Zahra jafarian
صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
صورتش وقتی می خندید، خوشگل می شد
چشم هایش...
اصلا بهار وقتی که می خندید
انگار یک دفعه هزاران گل شکوفا می شدند
باران می بارید
و ناگهان عطر گل و باران و چمن های تازه بود که در فضا می پیچید
بهار ای کاش خودت را با چشم شعرهای من می شنیدی...
ای کاش می توانستی بوی خودت را بچشی
تو خدایی ترین بهشتی هستی، که می توان خلقش کرد...
کامل ترین نور
کامل ترین تازگی
قطره های شعر را هر شب از رز سرخ تو می چینم...
چشم هایش...
اصلا بهار وقتی که می خندید
انگار یک دفعه هزاران گل شکوفا می شدند
باران می بارید
و ناگهان عطر گل و باران و چمن های تازه بود که در فضا می پیچید
بهار ای کاش خودت را با چشم شعرهای من می شنیدی...
ای کاش می توانستی بوی خودت را بچشی
تو خدایی ترین بهشتی هستی، که می توان خلقش کرد...
کامل ترین نور
کامل ترین تازگی
قطره های شعر را هر شب از رز سرخ تو می چینم...
کد:
صورتش وقتی میخندید، خوشگل میشد
چشمهایش... .
اصلاً بهار وقتی که میخندید.
انگار یک دفعه هزاران گل شکوفا میشدند.
باران میبارید.
و ناگهان عطر گل و باران و چمن.های تازه بود که در فضا میپیچید.
بهارای کاش خودت را با چشم شعرهای من میشنیدی... .
ایکاش میتوانستی بوی خودت را بچشی
تو خدایی ترین بهشتی هستی، که میتوان خلقش کرد... .
کاملترین نور
کاملترین تازگی
قطرههای شعر را هر شب از رز سرخ تو میچینم... .
آخرین ویرایش توسط مدیر: