خیلیم خوب منم از شیرزاد خوشم میاد اما خب واقعاً کم بلا سر این دختر نیاورده. بیشعور! بعد یه سال برگشته تازه دو قورت و نیمش هم باقیه
تو سر کی؟ نازگل؟ چی بگم
انقد خوشم میاد تا شروع میکنم به خوندن نویسنده پارت میذاره
موفق باشی عزیزم
به نظرم داستان کوتاهتو یجورایی میتونی مفهومش رو توی رمان هم بیاری
مثلا تو رمان بهش گفت نامرد عملی، ولی تو داستانت نشون دادی که معتاد بودن رو نباید چیز بدی دونست
این میتونه تو رمان هم گفته بشه
مرسی از نظرت عزیزم حق با توعه اما شخصیت سامان توی این رمان با شهریار داستان کوتاهم فرق داشت. سامان جدا از اعتیادش شخصیت کثیفی داشت، به خاطر همون فرشته اون رو با این لفظ خطاب میکرد. توجه کنید توی داستانم به اون پسری که برای شهریار ج*ن*س میآورد حس خوبی نمیتونید پیدا کنید اما شرایط شهریار فرق میکرد. اون انگیزهای برای خوب شدن نداشت یه مرد ناامید که همه چیزش رو از دست داده بود. به اینها میگن مریض!
سامان توی این رمان برای اعتیادش نقش منفی نشده؛ به خاطر رفتاری که با فرشته داشت.
خیلی ممنونم که توی عید هم وقت میذارین و کارهای بچهها رو با جون و دل میخونین انشاالله سال خوب و پرآرامشی برای شما و هممون باشه.