معرفی کتاب کتاب چگونه خود با عظمتی بسازیم؟ از دبی فورد

[zahra jafarian]

دبی فورد در کتاب چگونه خود با عظمتی بسازیم؟ خواهان آن است تا شما را به کشف جنبه‌های پاک و الهی وجودتان ترغیب کند تا پیوندی جدا نشدنی با خالق‌تان برقرار کنید. این اثر تنها کتاب منتشر شده بعد از مرگ این نویسنده‌ی مشهور است.

قطعا شما هم، مانند بسیاری از انسان‌ها از به بن‌بست رسیدن در مسیر پر پیچ و خم زندگی امروزی و گرفتار بودن در میان سختی‌ها و دغدغه‌ها خسته شده‌اید و به دنبال ذره‌ای نور امید و دیگر موهبت‌های زیبای زندگی هستید. اما تردید نداشته باشید که این موهبت‌ها را در دنیای بیرونی در حالی که از دنیای درونتان غافل هستید نمی‌یابید.

در علم، فناوری، پزشکی، تجارت یا شاید همه‌ی ابداعات بشری، همیشه اطلاعات جدیدی در حال کشف است. ولی زمانی که نوبت به معنویت می‌رسد، بیشتر با دیدگاه‌هایی مواجه می‌شوید که از اطلاعاتی که از پیش داشتید به دست آمده‌اند. دبی فورد (Debbie Ford) در کتاب چگونه خود با عظمتی بسازیم؟ (Your holiness: discover the light within) درباره چیزی فراتر از یادآوری وجود خدا یا حتی قدرتش نوشته است؛ او در مورد چگونه تجربه کردن آن قدرت از روش انجام مراحل اصیل تحول معنوی صحبت می‌کند: دعا، بخشایش و تواضع در برابر خدا.

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[zahra jafarian]

کتاب چگونه خود با عظمتی بسازیم؟ همانند دعایی است پاسخ داده شده، که نه تنها به زیبایی و هوشمندی نوشته شده، بلکه کامل و بی‌نقص است. اثری که مسیری به یک زندگی فوق‌العاده با انتخاب‌های فوق‌العاده‌ از طریق قدرت شگفت‌انگیز دعای اصیل امکان‌پذیر می‌سازد.

به بیان دبی رای اغلب افراد پذیرش این است که انسان ضعیفی هستند، این موضوع برایشان راحت‌تر از این است که بپذیرند انسان با عظمتی هستند. اما دبی درک کرده است که قدرت حقیقی دعا در این نیست که در جایگاه فعلی خود بایستید و منتظر دریافت یک اعانه رایگان شوید، بلکه مفهوم آن دخالت فعالانه در شراکت با خدا از طریق خلق الطاف و شادی عمیق‌ترین و والاترین پتانسیل خود است.

با خواندن این اثر عمیقا درک خواهید کرد که فقط یک مانع مهم و اساسی برای دسترسی شما به اهدافتان وجود دارد و آن باور شماست. دبی فورد با بیان سرگذشت خود، در تلاش است تا شما را به خود برترتان برساند. او در این اثر تامل‌برانگیز و الهام‌بخش چگونگی رهایی از ضعف و تاریکی، درک عظمت و بزرگی خویش و در نهایت دستیابی به احساس شادی و رضایت را با بهره از تقدس، خدایی بودن و دعا آموزش می‌دهد.

دبی فورد نویسنده و سخنران معروف آمریکایی که بیشترین شهرتش برای کتاب «نیمه تاریک جویندگان نور» است بدون شک همیشه به دلیل اشتیاق، توانایی، و شور و هیجانش برای «پایین آوردن» فضل الهی از آسمان‌های روح به پهنه‌های زمینی در خاطره‌ها خواهد ماند.

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[zahra jafarian]

در نهایت می‌توان گفت که هیچ چیز به اندازه کتاب چگونه خود با عظمتی بسازیم؟، نمی‌تواند وجود قدرتی بزرگتر از جهان را به اثبات برساند، اثری که دبی با آن می‌تواند حتی بعد از مرگش نیز آموزش بدهد و شواهد ارائه کند.

کتاب حاضر را فقط یک بار با هدف الهام گرفتن نخوانید، بلکه هر روز، با هدف رو به رو شدن با صفحه جدیدی از زندگی بخوانید.

برخی نظرات درباره‌ی کتاب چگونه خود با عظمتی بسازیم:

- دبی فورد برای من یک خواهر معنوی، همکار و آموزگار بود. این کتاب که پس از درگذشت او پیدا شده، سفری فوق‌العاده به خودآگاهی بالاتر است. آن را بخوانید، دیدگاه‌هایش را جذب کنید، و باشد که دنیا برایتان چنان تازه، پر شور و مقدس شود، گویی که اولین بار است آن را می‌بینید. (دیپاک چوپرا)

- این کتاب هدیه‌ای نایاب است، پر از خردی که همه ما نیاز داریم تا امروز بهترینِ خودمان باشیم. این دست‌نویس «پیدا شده» از دوست عزیزم دبی فورد پیامی فوری و راهنمایی برای دستیابی به تقدسی است که همه ما در درون داریم. این قدرت پنهان کلید شادی و زندگی است که همه ما آرزوی آن را داریم. (مارسی شیموف)

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[zahra jafarian]

- دبی فورد حقیقتاً فرشته‌ای است که باورپذیری خدا، دعا و عشق را به شکل عبادت روزانه برای شما ساده کرده است. من دبی را در زندگی بشری و در زندگی معنویش دیده‌ام. او اصرار داشت که این کتاب منتشر شود. از این کتاب استفاده کنید و آ*غ*و*ش خود را به روی نور و مهربانی آسمان‌ها بگشایید. (جیمز ون پراگ)

- دبی فورد یک بار دیگر گل کاشت. این کتاب دنیایی پر موهبت است که باعث می‌شود در عمق وجودم اشک شوق و سپاس بریزم. این کتاب تا زمانی که جان در ب*دن دارم در قفسه کتاب‌هایم خواهد ماند. (مدیسین تیلور)

- این کتاب یک معجزه است. مملو از جادو و خرد دبی فورد است که آدمی را به درستی به نفس خود باز می‌گرداند. او تا ابد از آسمان‌ها به ما درس می‌دهد. (لیز داون)

- همه باید این کتاب را بخوانند! این کتاب نه تنها اینجا در این جهان فیزیکی به شما کمک می‌کند، بلکه کمک می‌کند نفس خود را از طریق شعف و قدرت دعا برانگیزیم و قدرت ببخشیم! (جان هولند)

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[zahra jafarian]

جملات برگزیده چگونه خود با عظمتی بسازیم:

- مرا از گذشته‌ام رها کن. محدودیت‌های آگاهیم را بردار. قلبم را بگشا باشد که صدایت را بشنوم. مرا به آ*غ*و*ش مهربانیت بازگردان.
- خدای عزیز، مرا ببوس وقتی که غمگینم، مرا در آ*غ*و*ش بگیر وقتی که تنهایم. تسلایم ده وقتی که غصه دارم، سخنان زیبا در گوشم زمزمه کن وقتی که به امید نیاز دارم، و تشویقم کن وقتی که دنبال آرزوهایم می‌روم.
- این نیز بگذرد، و من دوباره یکپارچه خواهم شد. قلبم شفا خواهد یافت، و به آ*غ*و*ش پر مهر فضل الهی باز خواهم‌گشت، به جایی که کاملاً پذیرفته می‌شوم.
- ما را به خاطر اشتباهاتمان ببخشای ما نیز آن‌هایی را که در مورد ما اشتباه می‌کنند، می‌بخشاییم.
- مرا به سرزمین مقدس ببر، مرا به چشم‌اندازهای جدید هدایت کن، مرا به قلمرو پادشاهیت برسان، باشد که با چشمانی جدید بنگرم.

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[zahra jafarian]

در بخشی از کتاب چگونه خود با عظمتی بسازیم؟ می‌خوانیم:

در چهارمین مرکز ترک اعتیادم بودم و روز دهم از یک برنامه بیست و هشت روزه بود. بیش از پانزده سال بود که اعتیاد داشتم با تمام آن نا امنی‌ها و تنفر از خود که منجر به آن اعتیاد شده بود. از این مرکز بیرون می‌آمدم و به مرکز دیگری می‌رفتم و به نظر می‌رسید نمی‌توانم دوره را به پایان برسانم. حدود روز دهم، کم‌کم احساس قدرت، اراده و امید می‌کردم و متقاعد می‌شدم که «به آن رسیده‌ام». نمی‌دانم فکر می‌کردم به چه چیزی رسیده‌ام، اما دردی که مرا به آن مرکز درمانی کشانده بود معمولاً در این مرحله کمرنگ می‌شد و جای آن را نیازی نومیدانه به فرار می‌گرفت. اما در این روز خاص با حساسیتی عجیب آگاه بودم که «فرار از زندان» مرا به کجا خواهد برد. هیچ چیز پنهان و ناشناخته نبود زیرا پیش از این بسیار اتفاق افتاده بود. من با زرنگی از مرکز درمانی فرار می‌کردم با این ادعا که شفا یافته‌ام و به روشن‌بینی و آزادی از اعتیادهایم دست یافته‌ام - و سپس، چند ساعت یا چند روز بعد به همان چرخه معیوب باز می‌گشتم و بدنم را از مواد پر می‌کردم به امید رسیدن به لحظه‌ای احساس خوب - و به درون اعماق جهنم و ناامیدی فرو می‌رفتم.

در آن صبح خاص به لطف خدا سرانجام قادر شدم ببینم مسیر فرار مرا به کجا می‌رساند. و بدون سایه‌ای از تردید می‌دانستم که نمی‌توانم یک بار دیگر آن را تکرار کنم. می‌دانستم که اگر فرار کنم یا سر جای اولم باز می‌گردم یا از آن هم بدتر، می‌میرم. حتی با این آگاهی باز هم وجودم از میل و انگیزه به فرار پر شد. صداهای درون سرم بلندتر و بلندتر شده بودند: فرار کن، دبی، فرار کن! از اینجا برو! تو از آن‌ها نیستی. تو نیازی به این کار نداری. می‌توانی تنهایی از پس آن برآیی! ساعت‌ها توجهم را به این صدای درونی معطوف کردم و گوش دادم. می‌خواستم باورش کنم.

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان