خود را بالا ببرید؛ اما هنگامی می‌توانید هم قدرت و گرما را باهم داشته باشید که حقیقتاً پتانسیل کاریزمای شما به حداکثر میزان ممکن رسیده باشد.
امروزه راه‌های زیادی برای درک افراد قدرتمند وجود دارد، از نمایش هوش (بیل گیس را تصور کنید) تا نمایش مهربانی ( Dalai Lama )
در اولین روزهای تاریخ بشر، نوع دیگری از قدرت غالب بود: نیروی خالص. اطالعات ارزشمند بودند؛ اما خیلی کمتر از امروز.
تعداد کمی از کسانی که جایگاه قدرتمندی دارند از طریق قدرت خالص و یا خشونت آن را به دست می‌آورند و گرمای زیادی از خود نشان نمی‌دهند.
ترکیبی از قدرت و گرما بسیار نادر و ارزشمند است. یک شخص قدرتمند که به نظر ما مهربان هم می‌آید، می‌تواند تفاوت بین زندگی و مرگ در لحظات بحرانی را متوجه شود.
تشخیص کسانی که ممکن است بخواهند به ما کمک کنند و کسانی که توانایی که انجام این کار را دارند، همیشه برای بقای ما حیاتی بوده است. به همین دلیل است که واکنش ما نسبت به گرما و قدرت بسیار عمیق است. ما به این ویژگی‌ها واکنش نشان می‌دهیم.
همین امر درباره کاریزمای ما صادق است. گرچه ترکیبی از گرما و قدرت برای مردم امروز بسیار ساده شده است، اما هم‌چنان قدرتمندانه بر غرایز ما تأثیر می‌گذارد. طبق تحقیقاتی که در آزمایشگاه‌های تصویربرداری عصبی انجام شده مشخص شده است که ما مستمراً از دو بعد خونگرمی و قدرت، دیگران را قضاوت می‌کنیم.
هر دو مورد قدرت و گرما شرایط مورد نیاز کاریزما هستند. افرادی که قدرتمند هستند؛ اما خونگرم نیستند هم می‌توانند تأثیرگذار باشند؛ اما لزوماً به عنوان یک فرد کاریزماتیک شناخته نمی‌شوند و به عنوان افرادی سرد یا متکبر یا ... می‌توانند باشند.
افرادی که دارای گرما اما بدون قدرت هستند می‌توانند دوست داشتنی به نظر برسند اما لزوماً کاریزماتیک نیستند و می‌توانند به عنوان یک فرد بیش از حد مصر، وابسته یا ناامید کننده به نظر برسند.
ویلیام یوئرت گلدستون قدرتش را در انتخابات 1886 به نمایش گذاشت. شخصی که قدرت سیاسی زیادی دارد و دارای ارتباطات قدرتمندی است به دلیل تیزبینی و هوش زیاد و دانش عمیقش شناخته می‌شود و می‌توانند در هنگام شام با کسی که همراه اوست وی را تحت تأثیر قرار دهد، اما به دلیل فقدان گرما، همراه وی او را فردی خاص نمی‌بیند.
بنجامین دیزرائیلی چنین قدرتی را از خود نشان داد. او همچنین دارای سابقه قدرت سیاسی، هوش، شگفت‌انگیز و خرد تحسین برانگیزی بود؛ اما نبوغ او در این بود که می‌توانست با هر کسی صحبت کند و باعث شود آن شخص احساس هوشمندی و جذابیت کند. او از داشتن قدرت، حضور و گرما به شدت سود برد.
گرچه روش‌های دیگری نیز برای کاریزما وجود دارد، ترکیبی از حضور، قدرت و گرما یکی از موثرترین چارچوب‌ها برای کمک به حداکثر رساندن پتانسیل کاریزمای شماست.
پس از مطالعاتی گسترده توسط آزمایشگاه رسانه‌ای MIT مشخص شد می‌توانند نتیجه مذاکرات، تماس‌های تلفنی فروش و کسب و کار را با دقت 87 درصد به سادگی با تجزیه و تحلیل زبان ب*دن شرکت کنندگان بدون گوش دادن به حتی یک کلمه از مکالمات آن‌ها پیش بینی کند.
گرچه ممکن است این باور کردنی نباشد، این که چگونه کلمات می‌توانند وزن کمتری نسبت به زبان ب*دن داشته باشند؟
واقعاً حقیقت دارد. در حوزه تکامل انسان، زبان، اختراعی نسبتاً جدید است، ولی ما پیش از به وجود آمدن زبان هم از طریق ارتباطات غیر کلامی، محاوراتی داشته‌ایم.
به عنوان یک نتیجه، ارتباطات غیر کلامی، به صورت سخت افزاری در ذهن ما وجود دارد که بسیار عمیق‌تر از توانایی‌های پردازش زبان ب*دن است. به همین دلیل است که ارتباطات غیرکلامی دارای تأثیر بیشتری است.
«در کاریزما، زبان ب*دن شما خیلی بیشتر از کلمات شما اهمیت دارد. مهم نیست که پیام شما چقدر قدرتمند است و یا این که چقدر خوب سخنرانی‌تان را به طرز ماهرانه‌ای آماده کرده باشید، اگر زبان ب*دن شما اشتباه باشد، نمی‌توانید کاریزماتیک باشید. از سوی دیگر با زبان ب*دن می‌توانید بدون گفتن یک کلمه، کاریزماتیک باشید. حضور، قدرت و گرما را از طریق زبان ب*دن کافی است تا به عنوان یک شخص کاریزماتیک شناخته شوید. کاریزما از ذهنتان شروع می‌شود.»
در حالی که در خواندن پاراگراف آخر بودید، آگاه بودید که پلک‌های شما مدام تکان می‌خورد. نه؟ شما با فاصله‌های دقیقی پلک می‌زدید. آیا متوجه زبانتان در دهانتان شدید؟ یا موقعیت انگشت‌هایتان؟ آیا پلک خود را دوباره فراموش کرده‌اید؟
به صورت ناخودآگاه، ب*دن ما در هر دقیقه هزاران سیگنال را ارسال می‌کند. درست مانند تنفس، ضربان قلب. این سیگنال‌ها بخشی از میلیون‌ها عملکرد ب*دن هستند که توسط ذهن آگاه ما کنترل نمی‌شوند بلکه توسط ذهن ناخودآگاه ما کنترل می‌شود. زبان ب*دن بسیار پیچیده‌تر از آن است که ما بتوانیم آن را به صورت خودآگاه کنترل کنیم.
این امر دارای دو پیامد است. اولاً به دلیل این که ما نمی‌توانیم به طور آگاهانه همه زبان ب*دن‌مان را کنترل کنیم، نمی‌توانیم فقط زبان ب*دن کاریزماتیک را به خواست خودمان انجام دهیم و برای جریان پیدا کردن صحیح تمام سیگنال‌ها بایستی هم‌زمان هزاران جزء را کنترل کنیم، از نوسانات و تغییرات بسیار کوچک صدا با دقت زیاد، تا تنش در اطراف چشم‌ها.
این عملاً غیرممکن است. ما نمی‌توانیم زبان ب*دن کاریزماتیک را مدیریت کنیم (تک‌تک اجزاء آن را مدیریت کنیم).
از سوی دیگر، از آن‌جا که ناخودآگاه ما مسئولیت بیشتر سیگنال‌های غیرکلامی ماست، اگر ما بتوانیم ناخودآگاه‌مان را به شکلی مناسب هدایت کنیم، پس مسئله حل خواهد شد.
نکته: ما می‌توانیم، و شما یاد خواهید گرفت، چگونه؟
دومین پیامد این است که زبان ب*دن ما حالت روحی ما را بیان می‌کند که چه بخواهیم چه نخواهیم حالت چهره، صدا، وضعیت و تمام اجزا، زبان ب*دن، واکنش‌های ذهنی و عاطفی ما را در هر ثانیه نشان می‌دهند.
از آن‌جا که ما این جریان را آگاهانه کنترل نمی‌کنیم، آن‌چه که در ذهن ماست از طریق زبان ب*دن نمایش داده می‌شود. حتی اگر ما حالت صورت یا نگهداشتن بازوها، پاها، سر را کنترل کنیم، ا گر حالت درونی ما متفاوت باشد، آن‌چه که سعی داریم نشان بدهیم، دیر یا زود چیزی در صورت ما به وجود می‌آورد که به آن می‌گویند: Miere Expression
که در کسری از ثانیه اتفاق می‌افتد و ممکن است گذرا باشد، اما توسط بیننده‌ها دیده می‌شوند (یادتان باشد مردم می‌توانند صورتتان را حتی در 17 میلی ثانیه بخوانند) و اگر تفاوتی در چهره اصلی ما ایجاد شود، سایرین آن را به صورت ناخودآگاه حس می‌کنند: متوجه می‌شوند قضیه یک مشکلی دارد.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا