• رمان عاشقانه و جنایی کاراکال به قلم حدیثه شهبازی کلیک کنید
  • خرید رمان عاشقانه، غمگین، معمایی دلداده به دلدار فریبا میم قاف کلیک کنید

اطلاعیه کتابخوانی گروهی سری چهارم

ساعت تک رمان

ساناز_هموطن

کتابخوان برتر
کتابخوان برتر
تاریخ ثبت‌نام
2023-06-10
نوشته‌ها
594
لایک‌ها
5,349
امتیازها
93
کیف پول من
37,047
Points
687
باشه بگین دیگه نظرتون رو. من بی‌صبرانه منتظر واکنش شما به این رمان هستم.🤗
شما انگار متوجه نیستین اینجا جای واکنش نیست باید نظر و نقدی دوستانه و سازنده باشه مگه جنگه که دنبال واکنش هستین. من اگه هر نقدی حرفی داشته باشم فقط در راستای بهتر دیده شدن قلم و‌ رمان دوستانم هست.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : ساناز_هموطن

-کینگ-

کتابخوان برتر
کتابخوان برتر
تاریخ ثبت‌نام
2023-11-06
نوشته‌ها
18
لایک‌ها
118
امتیازها
28
کیف پول من
606
Points
18
شما انگار متوجه نیستین اینجا جای واکنش نیست باید نظر و نقدی دوستانه و سازنده باشه مگه جنگه که دنبال واکنش هستین. من اگه هر نقدی حرفی داشته باشم فقط در راستای بهتر دیده شدن قلم و‌ رمان دوستانم هست.
باز خشن شدید♥️
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

zahra jafarian

مدیریت کل سایت
پرسنل مدیریت
مدیریت کل سایت
کاربر VIP انجمن
کتابخوان برتر
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
5,340
لایک‌ها
14,483
امتیازها
143
محل سکونت
قم
وب سایت
taranehbazar.ir
کیف پول من
73,680
Points
8,829
سلام زینب عزیز
امیدوارم جنبه انتقادت بالا باشه. اما اونی که تو رودروایسی و دوستی باهات الکی فقط تعریف و تمجید کنه دوست نیست.
خانم اتشین شما قلم پرحاشیه و زیبایی داری. اما یکم زیادی تو رمان از احوال شخصیت که اول شخصم هست و راویه حرف میزنی. میدونی مثل چی میمونی مثل این ادمای پر حرف تو جمع هستن هی یه دم از خودشون میگن به بقیه مهلت حرف نمیدن وادم میخواد ازشون فرار کنه. یکم این رو کم کنی به توصیفات شخصیت و پیرامونش بپردازی بهتره. اما شوخ طبعی در قلمت بود من دوست داشتم هر چند برای خواننده در هر سنی مناسب نیست بیشتر انگار برای دختر مدرسه ای ها جذابه این نوع نگاه و توصیف حالات.
یه چیزی بگم ناراحت نشو. شما اصلا و ابدا سطح قلمی در حد تگ حرفه‌ای ندارید با احترام عرض میکنم.
بقیه دوستان ونویسنده‌های تک رمان هم دقت کنن سطح قلم تنها روند داستان و اب و تاب دادن به روندش نیست. باید قلم یه نویسنده‌ی حرفه‌ای بدون اشکال نگارشی باشه. چنان از همون خلاصه این اشکالات نگارشی تو ذوق من خورد و حروف بی نظم یکی شرق یکی غرب رفته که اصلا دوست نداشتم ادامه بدم خوندنش رو. مگه میشه نویسنده‌ای تگ حرفه‌ای داشته باشه با این همه غلط و ایراد نگارشی.
خانم zahra jafarian عزیز شما به عنوان مدیر این سایت هیچ توجهی نباید داشته باشین واقعا به این موضوع چطور یه رمانی با این سطح قلم تگ حرفه‌ای گرفته. این
تقصیر زینب عزیز نیستا. بیاین چند تا سایت دیگه رودر تگ دهی نگاه کنین دوستان اصلا و اصلا روند رمان در تگ دهی در وحله اول مهم نیست در همون نقد کاملا یه نقطه اشتباه گذاشته بشه نمره منفی داره. حالا این نویسنده عزیز با تگ حرفه‌ای یه پارت بدون ایراد نداره. متاسفانه شاید فقط تگ دهی باند بازیه. و باقی نویسنده‌ها هم در نقداشون عجیبه دقتی در این موضوع ندارند. چون همگی غیر یکی دو تا نویسنده خانم ساناز_هموطن و دو نویسنده که ناظرشون خود ایشونن قلمی بی ایراد دارند. اونوقت تگ ایشون در حال پیشرفته تک این سطح قلم حرفه‌ای. این سطح پایین انجمن رو نشون میده با عرض پوزش چون در تمام انجمن ها اول سطح قلمی بدون ایرادباعث جذب خواننده میشه بعد روند رمان.
من و برای رک بودنم عفو کنید اما زینب عزیز به نظرم از یه ناظر با کیفیت کمک بگیر در نظارت نگارشی. الان متن رمان خودت رو با متن رمان خانم نسرین در رمان دفینه سلطنتی مقایسه کن ببین چقدر با این که تگیم ندارن حرفه‌ای ترند. اصلا انتهای رمان و داستان مهم نیست بالاخره همه نویسنده ها ایده‌ای رو پیش میبرن. این سطح قلم که معرف نویسنده است.
شایدم فکر کنی چون من از تاریکیم و تو اتشین نقدم تند شد اما خدا شاهده با تحقیق در دیگر سایت‌ها متوجه حرفم میشین.
در پایان برای شما نویسنده خوش قلم با ایرادات نگارشی ارزوی موفقیت بیشتر وبی ایرادتر بودن دارم.😈
سلام ما تا به حال نقد مقایسه ای نداشتیم ممنون میشم اگر انتقادی دارید در خصوصی بفرستید و تعصبی صحبت نکنید
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

zahra jafarian

مدیریت کل سایت
پرسنل مدیریت
مدیریت کل سایت
کاربر VIP انجمن
کتابخوان برتر
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
5,340
لایک‌ها
14,483
امتیازها
143
محل سکونت
قم
وب سایت
taranehbazar.ir
کیف پول من
73,680
Points
8,829
نظرتون رو در مورد رمان در حصار ابلیس میتونید در گفتمان آزاد رمان بفرستید
اینجا و در حال حاضر باید در خصوص میقات نظر بدین
مقایسه این دو رمان اصلا مد نظر نبوده
نقدی به تیم مدیریت اگه دارین در خصوصی مطرح کنید
-کینگ-
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

zahra jafarian

مدیریت کل سایت
پرسنل مدیریت
مدیریت کل سایت
کاربر VIP انجمن
کتابخوان برتر
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
5,340
لایک‌ها
14,483
امتیازها
143
محل سکونت
قم
وب سایت
taranehbazar.ir
کیف پول من
73,680
Points
8,829
کلا مقایسه دو نویسنده باهم به هیج وجه کار درستی نیست
هر کسی یه دیدگاهی داره یه طرز فکری داره و یه سلیقه ای
مقایسه کتاب های یه نويسنده باهم درسته ولی دو نویسنده باهم نه
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Paryzad

منتقد ادبی انجمن
منتقد ادبی انجمن
تایپیست
تاریخ ثبت‌نام
2023-12-07
نوشته‌ها
167
لایک‌ها
793
امتیازها
63
کیف پول من
27,873
Points
240
امضا : Paryzad

.zeynab.

مشاوره نویسندگی + ناظر رمان
پرسنل مدیریت
ناظر آزمایشی
نویسنده اختصاصی
نویسنده انجمن
نویسنده فعال
مشاوره نویسندگی
داستان‌نویس
دلنویس انجمن
کاربر ویژه تک رمان
کتابخوان برتر
تاریخ ثبت‌نام
2021-03-16
نوشته‌ها
1,393
لایک‌ها
15,592
امتیازها
93
محل سکونت
بوشهر
کیف پول من
84,281
Points
1,288
عزیزم من واقعیت رو گفتم قلمت واقعا قشنگه
قطعا همه ما نقض هایی داریم ولی قلمت به قدری زیباست که اصلا اجازه نمیده این نقض ها دیده شه ♥️
لطف داری پریزاد جان.
خوشحال شدم از نظرت، انشاالله در راستای موفق شدن و بهتر شدن پیش بریم ❤️😍
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

ساناز_هموطن

کتابخوان برتر
کتابخوان برتر
تاریخ ثبت‌نام
2023-06-10
نوشته‌ها
594
لایک‌ها
5,349
امتیازها
93
کیف پول من
37,047
Points
687
زینب عزیزم با آرزوی موفقیت روز افزون شما🌹
من رمان میقات رو مدتی پیش با کمی سختی در خوانش به خاطر فونت قلم شما خوندنش رو شروع کردم و واقعاً برام اذیت کننده بود اون فونت. اما بعد خواهش برای تجدید نظر در فونت از شما، خدا رو شکر که تغییر پیدا کرد. کل رمان رو تا پارت‌های آخر مطالعه کردم.
قلم شما بسیار سبک جذاب و گیرایی داره و با توصیفات و‌ احوالیات از زبان اول شخص، بسیار خاص‌تر شده. روند و موضوع رمان برای هر نویسنده متفاوته و به نظر من در سیر رمان شخصیت‌ها هر طوری نشون داده بشن در خط سیر ذهنی نویسنده‌ی اون رمانه و قابل احترام.
پارادوکس‌هایی که در متن رمان دیده میشه تضادها در حین توصیفات، روحیات شخصیت رمان، مثل جدال خیر و شر یا قرینه کلمات در یک جمله در سرتاسر متن رمان زیبایی قلم شما رو دو چندان کرده.
بعضی اصطلاحات تکرارش در متن زیاده. مثل( تمام آن را بالا بیارم. ) مونولوگ‌ها در برابر دیالوگ‌ها در رمان بیشتره و توازن خوبی ندارند. میشه گفت رمان مونولوگ محوره و دیالوگ‌ها محدودترند.
در زبان محاوره رمان گاهاً کلمات ادبی دیده میشه.
در کل به نظر من رمان میقات خط سیر آروم و جذابی داره و فاصله‌ی اتفاقات برای هیجان بعدی رمان یکم با توصیف احوالیات زیاده. با سبک قلم خاص شما فضاسازی محدوده، مخاطب بیشتر احوال شخصیت رو حس می‌کنه تا جایگاه و موقعیتش. اما چنان احساسات در احوالیات از زبان راوی نوشته میشه که خواننده رو می‌تونه راضی نگه داره.
اشکالات نگارشی متأسفانه در هر پارت به وفور دیده میشه. پیشنهاد می‌کنم برای پارت گذاری عجله نکنید. هر پارت رو بارها نگارش کنید و حد آخرِ بدون ایراد بودن متن رو به نمایش بزارید. سطح قلم بالا برای مخاطب جذابیت بیشتر میاره و رمان رو از حوصله خارج نمی‌کنه.
در جمله بندی‌ها ایراد گاهاً دیده میشه. من یک نمونه رو در همون ابتدا مثال می‌زنم: ( بره‌ای گله ای رمیده) این جمله بندی اشتباهه عزیزم. درستش میشه(بره‌ای گله رمیده) یا (قار و قار کلاغ ها) بهتره نوشته بشه (قارقار کلاغ‌ها). فعل‌ها در اکثر جمله‌بندی‌ها آخر جمله قرار نگرفته.
نیم فاصله‌ها در متن اصلاً رعایت نشده گلم. نقطه‌ها یا علائم نگارشی بهتر می‌تونن سر جاشون قرار داده بشن. حتماً سر فرصت متن رمان رو ویرایش و بدون نقص کنید. در رمان شما در شیوایی و جذابی موضوع و رمان و قلم زیبای شما در توصیف احوالیات شکی نیست اما در کنارش متن نگارش هم باید حرفه‌ای‌تر و بی‌نقص‌تر بشه.
من دو نمونه اول رو جسارتاً ویرایش زدم. امیدوارم کمکی باشه برای ویرایش بهتر رمانتون.

(خلاصه :⬅️خلاصه:☑️) میقات، حکایتی غریب از (عاشقانه ای⬅️عاشقانه‌ای☑️) در دل (کوچه و پس کوچه های⬅️کوچه پس کوچه‌های☑️) (شهرست.⬅️شهر است.☑️) روایت از (بره‌ای گله ای رمیده، که دل، به⬅️بره‌ای گله رمیده م
که دل به☑️) مهر گرگِ (زیبا رویِ⬅️زیبارویِ☑️) (شب هایش⬅️شب‌هایش☑️) سپرده. با لالایی (زوزه هایش،⬅️زوزه‌هایش☑️) چشم بسته(،☑️) (و✖️) تَن را خوش خیالانه به کثیفی (دندان هایش⬅️دندان‌هایش☑️) (می سپارد⬅️می‌سپارد! اما روزگار... روزگار... امان از (بازی های⬅️بازی‌های☑️) پر پیچ و خم روزگار.

* میقات به معنی (وعده گاه،⬅️وعده‌گاه☑️) وقت مقرر شده و وقت محدود است.

(خلاصه: میقات، حکایتی غریب از عاشقانه‌ای در دل کوچه پس کوچه‌های شهر است. روایت از بره‌‌ای گله رمیده که دل به مهر گرگِ زیبارویِ شب‌هایش سپرده. با لالایی زوزه‌هایش، چشم بسته، تَن را خوش خیالانه به کثیفی دندان‌هایش می‌سپارد اما روزگار... روزگار... امان از بازی‌های پر پیچ و خم روزگار.)⬅️ این خلاصه بدون ایراد نگارشی بسیار روون‌تر برای مخاطب خونده میشه و شیوایی قلم شمارو حتماً دو چندان به رخ خواهد کشید.

* میقات به معنی وعده‌گاه، وقت مقرر شده و وقت محدود است.

