در حال پیشرفت آمین | فلورا کاربر انجمن تک رمان

  • نویسنده موضوع فلورا.
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 21
  • بازدیدها 677
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

فلورا.

کتابخوان انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-06
نوشته‌ها
332
لایک‌ها
1,009
امتیازها
73
محل سکونت
ILAM
کیف پول من
18,189
Points
682
این درخت را سال هاست که با دستان خود و خون دل به این قد و قامت رسانده است.
همیشه و هر جا همچون سایه موظب‌اش بوده گویی که مادر نوزادی است که به مراقبت دائم نیاز دارد و نباید از او چشم برداشت.
دخترک به درخت‌اش مهر ورزیده اما شکستگی‌های روی تنه‌اش آه پر دردی از اعماق س*ی*نه‌اش دود می‌کند.
این درخت را سال هاست که با دستان خود و خون دل به این قد و قامت رسانده است.

همیشه و هر جا همچون سایه موظب‌اش بوده گویی که مادر نوزادی است که به مراقبت دائم نیاز دارد و نباید از او چشم برداشت.

دخترک به درخت‌اش مهر ورزیده اما شکستگی‌های روی تنه‌اش آه پر دردی از اعماق س*ی*نه‌اش دود می‌کند.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : فلورا.

فلورا.

کتابخوان انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-06
نوشته‌ها
332
لایک‌ها
1,009
امتیازها
73
محل سکونت
ILAM
کیف پول من
18,189
Points
682
تنه‌اش رد چاقویی دارد که نشان از بی‌انصافی آدمی است و چقدر که رد زخم‌های بر روی تن دخترک شبیه درخت همیشه سبزش است.
شانه‌های نحیف‌اش را از روی درخت برمی‌دارد و آخ آرامی زمزمه می‌کند امّا نمی‌داند دلیل این کار‌ش دقیقاً چیست؟!
تنه‌اش رد چاقویی دارد که نشان از بی‌انصافی آدمی است و چقدر که رد زخم‌های بر روی تن دخترک شبیه درخت همیشه سبزش است.

شانه‌های نحیف‌اش را از روی درخت برمی‌دارد و آخ آرامی زمزمه می‌کند امّا نمی‌داند دلیل این کار‌ش دقیقاً چیست؟!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : فلورا.

فلورا.

کتابخوان انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-06
نوشته‌ها
332
لایک‌ها
1,009
امتیازها
73
محل سکونت
ILAM
کیف پول من
18,189
Points
682
آیا به این خاطر بود که مبادا رد چاقوی به جا مانده عمیق‌تر شود و فرزندش را آزار دهد یا برای کاستن دردی که در شانه‌هایش پیچیده بود؟!
خسته از افکار به هم ریخته‌اش قدمی جلو برمی‌دارد و دست‌اش را داخل رودخانه فرو می‌برد. خنکی آب حس زنده بودن و زندگی را در خونش به جریان می‌اندازد و به روحش طراوت تازه‌ای می‌بخشد.
آیا به این خاطر بود که مبادا رد چاقوی به جا مانده عمیق‌تر شود و فرزندش را آزار دهد یا برای کاستن دردی که در شانه‌هایش پیچیده بود؟!
خسته از افکار به هم ریخته‌اش قدمی جلو برمی‌دارد و دست‌اش را داخل رودخانه فرو می‌برد. خنکی آب حس زنده بودن و زندگی را در خونش به جریان می‌اندازد و به روحش طراوت تازه‌ای می‌بخشد.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : فلورا.

فلورا.

کتابخوان انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-06
نوشته‌ها
332
لایک‌ها
1,009
امتیازها
73
محل سکونت
ILAM
کیف پول من
18,189
Points
682
ماهی‌های ریز و درشت قرمز _ نارنجی بالا و پایین می‌پریدند و از یکدیگر سبقت می‌گرفتند گویا مسابقه‌ای عظیم در میان آنها برپا است. مسابقه‌ای که جایزه‌اش را فقط ماهیان می‌دانند.
دو تیله‌ی قهوه‌ای رنگش باز هم اسیر آسمان می‌شود. دیگر وقتش رسید. وقت وداع خورشید سر رسیده بود.
ماهی‌های ریز و درشت قرمز _ نارنجی بالا و پایین می‌پریدند و از یکدیگر سبقت می‌گرفتند گویا مسابقه‌ای عظیم در میان آنها برپا است. مسابقه‌ای که جایزه‌اش را فقط ماهیان می‌دانند.

دو تیله‌ی قهوه‌ای رنگش باز هم اسیر آسمان می‌شود. دیگر وقتش رسید. وقت وداع خورشید سر رسیده بود.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : فلورا.

فلورا.

کتابخوان انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-06
نوشته‌ها
332
لایک‌ها
1,009
امتیازها
73
محل سکونت
ILAM
کیف پول من
18,189
Points
682
خورشید نیمی از صورت خود را از دید دخترک پوشانده بود.
نور صورتش در آب نقاشی محسورکننده‌ای را به نمایش گذاشته بود.
می‌شود گفت غروب دلچسبی بود امّا برای دخترک قصه غروبی از ج*ن*س غم و اندوه بود. چرایش را نمی‌دانست امّا می‌دانست که این غروب هرگز مثل دفعات گذشته نبوده است.
خورشید نیمی از صورت خود را از دید دخترک پوشانده بود.

نور صورتش در آب نقاشی محسورکننده‌ای را به نمایش گذاشته بود.

می‌شود گفت غروب دلچسبی بود امّا برای دخترک قصه غروبی از ج*ن*س غم و اندوه بود. چرایش را نمی‌دانست امّا می‌دانست که این غروب هرگز مثل دفعات گذشته نبوده است.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : فلورا.

فلورا.

کتابخوان انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-06
نوشته‌ها
332
لایک‌ها
1,009
امتیازها
73
محل سکونت
ILAM
کیف پول من
18,189
Points
682
او این تفاوت را به خوبی حس می‌کرد. یک چیز در این میان فرق داشت.
این غروب آرام و آهسته به سراغش نیامده و با خود شادابی و سرزندگی را همراه نداشته است که هیچ، بلکه بذر غصه را در دلش کاشته و او را سرگردان و حیران کرده است.
به راستی که چرا؟
او این تفاوت را به خوبی حس می‌کرد. یک چیز در این میان فرق داشت.

این غروب آرام و آهسته به سراغش نیامده و با خود شادابی و سرزندگی را همراه نداشته است که هیچ، بلکه بذر غصه را در دلش کاشته و او را سرگردان و حیران کرده است.

به راستی که چرا؟
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : فلورا.

فلورا.

کتابخوان انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-06
نوشته‌ها
332
لایک‌ها
1,009
امتیازها
73
محل سکونت
ILAM
کیف پول من
18,189
Points
682
سیاهی شب خبر از ثانیه‌های همچون رعد و برق می‌داد.
ماه چهره‌ای خود را به جای خورشید به نگاه قهوه‌ای دخترک تقدیم کرد.
ستاره‌ها با ابعاد کوچک و بزرگ در تلاش برای دیده شدن در برابر نور ماه بودند و این رقابت چقدر ل*ذت بخش به نظر می‌رسید.
نگاهش به ستاره‌ای در گنج آسمان افتاد.
سیاهی شب خبر از ثانیه‌های همچون رعد و برق می‌داد.

ماه چهره‌ای خود را به جای خورشید به نگاه قهوه‌ای دخترک تقدیم کرد.

ستاره‌ها با ابعاد کوچک و بزرگ در تلاش برای دیده شدن در برابر نور ماه بودند و این رقابت چقدر ل*ذت بخش به نظر می‌رسید.

نگاهش به ستاره‌ای در گنج آسمان افتاد.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : فلورا.

فلورا.

کتابخوان انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-06
نوشته‌ها
332
لایک‌ها
1,009
امتیازها
73
محل سکونت
ILAM
کیف پول من
18,189
Points
682
هر از گاهی ستاره به خود زحمت می‌داد و نورش را در چشمان شهر می‌تاباند. اما افسوس...
افسوس که هدف او فقط یک نفر بود.
او تنها خواستار نگاه دخترکی بود که در باطنش خبری از سیاهی نبود.
تلاش‌هایش در برابر دیده شدن درست مثل چراغ نیم‌سوزی بود که با گذشت دقایق بیشتر به سمت خاموشی می‌رفت.
بالاخره نگاه دخترک به جانش تزریق شد.
ناگهان جرقه‌ای در انبار جانش زده و ستاره بخت برگشته را در سیاهی مطلق غرق کرد.
گویی به واسطه گردبادی پرقدرت از نگاه دخترک محو شد. چنان که انگار ستاره‌ای هرگز وجود نداشته است.
هر از گاهی ستاره به خود زحمت می‌داد و نورش را در چشمان شهر می‌تاباند. اما افسوس...

افسوس که هدف او فقط یک نفر بود.

او تنها خواستار نگاه دخترکی بود که در باطنش خبری از سیاهی نبود.

تلاش‌هایش در برابر دیده شدن درست مثل چراغ نیم‌سوزی بود که با گذشت دقایق بیشتر به سمت خاموشی می‌رفت.

بالاخره نگاه دخترک به جانش تزریق شد.

ناگهان جرقه‌ای در انبار جانش زده و ستاره بخت برگشته را در سیاهی مطلق غرق کرد.

گویی به واسطه گردبادی پرقدرت از نگاه دخترک محو شد. چنان که انگار ستاره‌ای هرگز وجود نداشته است.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : فلورا.

فلورا.

کتابخوان انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-06
نوشته‌ها
332
لایک‌ها
1,009
امتیازها
73
محل سکونت
ILAM
کیف پول من
18,189
Points
682
زیر نور نقره‌ای ماه به تماشای جنگل نشست و به حقایق تلخ زندگی خود اندیشید. مردم حال دخترک را درک نمی‌کردند. گاهی در اوج غم،ذوق می‌کرد و گاهی در اوج شادی، اشک می‌ریخت.
حال عجیب و غریبی داشت.
با شنیدن صدای شهیه طوفان از بند ازدحام افکار اسیدی مغزش آزاد شد.
گویا تنها او حال دخترک را فهمیده بود که این گونه بی‌تابی می‌کرد. دستی از یال تا گرده‌اش کشید و آرام او را نوازش کرد.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : فلورا.

فلورا.

کتابخوان انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-06
نوشته‌ها
332
لایک‌ها
1,009
امتیازها
73
محل سکونت
ILAM
کیف پول من
18,189
Points
682
سر به گوشش چسباند و آرام زمزمه کرد:
- هیس پسر، من حالم خوبه.
طوفان تکانی به خود داد که باعث شد خنده دخترک به هوا برود.
به خدا که او ساز ناکوک احوال صاحبش را فهمیده بود و آگاهی از این موضوع دخترک را سرمست و غزل خوان می‌کرد.
می‌دانست اکنون وقت سواری نیست اما اصلا به همین خاطر نامش طوفان بود.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : فلورا.
بالا