خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!

کامل شده لحظه وصال | زهرا جعفریان کاربر تک رمان

ساعت تک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,542
کیف پول من
114,971
Points
10,618
صورتش وقتی می خندید، خوشگل می شد
چشم هایش...
اصلا بهار وقتی که می خندید
انگار یک دفعه هزاران گل شکوفا می شدند
باران می بارید
و ناگهان عطر گل و باران و چمن های تازه بود که در فضا می پیچید
بهار ای کاش خودت را با چشم شعرهای من می شنیدی...
ای کاش می توانستی بوی خودت را بچشی
تو خدایی ترین بهشتی هستی، که می توان خلقش کرد...
کامل ترین نور
کامل ترین تازگی
قطره های شعر را هر شب از رز سرخ تو می چینم...
کد:
صورتش وقتی می‌خندید، خوشگل می‌شد
چشم‌هایش... .
اصلاً بهار وقتی که می‌خندید.
انگار یک دفعه هزاران گل شکوفا می‌شدند.
باران می‌بارید.
و ناگهان عطر گل و باران و چمن.های تازه بود که در فضا می‌پیچید‌.
بهارای کاش خودت را با چشم شعرهای من می‌شنیدی... .
ای‌کاش می‌توانستی بوی خودت را بچشی
تو خدایی ترین بهشتی هستی، که می‌توان خلقش کرد... .
کامل‌ترین نور
کامل‌ترین تازگی
قطره‌های شعر را هر شب از رز سرخ تو می‌چینم... .
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,542
کیف پول من
114,971
Points
10,618
اصلا بند لباس، باید ظریف باشد
بنشیند روی شانه
هی به رخ بکشد
به رخ بکشد...
کد:
اصلاً بند لباس، باید ظریف باشد.
بنشیند روی شانه
هی به رخ بکشد
به رخ بکشد...
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,542
کیف پول من
114,971
Points
10,618
در انتهای این شب تاریک
یک زن تنها منتظر من است
زنی که عاشق نور است
ولی از نور فراری
و من دارم ذره ذره او را با خودم آشنا می کنم
تا در نهایت وقتی نزدیکش شدم
نهراسد
فرار نکند
بماند
و تن خسته اش
به نوازش های ملایم من بسپارد...
کد:
در انتهای این شب تاریک
یک زن تنها منتظر من است.
زنی که عاشق نور است.
ولی از نور فراری
و من دارم ذره‌ذره او را با خودم آشنا می‌کنم.
تا در نهایت وقتی نزدیکش شدم.
نهراسد
فرار نکند
بماند
و تن خسته‌اش
به نوازش‌های ملایم من بسپارد... .
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,542
کیف پول من
114,971
Points
10,618
تو یادت نمی آید
دوستانم می خواستند من را خوشحال کنند
دعا می کردند تو بخندی...
تو که می خندیدی
نور درون قلبم روشن میشد🌱
کد:
تو یادت نمی‌آید
دوستانم می‌خواستند من را خوشحال کنند.
دعا می‌کردند تو بخندی... .
تو که می‌خندیدی
نور درون قلبم روشن می‌شد.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,542
کیف پول من
114,971
Points
10,618
من یه قطره ی بارونم،
صدای تو رو که می شنوم
شروع می کنم به ر*ق*صیدن...
کد:
من یه قطره‌ی بارونم،
صدای تو رو که می‌شنوم
شروع می‌کنم به ر*ق*صیدن... .
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,542
کیف پول من
114,971
Points
10,618
کسی که ش*ر*اب موی تو را بنوشد
ش*ر*اب انگور
برایش هیچ خواهد شد...
کد:
کسی که ش*ر*اب موی تو را بنوشد
ش*ر*اب انگور
برایش هیچ خواهد شد... .
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,542
کیف پول من
114,971
Points
10,618
اگر می توانستم در زمان پرواز کنم
می رفتم به روزهای دیدار
به لحظاتی که من را بوسیدی
به آن لحظه ای که شانه ی ظریفت را فشردم
حقیقتا تو بسیار ظریف و خاص طراحی شدی
خاک بر سر کسی که می گوید هیکل تو روی فرم نیست
و لعنت به خودت اگر بخواهی لاغر شوی...
کد:
اگر می‌توانستم در زمان پرواز کنم.
می‌رفتم به روزهای دیدار
به لحظاتی که من را بوسیدی
به آن لحظه‌ای که شانه‌ی ظریفت را فشردم.
حقیقتاً تو بسیار ظریف و خاص طراحی شدی.
خاک بر سر کسی که می‌گوید هیکل تو روی فرم نیست.
و لعنت به خودت اگر بخواهی لاغر شوی... .
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,542
کیف پول من
114,971
Points
10,618
به تو که فکر می کردم
انگار
ذرات نور دورم می رقصیدند...
کد:
به تو که فکر می‌کردم.
انگار
ذرات نور دورم می‌رقصیدند... .
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,542
کیف پول من
114,971
Points
10,618
قطره قطره نور را
بکار در تن من
بگذار بشکفد
هزاران خورشید در تن من
و بعد
خورشید ها را
رج به رج ببافم به موهایت
نور روشن کند شب موهایت را
گویا هزاران کرم شب تاب
بین موهایت پناه گرفته اند
و آن لحظه که در سیاهی شب
با موهای طلایی خود می رقصی
بیدار می شوند بلبل ها
برایت آواز می خوانند
آن شب تو خدایی!
و جهان
می پرستدت...
کد:
قطره‌قطره نور را
بکار در تن من
بگذار بشکفد
هزاران خورشید در تن من
و بعد
خورشید‌ها را
رج به رج ببافم به موهایت
نور روشن کند شب موهایت را
گویا هزاران کرم شب‌تاب
بین موهایت پناه گرفته‌اند
و آن لحظه که در سیاهی شب
با موهای طلایی خود می‌رقصی
بیدار می‌شوند بلبل‌ها
برایت آواز می‌خوانند
آن شب تو خدایی!
و جهان
می‌پرستدت...
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,542
کیف پول من
114,971
Points
10,618
من هیچ وقت عطر جنگل های گیلان را با بینی تو بو نکردم
هیچ وقت جوری که تو به عشق نگاه می کنی، عشق را نچشیدم
هیچ وقت از دید تو زندگی را ندیدم
انقدر با تمام وجودم شاد نبودم
من هیچ وقت نتوانستم آن طور که باید، شعرهایت را ببوسم
مرا ببخش
گاهی وقت ها آدم اگر نتواند چیزی را ببوسد، نتواند تحملش کند روی طاقچه ی دلش، مچاله اش می کند....
کد:
من هیچ وقت عطر جنگل‌های گیلان را با بینی تو بو نکردم
هیچ وقت جوری که تو به عشق نگاه می‌کنی، عشق را نچشیدم
هیچ وقت از دید تو زندگی را ندیدم
انقدر با تمام وجودم شاد نبودم
من هیچ وقت نتوانستم آن طور که باید، شعرهایت را ببوسم
مرا ببخش
گاهی وقت‌ها آدم اگر نتواند چیزی را ببوسد، نتواند تحملش کند روی طاقچه‌ی دلش، مچاله‌اش می‌کند....
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا