• رمان عاشقانه و جنایی کاراکال به قلم حدیثه شهبازی کلیک کنید
  • خرید رمان عاشقانه، غمگین، معمایی دلداده به دلدار فریبا میم قاف کلیک کنید

در حال پیشرفت آمین | فلورا کاربر انجمن تک رمان

  • نویسنده موضوع فلورا.
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 17
  • بازدیدها 387
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

فلورا.

کتابخوان برتر
کاربر VIP انجمن
کتابخوان برتر
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-06
نوشته‌ها
320
لایک‌ها
952
امتیازها
63
محل سکونت
ILAM
کیف پول من
17,825
Points
663
این درخت را سال هاست که با دستان خود و خون دل به این قد و قامت رسانده است.
همیشه و هر جا همچون سایه موظب‌اش بوده گویی که مادر نوزادی است که به مراقبت دائم نیاز دارد و نباید از او چشم برداشت.
دخترک به درخت‌اش مهر ورزیده اما شکستگی‌های روی تنه‌اش آه پر دردی از اعماق س*ی*نه‌اش دود می‌کند.
این درخت را سال هاست که با دستان خود و خون دل به این قد و قامت رسانده است.

همیشه و هر جا همچون سایه موظب‌اش بوده گویی که مادر نوزادی است که به مراقبت دائم نیاز دارد و نباید از او چشم برداشت.

دخترک به درخت‌اش مهر ورزیده اما شکستگی‌های روی تنه‌اش آه پر دردی از اعماق س*ی*نه‌اش دود می‌کند.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : فلورا.

فلورا.

کتابخوان برتر
کاربر VIP انجمن
کتابخوان برتر
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-06
نوشته‌ها
320
لایک‌ها
952
امتیازها
63
محل سکونت
ILAM
کیف پول من
17,825
Points
663
تنه‌اش رد چاقویی دارد که نشان از بی‌انصافی آدمی است و چقدر که رد زخم‌های بر روی تن دخترک شبیه درخت همیشه سبزش است.
شانه‌های نحیف‌اش را از روی درخت برمی‌دارد و آخ آرامی زمزمه می‌کند امّا نمی‌داند دلیل این کار‌ش دقیقاً چیست؟!
تنه‌اش رد چاقویی دارد که نشان از بی‌انصافی آدمی است و چقدر که رد زخم‌های بر روی تن دخترک شبیه درخت همیشه سبزش است.

شانه‌های نحیف‌اش را از روی درخت برمی‌دارد و آخ آرامی زمزمه می‌کند امّا نمی‌داند دلیل این کار‌ش دقیقاً چیست؟!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : فلورا.

فلورا.

کتابخوان برتر
کاربر VIP انجمن
کتابخوان برتر
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-06
نوشته‌ها
320
لایک‌ها
952
امتیازها
63
محل سکونت
ILAM
کیف پول من
17,825
Points
663
آیا به این خاطر بود که مبادا رد چاقوی به جا مانده عمیق‌تر شود و فرزندش را آزار دهد یا برای کاستن دردی که در شانه‌هایش پیچیده بود؟!
خسته از افکار به هم ریخته‌اش قدمی جلو برمی‌دارد و دست‌اش را داخل رودخانه فرو می‌برد. خنکی آب حس زنده بودن و زندگی را در خونش به جریان می‌اندازد و به روحش طراوت تازه‌ای می‌بخشد.
آیا به این خاطر بود که مبادا رد چاقوی به جا مانده عمیق‌تر شود و فرزندش را آزار دهد یا برای کاستن دردی که در شانه‌هایش پیچیده بود؟!
خسته از افکار به هم ریخته‌اش قدمی جلو برمی‌دارد و دست‌اش را داخل رودخانه فرو می‌برد. خنکی آب حس زنده بودن و زندگی را در خونش به جریان می‌اندازد و به روحش طراوت تازه‌ای می‌بخشد.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : فلورا.

فلورا.

کتابخوان برتر
کاربر VIP انجمن
کتابخوان برتر
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-06
نوشته‌ها
320
لایک‌ها
952
امتیازها
63
محل سکونت
ILAM
کیف پول من
17,825
Points
663
ماهی‌های ریز و درشت قرمز _ نارنجی بالا و پایین می‌پریدند و از یکدیگر سبقت می‌گرفتند گویا مسابقه‌ای عظیم در میان آنها برپا است. مسابقه‌ای که جایزه‌اش را فقط ماهیان می‌دانند.
دو تیله‌ی قهوه‌ای رنگش باز هم اسیر آسمان می‌شود. دیگر وقتش رسید. وقت وداع خورشید سر رسیده بود.
ماهی‌های ریز و درشت قرمز _ نارنجی بالا و پایین می‌پریدند و از یکدیگر سبقت می‌گرفتند گویا مسابقه‌ای عظیم در میان آنها برپا است. مسابقه‌ای که جایزه‌اش را فقط ماهیان می‌دانند.

دو تیله‌ی قهوه‌ای رنگش باز هم اسیر آسمان می‌شود. دیگر وقتش رسید. وقت وداع خورشید سر رسیده بود.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : فلورا.

فلورا.

کتابخوان برتر
کاربر VIP انجمن
کتابخوان برتر
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-06
نوشته‌ها
320
لایک‌ها
952
امتیازها
63
محل سکونت
ILAM
کیف پول من
17,825
Points
663
خورشید نیمی از صورت خود را از دید دخترک پوشانده بود.
نور صورتش در آب نقاشی محسورکننده‌ای را به نمایش گذاشته بود.
می‌شود گفت غروب دلچسبی بود امّا برای دخترک قصه غروبی از ج*ن*س غم و اندوه بود. چرایش را نمی‌دانست امّا می‌دانست که این غروب هرگز مثل دفعات گذشته نبوده است.
خورشید نیمی از صورت خود را از دید دخترک پوشانده بود.

نور صورتش در آب نقاشی محسورکننده‌ای را به نمایش گذاشته بود.

می‌شود گفت غروب دلچسبی بود امّا برای دخترک قصه غروبی از ج*ن*س غم و اندوه بود. چرایش را نمی‌دانست امّا می‌دانست که این غروب هرگز مثل دفعات گذشته نبوده است.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : فلورا.

فلورا.

کتابخوان برتر
کاربر VIP انجمن
کتابخوان برتر
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-06
نوشته‌ها
320
لایک‌ها
952
امتیازها
63
محل سکونت
ILAM
کیف پول من
17,825
Points
663
او این تفاوت را به خوبی حس می‌کرد. یک چیز در این میان فرق داشت.
این غروب آرام و آهسته به سراغش نیامده و با خود شادابی و سرزندگی را همراه نداشته است که هیچ، بلکه بذر غصه را در دلش کاشته و او را سرگردان و حیران کرده است.
به راستی که چرا؟
او این تفاوت را به خوبی حس می‌کرد. یک چیز در این میان فرق داشت.

این غروب آرام و آهسته به سراغش نیامده و با خود شادابی و سرزندگی را همراه نداشته است که هیچ، بلکه بذر غصه را در دلش کاشته و او را سرگردان و حیران کرده است.

به راستی که چرا؟
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : فلورا.

فلورا.

کتابخوان برتر
کاربر VIP انجمن
کتابخوان برتر
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-06
نوشته‌ها
320
لایک‌ها
952
امتیازها
63
محل سکونت
ILAM
کیف پول من
17,825
Points
663
سیاهی شب خبر از ثانیه‌های همچون رعد و برق می‌داد.
ماه چهره‌ای خود را به جای خورشید به نگاه قهوه‌ای دخترک تقدیم کرد.
ستاره‌ها با ابعاد کوچک و بزرگ در تلاش برای دیده شدن در برابر نور ماه بودند و این رقابت چقدر ل*ذت بخش به نظر می‌رسید.
نگاهش به ستاره‌ای در گنج آسمان افتاد.
سیاهی شب خبر از ثانیه‌های همچون رعد و برق می‌داد.

ماه چهره‌ای خود را به جای خورشید به نگاه قهوه‌ای دخترک تقدیم کرد.

ستاره‌ها با ابعاد کوچک و بزرگ در تلاش برای دیده شدن در برابر نور ماه بودند و این رقابت چقدر ل*ذت بخش به نظر می‌رسید.

نگاهش به ستاره‌ای در گنج آسمان افتاد.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : فلورا.

فلورا.

کتابخوان برتر
کاربر VIP انجمن
کتابخوان برتر
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-09-06
نوشته‌ها
320
لایک‌ها
952
امتیازها
63
محل سکونت
ILAM
کیف پول من
17,825
Points
663
هر از گاهی ستاره به خود زحمت می‌داد و نورش را در چشمان شهر می‌تاباند. اما افسوس...
افسوس که هدف او فقط یک نفر بود.
او تنها خواستار نگاه دخترکی بود که در باطنش خبری از سیاهی نبود.
تلاش‌هایش در برابر دیده شدن درست مثل چراغ نیم‌سوزی بود که با گذشت دقایق بیشتر به سمت خاموشی می‌رفت.
بالاخره نگاه دخترک به جانش تزریق شد.
ناگهان جرقه‌ای در انبار جانش زده و ستاره بخت برگشته را در سیاهی مطلق غرق کرد.
گویی به واسطه گردبادی پرقدرت از نگاه دخترک محو شد. چنان که انگار ستاره‌ای هرگز وجود نداشته است.
هر از گاهی ستاره به خود زحمت می‌داد و نورش را در چشمان شهر می‌تاباند. اما افسوس...

افسوس که هدف او فقط یک نفر بود.

او تنها خواستار نگاه دخترکی بود که در باطنش خبری از سیاهی نبود.

تلاش‌هایش در برابر دیده شدن درست مثل چراغ نیم‌سوزی بود که با گذشت دقایق بیشتر به سمت خاموشی می‌رفت.

بالاخره نگاه دخترک به جانش تزریق شد.

ناگهان جرقه‌ای در انبار جانش زده و ستاره بخت برگشته را در سیاهی مطلق غرق کرد.

گویی به واسطه گردبادی پرقدرت از نگاه دخترک محو شد. چنان که انگار ستاره‌ای هرگز وجود نداشته است.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : فلورا.
بالا