با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترینها را تجربه کنید.☆
انجمن بدون تغییر موضوع و محتوا به فروش می رسد (بعد از خرید باید همین روال رو ادامه بدید) در صورت توافق انتشارات نیز واگذار می شود. برای خرید به آیدی @zahra_jim80 در تلگرام و ایتا پیام بدید
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly. You should upgrade or use an alternative browser.
معمولا نویسنده انقدر تو رمان غرق میشه یه چیزایی رو یادش میره توصیف کنه
فکر میکنم یکی از رازهای موفقیتت اینه که از دید مخاطب هم به رمانت نگاه نیکنی و جایی برای ابهام باقی نمیذاری
انقد همش همه مردن حس میکنم تو این پارت اتفاق خاصی نیفتاده
معمولا نویسنده انقدر تو رمان غرق میشه یه چیزایی رو یادش میره توصیف کنه
فکر میکنم یکی از رازهای موفقیتت اینه که از دید مخاطب هم به رمانت نگاه نیکنی و جایی برای ابهام باقی نمیذاری
انقد همش همه مردن حس میکنم تو این پارت اتفاق خاصی نیفتاده
احساس میکنم این پارتو خیلی با تمرکز بیشتری نوشتی
یا شاید من خیلی فضاشو دوست داشتم
هرچی بود خیلی دوست میداشتمش...
اون گیاهه خیلی ایده جالب و خفنیه
و نیک خیلی کیوت احساساتشو بروز میده🫠 البته بروز که نمیده
احساس میکنم این پارتو خیلی با تمرکز بیشتری نوشتی
یا شاید من خیلی فضاشو دوست داشتم
هرچی بود خیلی دوست میداشتمش...
اون گیاهه خیلی ایده جالب و خفنیه
و نیک خیلی کیوت احساساتشو بروز میده🫠 البته بروز که نمیده
عرضم به حضورت که Lunika✧ شاهده من چقدر سر این پارت و مونولوگ ورود به خونه حرص و جوش خوردم و دو سه کیلو کم کردم واقعا دلم میخواست که یه دید وسیعتر و متفاوتتر از توصیف مکان داشته باشیم که حالا نمیدونم چقدر موفق بودم بالاخره بروز میده یا نمیده؟