خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!

شعر«شب‌های لاجوردی

  • نویسنده موضوع NADIYA
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 20
  • بازدیدها 338
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

NADIYA

نویسنده فعال
نویسنده فعال
نویسنده انجمن
شاعر انجمن
کاربر فعال انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-15
نوشته‌ها
5,202
کیف پول من
142,541
Points
7,100
ای مجنون بی‌لیلی، بیشتر از این با غم دوری‌ات نرنجانم
از قلبم گذر نکن، با من بی‌رحمانه جفا نکن
بعد از تو جان در بدنم نیست، بی‌تو چون چراغ خاموشم
من غم نبودنت را به دوش کشیدم، تو چرا از غمم بی‌خبری؟
تکه‌ای از جانم باقی مانده‌، باری دیگر می‌خواهی تیغه بزنی؟
من ناامیدترین زن جهانم می‌گویی امیدم می‌شوی؟
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

NADIYA

نویسنده فعال
نویسنده فعال
نویسنده انجمن
شاعر انجمن
کاربر فعال انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-15
نوشته‌ها
5,202
کیف پول من
142,541
Points
7,100
دل زارم، جان روح گدازام در نبودت همچو پرنده‌ای پر کشید
نگذاشتی عشق من همچو قطره بارانی بر روی موهایت بنشیند
چو شیرین دل و غرورم را پای تو باختم؛ اما تو مرا رها کردی
هیچ‌گاه پشیمان نشدم، زیرا تو را تا ابد دوست خواهم داشت
جانم به فدایت، امروز نه، فردا می‌رفتی
لااقل عطر تنت را در شیشه‌ کوچکی نگه می‌داشتم
هر گاه دل‌تنگت می‌شدم،
آن لباسی که برایم خریده بودی را در آ*غ*و*ش می‌کشیدم
عطر تنت را می‌بوییدم و حس می‌کردم که تو کنارمی.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

NADIYA

نویسنده فعال
نویسنده فعال
نویسنده انجمن
شاعر انجمن
کاربر فعال انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-15
نوشته‌ها
5,202
کیف پول من
142,541
Points
7,100
ز غم تو، آن زن ناامید و سرشار از غرورم
بعد از رفتنت، خنده با لبانم وداع کرد
چه مأیوس، نبودنت چه غمگین است
عشق دیرینه تو همچو خورشید گرم است
عشق تو و دستان تو از دیدگانم پنهان است
خیابان‌ها و کافه‌ دنج، از نبود تو و خاطره‌هایمان خالی‌ست.
نبودنت شور و ترس را به کالبد بی‌جانم انداخت
برگ‌ها با فرو ریختنشان خبر دادند که پاییز فرا رسیده؛
اما تو نیستی که هر دویمان تصویر پاییز را زیباتر کنیم
درد نبودنت همچو خنجری بر روی تنم نشست
چه مجنون چه فرهاد، هر چه باشی از تو بی‌زار و ناامیدم
دیگر نه خنده، نه شوقی، من بی‌تو امیدی ندارم
در دل تو چه کسی‌ست که جایی برای من نبود؟
نوای نبودنت، یک موزیک کلاسیک غمگین میان خنده‌هاست
گرچه از تو بی‌زارم؛ اما درب خانه‌ات مدهوش می‌شوم
این غم نبودنت تو چه غمی‌ست که از قلبم پاک نمی‌شود؟
این چه عشقی‌ست که هیچ چیزی نتوانست تو را از یادم ببرد؟
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

NADIYA

نویسنده فعال
نویسنده فعال
نویسنده انجمن
شاعر انجمن
کاربر فعال انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-15
نوشته‌ها
5,202
کیف پول من
142,541
Points
7,100
همچو بارانی بودم که ناخاسته از لمبرهای کوچک چکیدم
در غرقابه‌ قلبم غم بزرگی افتاد و مرا به دست پوچی‌ها سپرد
گر با قطره‌های اشکم رودی لیفی مانند همچو سیل شود،
کالبد بی‌جانم با خاطره‌های تو اندک امیدی دارد
سودای من در آن می‌خانه م*ست چشمان آن زن
دیروز با یاد و خاطراتش تمام شدم. ساقیا، من آن زن ناامیدم!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

NADIYA

نویسنده فعال
نویسنده فعال
نویسنده انجمن
شاعر انجمن
کاربر فعال انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-15
نوشته‌ها
5,202
کیف پول من
142,541
Points
7,100
مرا ترک کردی،
وصال من، آن ماهی‌ای که در کویر بی‌آب جان داد و مرد
مرا ترک کردی، در دست تقدیر به سختی کاویدم
گر من لیلای تو باشم، مجنون کجایی؟
چرا من بی‌تو نمی‌توانم همانند یک انسان زندگی کنم؟
به موهای سپیدم سوگند، من در موج چشمانت غرق شدم
گفتی مرا می‌خواهی، من به پای قول و قرارهایت پیر شدم
من در نبودنت، همچو پرنده‌ای بی‌بال، شوق پرواز بر دلم ماند
من ز غم دوری‌ات جان ندادم، رفتنت غم دلم و نبودنت قاتل من
گفته بودی در قلبت حبس ابد خورده‌ام
رفتنت حبس ابد بود یا غم نبودنت؟
تو خدای کوچک‌ من بودی که تو را صادقانه می‌پرستیدم؛
اما اگر روزی تو را می‌پرستیدم آن روز تمام شد
اگر روزی تو را می‌پرستیدم، دیگر تمام شد
مرا رها کردی و بی‌رحمانه رفتی، خوشا به حالت
من می‌مانم و حرف‌ها و حدیث‌های مردم، قول و قرارت
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

NADIYA

نویسنده فعال
نویسنده فعال
نویسنده انجمن
شاعر انجمن
کاربر فعال انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-15
نوشته‌ها
5,202
کیف پول من
142,541
Points
7,100
اگر روزی تابوت من بر روی شانه‌ات باشد
گویی مرگ من برای تو، آسان و راحت باشد
گمان ببر که مرگ من، علتش ز غم نبودت باشد
به من دروغ مگو، از چشمان بی‌تفاوتت پیداست
اگرچه دلم خون است؛ اما دلم شوریده‌ی شیداست
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

NADIYA

نویسنده فعال
نویسنده فعال
نویسنده انجمن
شاعر انجمن
کاربر فعال انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-15
نوشته‌ها
5,202
کیف پول من
142,541
Points
7,100
آخرین ویرایش:

NADIYA

نویسنده فعال
نویسنده فعال
نویسنده انجمن
شاعر انجمن
کاربر فعال انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-15
نوشته‌ها
5,202
کیف پول من
142,541
Points
7,100
ز تمام زیبایی‌های جهان
تو دست‌ نیافتنی‌ترین زیبایی‌ها باش
در دلم جز عشق تو، جای دیگری نیست.
تنها آرزویم، بودن تو در این حوالی‌ست.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

NADIYA

نویسنده فعال
نویسنده فعال
نویسنده انجمن
شاعر انجمن
کاربر فعال انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-15
نوشته‌ها
5,202
کیف پول من
142,541
Points
7,100
آخرین ویرایش:

NADIYA

نویسنده فعال
نویسنده فعال
نویسنده انجمن
شاعر انجمن
کاربر فعال انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-15
نوشته‌ها
5,202
کیف پول من
142,541
Points
7,100
تو مرا شکستی
چرا؟ من‌‌ که ربودم از تو
در شهری که زندگی‌ می‌کردی
تنها، کوچه‌اش نصیب من شد.
من دورترین خاطره‌ی شب‌هایت شدم.
تو به ریش من‌ می‌خندی، ولی من محبوست شدم
می‌گویی:
- او بازمی‌گردد، همچو پروانه می‌چرخد و می‌سوزد.
اما، می‌روم جایی که دیگر غم وجود ندارد.
دل من پاک است و چشمانم حرمت دارد.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
بالا