مقدمه:
بغض بیخ گلویم را چسبیده، قصد خفه کردنم را دارد و بوی شکلات مطبوع(ِ☑️) سیگار محبوبم(،☑️) (هم✖️) به بَد حادثه افزوده شده!
نگاهم به (قار و قار⬅️قارقار☑️) (کلاغ های⬅️کلاغ‌های☑️) شوم روی بید است! به گرگ و میش هوا و جدال میان تاریک و روشنش.
به باد سرکش و درخت بید تنهایی که میان این همه هیاهو (به✖️⬅️در☑️) ر*ق*ص باد است؛ چقدر آن بید، (شبیه☑️) من است!
- (هنوزم⬅️هنوز هم☑️) از (کلاغا میترسی؟⬅️ کلاغ‌ها می‌ترسی؟☑️)
چشم می‌بندم.
این صدایِ بَم و خش دار(،✖️پشت حرف‌های ربطی «که اما و ولی اگر یا تا...» ویرگول غلط است☑️) که حالا جا افتادگی (مردانه اش⬅️ مردانه‌اش☑️) (زیبا ترش⬅️زیباترش☑️) کرده، نُت به نُتش یک ورق از زندگی من را رقم زده بود. (مخصوصا⬅️مخصوصاً☑️) بخشِ تیره و تارش را(،✖️) که با چاشنی سیاهی نگاهش در اوج پارادوکس داشتن؛ دلچسب کرده و زهر مارم!
(دست هایم⬅️دست‌هایم☑️) به بازوی (بی جانم⬅️بی‌جانم☑️) می‌نشیند و نگاه (بی فروغم⬅️بی‌فروغم☑️) به حسرت بار می‌گیرد.
- نه از وقتی زیر دست گرگ (صفتای⬅️صفت‌های☑️) دورت تبدیل به یه شغال شدم.
صدای فرو دادن بزاق دهانش، (تلخ تر⬅️تلخ‌تر☑️) از خاطرات تاریک و کثیفِ بینمان است! حتی... حتی (تلخ تر⬅️تلخ‌تر☑️) از آن (نو*شی*دنی های⬅️نو*شی*دنی‌های☑️) مخصوص او!
- (هنوزم⬅️هنوزرهم☑️) که هنوزه تنها نقطه ضعفم تویی.
کنج لَبم، کج می‌شود و حالت تهوع دارم.
دلم می‌خواهد تمام او را یک جا بالا بیاورم! تمام دوست (داشتن های⬅️داشتن‌های☑️) دروغین ویران (کننده اش⬅️کننده‌اش☑️) را، تمام (ک*ثافت های⬅️ک*ثافت‌های☑️) وجودم را که او برایم رقم زده بود:
- دیدن من تو این حال برات ل*ذت داره، (مگه‌نه؟⬅️مگه نه؟☑️) اگه نداشت حالا که سری تو (سرا⬅️سرها☑️) در آوردی سراغش (نمی اومدی⬅️نمیومدی☑️) به ریش (نداشته اش⬅️نداشته‌ش☑️) بخندی.
دستش به روی صورتش می‌نشیند و (نفس هایش⬅️نفس‌هایش☑️) سخت بالا می‌آید!
- (نمیفهمیدم!⬅️نمی‌فهمیدم!☑️)
و مشکل (اینجاست⬅️این‌جاست☑️) که او هیچ وقت نفهمید.
هیچ وقت!

در پایان براتون آرزوی قلمی مانا دارم گلم🌹
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : ساناز_هموطن

zahra jafarian

مدیریت کل سایت
پرسنل مدیریت
مدیریت کل سایت
کاربر VIP انجمن
کتابخوان برتر
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
5,340
لایک‌ها
14,483
امتیازها
143
محل سکونت
قم
وب سایت
taranehbazar.ir
کیف پول من
73,680
Points
8,829

.zeynab.

مشاوره نویسندگی + ناظر رمان
پرسنل مدیریت
ناظر آزمایشی
نویسنده اختصاصی
نویسنده انجمن
نویسنده فعال
مشاوره نویسندگی
داستان‌نویس
دلنویس انجمن
کاربر ویژه تک رمان
کتابخوان برتر
تاریخ ثبت‌نام
2021-03-16
نوشته‌ها
1,393
لایک‌ها
15,592
امتیازها
93
محل سکونت
بوشهر
کیف پول من
84,281
Points
1,288
زینب عزیزم با آرزوی موفقیت روز افزون شما🌹
من رمان میقات رو مدتی پیش با کمی سختی در خوانش به خاطر فونت قلم شما خوندنش رو شروع کردم و واقعاً برام اذیت کننده بود اون فونت. اما بعد خواهش برای تجدید نظر در فونت از شما، خدا رو شکر که تغییر پیدا کرد. کل رمان رو تا پارت‌های آخر مطالعه کردم.
قلم شما بسیار سبک جذاب و گیرایی داره و با توصیفات و‌ احوالیات از زبان اول شخص، بسیار خاص‌تر شده. روند و موضوع رمان برای هر نویسنده متفاوته و به نظر من در سیر رمان شخصیت‌ها هر طوری نشون داده بشن در خط سیر ذهنی نویسنده‌ی اون رمانه و قابل احترام.
پارادوکس‌هایی که در متن رمان دیده میشه تضادها در حین توصیفات، روحیات شخصیت رمان، مثل جدال خیر و شر یا قرینه کلمات در یک جمله در سرتاسر متن رمان زیبایی قلم شما رو دو چندان کرده.
بعضی اصطلاحات تکرارش در متن زیاده. مثل( تمام آن را بالا بیارم. ) مونولوگ‌ها در برابر دیالوگ‌ها در رمان بیشتره و توازن خوبی ندارند. میشه گفت رمان مونولوگ محوره و دیالوگ‌ها محدودترند.
در زبان محاوره رمان گاهاً کلمات ادبی دیده میشه.
در کل به نظر من رمان میقات خط سیر آروم و جذابی داره و فاصله‌ی اتفاقات برای هیجان بعدی رمان یکم با توصیف احوالیات زیاده. با سبک قلم خاص شما فضاسازی محدوده، مخاطب بیشتر احوال شخصیت رو حس می‌کنه تا جایگاه و موقعیتش. اما چنان احساسات در احوالیات از زبان راوی نوشته میشه که خواننده رو می‌تونه راضی نگه داره.
اشکالات نگارشی متأسفانه در هر پارت به وفور دیده میشه. پیشنهاد می‌کنم برای پارت گذاری عجله نکنید. هر پارت رو بارها نگارش کنید و حد آخرِ بدون ایراد بودن متن رو به نمایش بزارید. سطح قلم بالا برای مخاطب جذابیت بیشتر میاره و رمان رو از حوصله خارج نمی‌کنه.
در جمله بندی‌ها ایراد گاهاً دیده میشه. من یک نمونه رو در همون ابتدا مثال می‌زنم: ( بره‌ای گله ای رمیده) این جمله بندی اشتباهه عزیزم. درستش میشه(بره‌ای گله رمیده) یا (قار و قار کلاغ ها) بهتره نوشته بشه (قارقار کلاغ‌ها). فعل‌ها در اکثر جمله‌بندی‌ها آخر جمله قرار نگرفته.
نیم فاصله‌ها در متن اصلاً رعایت نشده گلم. نقطه‌ها یا علائم نگارشی بهتر می‌تونن سر جاشون قرار داده بشن. حتماً سر فرصت متن رمان رو ویرایش و بدون نقص کنید. در رمان شما در شیوایی و جذابی موضوع و رمان و قلم زیبای شما در توصیف احوالیات شکی نیست اما در کنارش متن نگارش هم باید حرفه‌ای‌تر و بی‌نقص‌تر بشه.
من دو نمونه اول رو جسارتاً ویرایش زدم. امیدوارم کمکی باشه برای ویرایش بهتر رمانتون.

(خلاصه :⬅️خلاصه:☑️) میقات، حکایتی غریب از (عاشقانه ای⬅️عاشقانه‌ای☑️) در دل (کوچه و پس کوچه های⬅️کوچه پس کوچه‌های☑️) (شهرست.⬅️شهر است.☑️) روایت از (بره‌ای گله ای رمیده، که دل، به⬅️بره‌ای گله رمیده م
که دل به☑️) مهر گرگِ (زیبا رویِ⬅️زیبارویِ☑️) (شب هایش⬅️شب‌هایش☑️) سپرده. با لالایی (زوزه هایش،⬅️زوزه‌هایش☑️) چشم بسته(،☑️) (و✖️) تَن را خوش خیالانه به کثیفی (دندان هایش⬅️دندان‌هایش☑️) (می سپارد⬅️می‌سپارد! اما روزگار... روزگار... امان از (بازی های⬅️بازی‌های☑️) پر پیچ و خم روزگار.

* میقات به معنی (وعده گاه،⬅️وعده‌گاه☑️) وقت مقرر شده و وقت محدود است.

(خلاصه: میقات، حکایتی غریب از عاشقانه‌ای در دل کوچه پس کوچه‌های شهر است. روایت از بره‌‌ای گله رمیده که دل به مهر گرگِ زیبارویِ شب‌هایش سپرده. با لالایی زوزه‌هایش، چشم بسته، تَن را خوش خیالانه به کثیفی دندان‌هایش می‌سپارد اما روزگار... روزگار... امان از بازی‌های پر پیچ و خم روزگار.)⬅️ این خلاصه بدون ایراد نگارشی بسیار روون‌تر برای مخاطب خونده میشه و شیوایی قلم شمارو حتماً دو چندان به رخ خواهد کشید.

* میقات به معنی وعده‌گاه، وقت مقرر شده و وقت محدود است.

مقدمه:
بغض بیخ گلویم را چسبیده، قصد خفه کردنم را دارد و بوی شکلات مطبوع(ِ☑️) سیگار محبوبم(،☑️) (هم✖️) به بَد حادثه افزوده شده!
نگاهم به (قار و قار⬅️قارقار☑️) (کلاغ های⬅️کلاغ‌های☑️) شوم روی بید است! به گرگ و میش هوا و جدال میان تاریک و روشنش.
به باد سرکش و درخت بید تنهایی که میان این همه هیاهو (به✖️⬅️در☑️) ر*ق*ص باد است؛ چقدر آن بید، (شبیه☑️) من است!
- (هنوزم⬅️هنوز هم☑️) از (کلاغا میترسی؟⬅️ کلاغ‌ها می‌ترسی؟☑️)
چشم می‌بندم.
این صدایِ بَم و خش دار(،✖️پشت حرف‌های ربطی «که اما و ولی اگر یا تا...» ویرگول غلط است☑️) که حالا جا افتادگی (مردانه اش⬅️ مردانه‌اش☑️) (زیبا ترش⬅️زیباترش☑️) کرده، نُت به نُتش یک ورق از زندگی من را رقم زده بود. (مخصوصا⬅️مخصوصاً☑️) بخشِ تیره و تارش را(،✖️) که با چاشنی سیاهی نگاهش در اوج پارادوکس داشتن؛ دلچسب کرده و زهر مارم!
(دست هایم⬅️دست‌هایم☑️) به بازوی (بی جانم⬅️بی‌جانم☑️) می‌نشیند و نگاه (بی فروغم⬅️بی‌فروغم☑️) به حسرت بار می‌گیرد.
- نه از وقتی زیر دست گرگ (صفتای⬅️صفت‌های☑️) دورت تبدیل به یه شغال شدم.
صدای فرو دادن بزاق دهانش، (تلخ تر⬅️تلخ‌تر☑️) از خاطرات تاریک و کثیفِ بینمان است! حتی... حتی (تلخ تر⬅️تلخ‌تر☑️) از آن (نو*شی*دنی های⬅️نو*شی*دنی‌های☑️) مخصوص او!
- (هنوزم⬅️هنوزرهم☑️) که هنوزه تنها نقطه ضعفم تویی.
کنج لَبم، کج می‌شود و حالت تهوع دارم.
دلم می‌خواهد تمام او را یک جا بالا بیاورم! تمام دوست (داشتن های⬅️داشتن‌های☑️) دروغین ویران (کننده اش⬅️کننده‌اش☑️) را، تمام (ک*ثافت های⬅️ک*ثافت‌های☑️) وجودم را که او برایم رقم زده بود:
- دیدن من تو این حال برات ل*ذت داره، (مگه‌نه؟⬅️مگه نه؟☑️) اگه نداشت حالا که سری تو (سرا⬅️سرها☑️) در آوردی سراغش (نمی اومدی⬅️نمیومدی☑️) به ریش (نداشته اش⬅️نداشته‌ش☑️) بخندی.
دستش به روی صورتش می‌نشیند و (نفس هایش⬅️نفس‌هایش☑️) سخت بالا می‌آید!
- (نمیفهمیدم!⬅️نمی‌فهمیدم!☑️)
و مشکل (اینجاست⬅️این‌جاست☑️) که او هیچ وقت نفهمید.
هیچ وقت!

در پایان براتون آرزوی قلمی مانا دارم گلم🌹
واو! خانم هموطن. واقعا تحسین بر انگیز بود. 😍❤️جدی میگم، خیلی هاشون رو من حتی نمی‌دونستم.
میشه لطفا ناظر من باشید؟
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا