ای مجنون بیلیلی، بیشتر از این با غم دوریات نرنجانم
از قلبم گذر نکن، با من بیرحمانه جفا نکن
بعد از تو جان در بدنم نیست، بیتو چون چراغ خاموشم
من غم نبودنت را به دوش کشیدم، تو چرا از غمم بیخبری؟
تکهای از جانم باقی مانده، باری دیگر میخواهی تیغه بزنی؟
من ناامیدترین زن جهانم میگویی امیدم میشوی؟
از قلبم گذر نکن، با من بیرحمانه جفا نکن
بعد از تو جان در بدنم نیست، بیتو چون چراغ خاموشم
من غم نبودنت را به دوش کشیدم، تو چرا از غمم بیخبری؟
تکهای از جانم باقی مانده، باری دیگر میخواهی تیغه بزنی؟
من ناامیدترین زن جهانم میگویی امیدم میشوی؟
آخرین ویرایش: