• مصاحبه اختصاصی رمان کاراکال میگل سانچز کلیک کنید

شعر شعر«حریق خزان بود

  • نویسنده موضوع امی
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3
  • بازدیدها 109
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

امی

نویسنده فعال
نویسنده فعال
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-15
نوشته‌ها
5,094
لایک‌ها
4,907
امتیازها
123
سن
20
محل سکونت
شیراز📍
کیف پول من
110,760
Points
6,914
نام شعر: حریق خزان بود
نام شاعر: زری
ژانر: تراژدی، عاشقانه
مقدمه:
می‌خواهم در زمینی پر از گل‌های پیچک
به دست خود، ز عشق تو گل رُزی بکارم
تا رازهای نهفته در آن را، با دستان خود بچینم
و چون ماهی در آب زلال دریا، لحظه‌ای آرام گیرم
من از یک لحظه خندیدن، و ساعت‌ها گریستن بی‌زارم
مرا خوش‌تر از آن‌که، ز عشق پرندگان عاشق آواز خوانم
پس از اشکی که ز دل‌تنگی و فراق عشق، از چشمم چکد
آرزویم این است که از پیکر بی‌جانم، خونِ روانه چکد
ای آسمانِ بی‌کران و ستارگان خفته‌گان
به سخن دل که با آهِ جان‌سوزی‌ست گوش سپارید
بنگرید که زنی خندان، با چشمانی بارانی به سویتان می‌آید
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

امضا : امی

امی

نویسنده فعال
نویسنده فعال
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-15
نوشته‌ها
5,094
لایک‌ها
4,907
امتیازها
123
سن
20
محل سکونت
شیراز📍
کیف پول من
110,760
Points
6,914
زمان بی‌درنگ گذشت
ساعت هر بار برایم آوازی غمگین سرود
من راز گذر زمان را می‌دانم
سخن لحظه‌هایی که در دلالان می‌گذرد را می‌فهمم
لحظه‌های شیرین گذشته، در گور خفته‌اند
زمان گذشت و دردها در تنم ریشه دواند
قطره‌های باران زمین را فرش زیر پاهایم می‌کند.
من به زیبایی گلی که تازه شکفته است می‌اندیشم
باغ‌های ویرانه‌ی تخیل
ذهنم را به سمت خود می‌کشد
به آسمان نگاه کن، حال جای باران... برف می‌بارد.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : امی

امی

نویسنده فعال
نویسنده فعال
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-15
نوشته‌ها
5,094
لایک‌ها
4,907
امتیازها
123
سن
20
محل سکونت
شیراز📍
کیف پول من
110,760
Points
6,914
به آوای گریستن امواج خروشان دریا
گوش بسپار، قصه‌ی جداییمان را
به گوش صدف‌های بی‌جان برسان.
مروارید چشمانم
در دریای نقره‌فام
انعکاس درخشش چشمان دل‌ربایت
داستان غم‌انگیز نبودنت را زنده می‌کند.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : امی

امی

نویسنده فعال
نویسنده فعال
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-15
نوشته‌ها
5,094
لایک‌ها
4,907
امتیازها
123
سن
20
محل سکونت
شیراز📍
کیف پول من
110,760
Points
6,914
شب در هنگام سحر، مسـ*ـت دو چشمان تو بودم
گویی در نوای عاشقان، در امواج گیسوی تو بودم
من هزاران بار، هزاران روز و شب در فکر توهم
محو تو بودم، محو ناگاه خنده و نگاه زیبایت
شدی اشک در چشمانم و غم در قلبم
که ناگاه خنده بر روی لبان من خشکید.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : امی
بالا