گفتگو آزاد گفتمان آزاد رمان میقات| zeynab کاربر انجمن تک رمان

[zahra jafarian]

مرسی زهرا جان.
نظرت خیلی برام ارزشمند بود.
تلاشم اینه نقطه تکراری و حال بهم زن تو رمان نیاد ولی خب یه جاهایی به ناچار مجبور میشم برای گذر از نقطه‌ی هیجان، از صح*نه‌ی تکراری استفاده کنم.
یه جاهایی واقعا نمیشه توصیفش کرد! صح*نه‌ی بیمارستان برای فرار از توصیف جدل ساوان و خانواده مائده بود.
خیلی ممنونم از نقد به جات عزیز دلم.
حتما نظراتت رو بهم بگو. خیلی سازنده‌است

فهمیدم چی میگی اره ی زمانایی نیازه واقعا
م*اچ بهت با استعداد روزبروز موفق تر باشی

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[zahra jafarian]

چقد پارت 163 رو خوب نوشتی
دوستش داشتم
خدایی از کجا فهمید مر*تیکه علم غیب داره

راستی تو پارتای بالاتر راجع‌بش فکز کنم باید بنویسی راجع به آن نمیدونم دقیق از ناظر و ویراستارتم بپرس

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[zahra jafarian]

امشب نظرات من تموم نمیشن
میخواستم بگم مائده در واقع تنهاست، اموزش خاصی برای گذروندن این روزا ندیده
ولی خوب جلو میره، یه گوشه عقب نمیشینه، میره وسط میدون و می جنگه...
یه جورایی انگار ادمای تنها هم میتونن موفق شن🥹

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[zahra jafarian]

قلبممم اومد تو دهنم :///
مر*تیکه وحشی چرا یهو رم میکنه
پشمام

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Leila.Novel]

سلااام سلاام با توجه به اینکه از اول همراه رمان نبودم، نظر خودم رو نسبت بع پارت‌هایی کع دیروز و امروز خوندم و کلاً روند رمان میگم.
من نه کارشناسم نه خوب بلدم منتقدی کنم؛ مثل یه خواننده عادی نظر میدم

خب زیادی حرف زدم... اهم اهم

اول از اسم رمان: عنوانش تکراری نیست و جذب کنندگی بالایی داره(معنیش رو نمی‌دونم)

جلد زیباست و با بدنه رمان هم‌خونی داره؛ به نظر ژانرهای رمانت مناسب بیان.

از پی‌رنگ و قلمت نگم؛ بی‌اغراق داستان منسجم و قوی رو داری می‌نویسی‌. کشمکش‌ها به جا و مناسب و قلم روانت، درکنار سیر ملایم رمان مخاطب رو پای صفحه‌های پارتت به تماشا می‌نشونه.

من نقصی نمی‌بینم، جز علامت‌های( ِ َ ُ ) که اینا رو از روی واژه برداری بهتره، نیازی نیست

اون مردک قوام‌لو رو هم به درک واصلش کن با اینکه ساوان رو ندیدم اما حس خوبی هم به اون ندارم

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[.zeynab.]

سلااام سلاام با توجه به اینکه از اول همراه رمان نبودم، نظر خودم رو نسبت بع پارت‌هایی کع دیروز و امروز خوندم و کلاً روند رمان میگم.
من نه کارشناسم نه خوب بلدم منتقدی کنم؛ مثل یه خواننده عادی نظر میدم

خب زیادی حرف زدم... اهم اهم

اول از اسم رمان: عنوانش تکراری نیست و جذب کنندگی بالایی داره(معنیش رو نمی‌دونم)

جلد زیباست و با بدنه رمان هم‌خونی داره؛ به نظر ژانرهای رمانت مناسب بیان.

از پی‌رنگ و قلمت نگم؛ بی‌اغراق داستان منسجم و قوی رو داری می‌نویسی‌. کشمکش‌ها به جا و مناسب و قلم روانت، درکنار سیر ملایم رمان مخاطب رو پای صفحه‌های پارتت به تماشا می‌نشونه.

من نقصی نمی‌بینم، جز علامت‌های( ِ َ ُ ) که اینا رو از روی واژه برداری بهتره، نیازی نیست

اون مردک قوام‌لو رو هم به درک واصلش کن با اینکه ساوان رو ندیدم اما حس خوبی هم به اون ندارم

مرسی ازت لیلا جان. نظرت خیلی برام ارزشمنده. و تعاریفت لطف تو رو میرسونه.
خوشحالم دوست داشتی.
یه رفیق برای زهرا پیدا شد zahra jafarian

‌

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[ساچلی]

سلام
رمانتون خیلی برام جذاب بود
فضاسازی و موضوع رمان برام هیجان انگیز بود
فقط تصویر سازی که از شهر زاهدان انجام دادید به منی که یکی از شهروندای اینجا هستم یکم برخورد هرچند درباره مردمش موردی نبود🫠

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[.zeynab.]

سلام
رمانتون خیلی برام جذاب بود
فضاسازی و موضوع رمان برام هیجان انگیز بود
فقط تصویر سازی که از شهر زاهدان انجام دادید به منی که یکی از شهروندای اینجا هستم یکم برخورد هرچند درباره مردمش موردی نبود🫠

سلام جانم.
مرسی عزیزم.
ببخش اگه توهینی شده تلاشمو کردم که حدامکان به هیچ قشری تهمت و توهین نزنم.
از چند نفر از زاهدانی‌ها پرسیدم راجب مکان‌های قاچاق و این جور داستانا، اونا اینجور گفتن.
و مخصوصا این اواخر گروه جیش الظلم خیلی ناامن کردن منطقه رو.
بازم ببخش گلم

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[zahra jafarian]

پارت جدید لطفا

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[.zeynab.]

پارت جدید لطفا

گذاشتم گلم

zahra jafarian

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان