• رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید
  • رمان عاشقانه و جنایی کاراکال به قلم حدیثه شهبازی کلیک کنید
  • خرید رمان عاشقانه، غمگین، معمایی دلداده به دلدار فریبا میم قاف کلیک کنید

گردشگری ایران شهر زیبای بلقیس

  • نویسنده موضوع MAHTA☽︎
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 12
  • بازدیدها 238
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

MAHTA☽︎

مدیرارشد بازنشسته+نویسنده اختصاصی
نویسنده اختصاصی
نویسنده انجمن
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-01-15
نوشته‌ها
1,739
لایک‌ها
12,268
امتیازها
113
کیف پول من
9,253
Points
2
چکیده:

شهر بلقیس
یکی از بزرگ‌ترین بناهای خِشتی و گِلی ایران است که در ۳ کیلومتری جنوب‌غرب شهر کنونی اسفراین قرار گرفته‌است، که وسعتی بالغ بر ۱۸۰ هکتار وسعت دارد و از یک مجموعه آثار شامل بقایای ارگ و خندق پیرامون آن، شارستان شامل: برج و بارو، مقبره‌ی شیخ آذری، ویرانه‌های معروف به منارتپه (مسجد جامع)، کوره‌ی سفالگری، آب‌انبار، بازار، کاروانسرا، بنای معروف به یخدان‌ها و یک گورستان وسیع در نزدیک دروازه‌ی شرقی تشکیل شده‌است. سالم‌ترین و همچنین ب*ر*جسته‌ترین اثری که بر بقایای شهر بلقیس برجای مانده‌است ارگی است که دارای ۲۹ برج به ارتفاع حدود ۱۱ متر است و جزو بزرگ‌ترین قلعه‌های باستانی ایران می‌باشد که دارای سازهٔ بزرگ خشتی و چینه‌ای است و دارای وسعتی حدود ۵۱ هزار مترمربع می‌باشد و همچنین در اطراف ارگ یک خندق وسیع وجود دارد که نفوذ ناپذیری قلعه را دشوارتر می‌ساخته‌است. از لحاظ قدمت استناد به متون تاریخی در پیش از اسلام، آباد و شکوفا بوده و در سال ۳۱ هجری توسط مسلمانان گشایش می‌شود و طبق یافته‌های باستان‌شناختی قدیمی‌ترین استقرار در این شهر تاریخی که تاکنون شناسایی شده مربوط به اواخر دوره‌ی ساسانی–صدر اسلام است و زندگی در آن تا پایان دوره‌ی صفویان به‌طور مداوم جریان داشته‌است و سرانجام این شهر در اواخر دوران طهماسب دوم و ابتدای حکومت نادر یعنی در سال ۱۱۳۱ ه‍.ق توسط افغان‌ها کاملاً ویران و در هم کوبیده شد. به نحوی که جایگاه پیشین خود را از دست داد از این زمان کم‌کم نام افسانه‌ای بلقیس بر روی خرابه‌های شهر قدیمی اسفراین گذاشته شد. به علت اهمیت ویژه‍ باستان‌شناسی، شهر کهن و تاریخی بلقیس در سال ۱۳۸۸ ه‍.ش به عنوان پایگاه میراث فرهنگی مورد تصویب قرار گرفت و با شمارهٔ ثبت ۴۴۹۷ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید. ارگ بلقیس اسفراین را دومین بنای گلی ایران پس از ارگ بم می‌دانند که بر اساس اصول معماری ساسانی ساخته شده‌است و خشت و گل مهم‌ترین مصالح به کار رفته در آن می‌باشد.
download (1).jpeg

download.jpeg
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

امضا : MAHTA☽︎

MAHTA☽︎

مدیرارشد بازنشسته+نویسنده اختصاصی
نویسنده اختصاصی
نویسنده انجمن
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-01-15
نوشته‌ها
1,739
لایک‌ها
12,268
امتیازها
113
کیف پول من
9,253
Points
2

موقعیت جغرافیایی​

این اثر در ۳ کیلومتری جنوب‌غربی شهر نو اسفراین، حاشیهٔ شرقی روستای جوشقان، حوزهٔ فرهنگی شمال‌شرق، کد جی‌پی‌اس منطقه: َ۵۳ °۵۷ تا ۰۷َ °۵۸ طول جغرافیایی و ۳۱َ °۳۶ تا ۱۷َ °۳۷ عرض جغرافیایی- ارتفاع از سطح دریا ۱٬۲۰۲ متر قرار دارد.


وجه تسمیهٔ شهر بلقیس​

تاریخ‌دانان و جغرافیدانان اسلامی از اسفندیار پسر گشتاسب به عنوان بنیان‌گذار این شهر نام برده‌اند. الحاکم مؤلف تاریخ نیشابور از تعلق خاطر قباد (کواذ) ساسانی به آن یاد کرده و نوشته که قباد اسفراین را «مهرجان» خطاب می‌کرده‌است. ابوالقاسم بیهقی گوید: اصل آن واژهٔ «اسپرایین» است و اسپر به معنای سپر است و آیین، روش باشد، گویا مردم آنجا با برداشتن سپر خوکرده بودند که شهر ایشان بدین لقب است. به‌طور کلی نام این شهر در متون به صورت‌های سبراین (حدودالعالم)، سفراین (تاریخ سیستان)، اسپراین (بیهقی)، اسپرایین (برهان قاطع)، و اسفرائین (ثعالبی، یتیمة الدهر، یاقوت و قزوینی) نیز آمده‌است اما گویاترین و موثق‌ترین سند، که هیچگونه دخل و تصرفی در آن صورت نگرفته و زیر نظر حکومت مرکزی بوده و نام این شهر کهن را به مدت ۷۰۰ سال یعنی از زمان مغولان تا اواخر حکومت صفوی زنده داشته، سکه است.
200px-سکه_ارغون_ضرب_اسفراین.jpg

طبق سکه‌های موجود که واژهٔ اسفراین به صورت واضح در پشت و روی سکه ضرب شده و دارای تاریخ است می‌توان گفت که نام این شهر از گذشته تا به امروز اسفراین بوده و دیگر نام‌ها در مورد این شهر غیرقابل اعتماد می‌باشد. در مورد نام‌گذاری آن به بلقیس باید گفت: برخی بر این باورند پس از گشایش اسفراین در سال ۳۱ ه‍.ق توسط سپاه اسلام و مشابهت میان این منطقه از لحاظ آب و هوایی با سرزمین ملکهٔ سبا «بلقیس» این شهر به بلقیس معروف شده‌است. برخی نیز دستور مرمت آن از سوی بلقیس خاتون مادر تیمورگورکانی را علت این نامگذاری می‌دانند. اما با توجه به عدم اشاره به نام بلقیس در متون تاریخی تا پیش از دورهٔ قاجار و از طرفی گنج وگنج یابی در عهد ناصری، مردم به علت اسرارآمیز و رازگونه بودن شهر و برج باروی مرتفع و فراوانی اشیای عتیقه و بیرون بودن ساخت چنین بنای عظیمی از دست بشر و از سویی خواندن قرآن و اشاره در آن به داستان بلقیس خاتون و حضرت سلیمان در مورد داشتن گنجینه و عمارت‌های عالی و رفیع از این زمان این نام تاریخی را به این شهر نسبت داده‌اند. در مورد وجه تسمیهٔ بلقیس و اسفراین بری نخستین بار کلنل ییت در سفرنامهٔ خود از شهر بلقیس یاد کرده و می‌نویسد:‹‹... اینکه چطور نام شهر بلقیس که شنیدم به آن شهر سبا هم می‌گفتند به این محوطه اطلاق شده را نمی‌دانم. من هرگز نشنیده‌ام که بگویند ملکهٔ سبا از خراسان آمده باشد. با وجود این، در میان ملت‌هایی که می‌شناسم ایرانیان زنده‌ترین تخیلات را دارند و حتی ممکن است این هم از خیالپردازی‌های آن‌ها باشد.» پی ام. سایکس یکی از افسران انگلیس در سال ۱۸۹۳م. از منطقهٔ اسفراین دیدن کرده، او نخستین شخصی است که از شهر بلقیس نقشه‌برداری کرده‌است. او نیز در مورد نامگذاری شهر بلقیس چنین می‌نویسد: «شهر بلقیس نسبتاً نام نویی است که همواره به شهر اسفراین داده شده‌است و از آن در سفرنامه‌های اعراب هیچ یاد نشده‌است. این مکان با یافته‌های از سفالهای سده‌های میانه و تعدادی سکه تولید شده شناخته شده‌است». اما دلیل دیگر نسبت دادن بلقیس به قلعهٔ اسفراین که تا حدودی منطقی‌تر به نظر می‌رسد، این است که این نام را جویندگان و قاچاقچیان عتیقه و اشیا تاریخی به دلیل گنجینه‌ها و دفینه‌های فراوانی که از این محل به دست آمده به آن داده‌اند.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : MAHTA☽︎

MAHTA☽︎

مدیرارشد بازنشسته+نویسنده اختصاصی
نویسنده اختصاصی
نویسنده انجمن
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-01-15
نوشته‌ها
1,739
لایک‌ها
12,268
امتیازها
113
کیف پول من
9,253
Points
2


تاریخچه​

  • شاهنشاهی ساسانیان: در عهد ساسانیان یکی از شهرهای مهم و تابع نیشابور بود. موسس خورناتسی جغرافیدان ارمنی معاصر ساسانیان در معرفی قلمرو جغرافیای ساسانیان می‌نویسد سرزمین ایران در دورهٔ ساسانی به چهار کوست (ناحیه) تقسیم می‌شد؛ خراسان یکی از این کوست‌ها بود که بیست شش ایالات داشت. یکی از این ایالت‌ها، اپرشهر یا همان نیوشاهپور بود (مارکوارت، ۱۳۷۳: ۳۷–۳۹). نیشابور نیز به نوبهٔ خود دارای ۱۳ رستاق (شهرک) و ۴ تسوگ (طسوج یا بخش) بوده‌است و اسفراین در زمرهٔ یکی از سیزده رستاق نیشابور می‌باشد.
  • دولت راشدین: در اواخر دورهٔ ساسانی با ورود اسلام به ایران این شهر اسفراین نام داشته که از توابع نیشابور ذکر شده و به گفتهٔ بلاذری در کتاب فتوح البلدان در سال ۳۱ هجری قمری در زمان حکومت عثمان بن عفان به دست عبدالله بن عامر گشایش می‌شود که جزئیات این فتح شرح داده نشده‌است.
  • سامانیان: ولی با به قدرت رسیدن سامانیان مردان کاردان شهر اسفراین به خدمت امیران و پادشاهان سامانی درآمدند و در عرصه‌های گوناگون سیاسی، نظامی و دیوانی حضور فعال یافتند و اسفراین هم به طبع این بزرگان از شهرت و شکوفایی ویژه‌ای برخوردار بوده‌است. از مهم‌ترین این شخصیت‌ها می‌توان به ابوعلی اسفراینی طبیب و کاتب دیوان رسایل سامانیان و منشی مخصوص ابو ابراهیم اسماعیل سامانی، مصطفی اسفراینی کاتب والی نیشابور در دورهٔ فرمانروایی امیر اسماعیل سامانی و حمویه بن علی سپهسالار امیر نصر دوم سامانی اشاره کرد.
در سدهٔ سوم هم‌زمان با حکومت سامانیان با استناد به کتاب حدودالعالم من المشرق الی المغرب اسفراین یک شهری آباد و با نعمت بوده‌است و مقدسی در کتاب احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم در اواخر سدهٔ سوم عامل اصلی رونق وشکوفایی اسفراین را وجود بازارهای تجارتی و رجال مذهبی –سیاسی ذکر کرده‌است در سال‌های پایانی حکومت سامانیان با هرج مرج‌های داخلی و درگیری‌های بین مدعیان جانشینی صورت می‌گرفت. اسفراین در این روزگار دست به دست و غارت می‌شد در سال ۳۸۵ ﮬ.ق ابوعلی سیمجور براسفراین چنگ انداخت و در سال ۳۸۷ ﮬ.ق لشکریان بکتوزون این شهر را غارت کرد.
  • غزنویان: با آغاز دوران حکومت غزنویان، باز هم رجال و سیاستمداران اسفراینی، در دربار حکومتی نفوذ کردند و سرآمد این شخصیت‌ها، ابوالعباس فضل بن علی اسفراینی و دیگری ابوالعباس فضل بن احمد اسفراینی وزیر باتدبیر سلطان محمود غزنوی بود. وی نخست در دیوان فائق سردارنوح بن منصور سامانی پیشهٔ دبیری داشت و چند صباحی نیز صاحب برید مرو بود.
از شخصیت‌های مهم دیگر که در دورهٔ غزنویان سخن به میان آمد ابوالعباس فضل بن علی اسفراینی است. ابو منصور ثعالبی نیشابوری، دانشمند پرآوازهٔ سدهٔ چهارم هجری که خود معاصر فضل بن علی اسفراینی است، در زمانی که وی حاکم اسفراین بوده، به خدمت فضل بن علی آمده و وصف حال اسفراین و اوضاع این ناحیه و جایگاه اجتماعی فضل بن علی اسفراینی را چنین بیان کرده‌است: « به سال ۴۰۰ به اسفراین رفتم و به بارگاه و قصر حاکم اسفراین ( فضل بن علی اسفراینی) که دوستدار عالمان و دانشمندان و ادیبان بود، مهمان شدم و از خوان نعمت وی بهره‌مند گردیدم و در قصر فضل بن علی با ادیبان ملاقات کردم »(ثعالبی، ج۶، ۱۴۰۴). وی سپس به وصف اسفراین در میان نواحی نیشابور پرداخته می‌نویسد : «{ فضل بن علی } الآن حاکم و زعیم اسفراین و ناظر بر امور آن شهر است .... و متفکل مصالح حکومتی اسفراین می‌باشد و به طفیل نیک‌اندیش و خرد فضل بن علی، اسفراین چون حرم امن و بهشت جاوید شده و آبادان گردیده است در حالی که دیگر نواحی نیشابور خ*را*ب و عمدتاً مختل بود و اسفراین در نواحی نیشابور همچون درخششی در تاریکی بود »
  • سلجوقیان: با روی کارآمدن سلجوقیان از سدهٔ پنجم به بعد، شهرهای خراسان بزرگ یکی پس از دیگری گرفتار غارت و تخریب شدند. سلجوقیان پس از تسلط سرزمین‌های به دست آمده را میان خود تقسیم کردند. چغری بیک مرو و بلخ را تا جیحون در اختیار گرفت؛ اسفراین و هرات و نیشابور به بیغو تعلق گرفت و به طغرل ولایت عراق سپرده شد. در دورهٔ سلجوقیان، با به حکومت رسیدن ملکشاه سلجوقی شهرهای خراسان به ویژه نیشابور با بنیانگذاری مدارس نظامیه توسط خواجه نظام‌الملک به صورت یکی از مراکز پررونق علمی جهان اسلام درآمد و در این زمان شهر اسفراین هم که یکی از شهرهای نیشابور محسوب می‌شد از رونق و شکوفایی ویژه‌ای برخوردار بوده‌است. در مورد شکوفایی اسفراین شریف ادریسی جغرافیدان سدهٔ ۶اُم هجری که کتاب نزهه المشتاق فی اختراق الافاق را به سال ۵۴۸ هجری تألیف کرده‌است می‌نویسد: «اسفرایین شهر متوسطی است به نیشابور، و اسفرائینیان با آداب و رسوم شهری‌اند و اسفرائین محل تجارت و ارزاق است». اما با مرگ ملکشاه، سلطان سنجر به حکومت رسید و در این زمان یکی از مشکلات اصلی او درگیری با غزان بود. در نتیجهٔ این درگیری‌ها خسارت‌های بسیاری به شهرهای نیشابور، از جمله اسفراین وارد شد. در زمان سلطان سنجر (۵۴۸ ه‍.ق) غزان پس از غارت جوین روانهٔ اسفراین گردیدند و آنجا را غارت کرده و ویران ساختند، مردمش را کشتند و در این کشتار نیز زیاده‌روی کردند. امیر ایثاق از امیران سلطان سنجر که از سلطان روی گرداند و سرکشی را آغاز کرد، همچنان در شهرهای خراسان می‌گشت و غارت و چپاول می‌کرد. مخصوصاً بر اسفراین بیش از همه حمله برد تا این شهر به‌کلی ویران شد . در سال ۵۵۴ هجری قمری گروهی از مردم سنی‌مذهب اسفراین و جوین بر گرد فردی به نام موید آی به جمع شدند و قیامی را علیه یکی از نقیبان علوی به نام حاجی اشنانی آغاز کردند و توانستند او و گروهی از علویان را که همراه او بودند به قتل برسانند. به دنبال این اقدام درگیری‌های گسترده‌ای میان علویان و شافعیان در خراسان و شهرهای آن پیدا شد که در نتیجه بسیاری از مدارس و و بازارها و مساجد در آتش سوخت و عدهٔ بسیاری از شافعیان به ویژه مردم اسفراین که جملگی پیرو مذهب شافعی بودند کشته شدند. چند سال پس از این رویداد در ماه جمادی‌الاخر سال ۵۵۷ ه‍.ق، امیر مویدای ابه مملوک قشونی به اسفراین فرستاد. رئیس اسفراین عبدالرحمن بن علی الحاج، در قلعهٔ شهر تحسن اختیار کرد. لشکریان امیر مویدای ابه او را احاطه کردند و از قلعه پایین کشیدند. آنگاه او را در حالیکه در بند و زنجیر مقید بود به شادیاخ بردند و در آنجا زندانی کردند. پس از فروپاشی حکومت سلجوقیان و روی کارآمدن خوارزمشاهیان اسفراین تا سال ۶۰۳ ه‍.ق در دست بازماندگان سلجوقی بود. در این سال سلطان محمد خوارزمشاه پس از سلطه بر هرات، حسین ابن خرمیل نایب‌الحکومه غوریان را که در شهر هرات به خوارزمشاهیان پیوسته بود، برای گشایش اسفراین به جانب این شهر روانه کرد، ابن خرمیل در صفر ۶۰۳ ه‍.ق به اسفراین رسید. وی در جریان این لشکرکشی مردم اسفراین را امان داد و شهر را از تسلط سلجوقیان خارج کرد. یاقوت حموی که مقارن با حملهٔ مغول زندگی می‌کرده و کتاب معجم‌البلدان را چند سال پیش از این حمله تدوین کرده‌است، دربارهٔ اسفراین می‌نویسد: «اسفرایین: شهرکی بارودار در بخش‌های نیشابور، در نیمهٔ راه گرگان. نام باستانی آن ((مهرگان)) است. یکی از شاهان آن را از خرمی که داشت بر این نام خوانند. مهرگان نیز نام دهی در کارگزاری آن است .... بخش‌های آن چهارصد و پنجاه و یک دیه دارد و خدای داناتر است» .
  • ایلخانان مغول: در اوایل سدهٔ هفتم (۶۱۶ ﮪ.ق) که مغولان به خراسان حمله‌ور شدند، سلطان محمد خوارزمشاه نتوانست در مقابل لشکریان مغول مقاومت کند و در حین فرار از نیشابور، از طریق اسفراین به استرآباد رفت و پسر او جلال‌الدین در برابر مغولان مقاومت می‌کرد؛ در این درگیری‌ها شخصی که اسفهسالاران نظام‌الدین علی لقب داشت بر اسفراین و بندوار و توابع آن و اسفهسالار ابو حسن قلعهٔ صلوک که همان دژ صعلوک در شمال غرب اسفراین را بر عهده داشت که میان حاکم اسفراین و صعلوک جنگ‌های سختی صورت گرفت که بیشتر آبادی‌ها ویران گشت در حین همین درگیری‌ها سپاهیان مغول بر جلال‌الدین پیروز شده و راهی شهر نیشابور و ولایت‌های تابع آن شدند سرپرستی سپاهیان بر عهدهٔ دو سردار معروف به نام جبه نوین و سبتای بهادر بود. جبه نوین عازم نیشابور شد و سبتای عازم رادکان و خبوشان شد در رادکان به علت چشمه‌های جوشان و آب هوای خوبی که داشت از آن خوشش آمده بود از کشتار زیاد خودداری کرد ولی در قوچان به علت بی‌توجهی مردم در آن کشتار بسیاری انجام داد و پس از آن به اسفراین و ادکان حمله کرد و ساکنان آن را قتل‌عام کرد و از راه جوین سوی مازندران عازم شد و با مرگ چنگیز خان سرزمین‌های مفتوحه نیز میان فرزندان او تقسیم شد حکومت ایران به جوچی رسید. در زمان منگو قاآن جنتیمور یکی از سرداران جوچی حاکم خراسان شد. در این حین ملک نظام‌الدین و ملک بهاالدین نزد جنتیمور رسیدند و با او همکاری کردند و جنتیمور، در سال ۶۳۰ هجری ملک بهاالدین صعلوک را به حکومت اسفراین، بیهق، جوین، جاجرم و ارغیان منصوب کرد و هر یک را پایزده یرلیغ داد ۳۸۶. اختلاف میان ملک بهاالدین و محمود شاه سبزواری حاکم سبزوار که از وابستگان شرف‌الدین وزیر جنتیمور بود، شرف‌الدین محمود شاه را برای به دست آوردن مالیات اجباری به اسفراین، جوین، جاجرم و جوربد و آنچه به ملک بهاالدین صعلوک تعلق داشت فرستاد. وی به خاطر تعصب ما بین پیروان شیعه و سنی و دشمنی آشکاری که شخصاً از قدیم با امرای اسفراین داشت، چنان آتش ستمی افروخت که روی حجاج را سپید کرد. بیشتر مردم را به خاک سیاه نشاند و دچار فقر و ناداری ساخت و ابروی اکثر شان را ریخت (جوینی، ۱۳۲۹: ۲۵۹). امیر ارغون خان حاکم جدید خراسان که خبر مظالم محمود شاه بر اسفراینی‌ها را شنیده بود بر حال مردم رقت آورد و مقداری از مالیالت‌ها را بخشید و آن‌هایی که به زندان گرفتار شده بودند را آزاد کرد. اسفراین در دوره ایلخانیان مغول به رغم صدمات جبران‌ناپذیری که دیده بود به خاطر قرارگرفتن در مسیر راه‌های تجاری دوباره رونق گرفت و شکوفا شد و به صورت یکی از ۱۸۲ ایالاتی که توسط خان‌ها اداره می‌شد درآمد؛ و برای اولین بار از این زمان در اسفراین شاهد ضرابخانه می‌باشیم. که نشان از اهمیت این شهر است. اولین سکه هم به نام قاآن(۶۳۰–۶۷۰ ه‍. ق) ضرب شده‌است. در سال ۶۸۴ هجری به نام ارغون در اسفراین سکه ضرب شد که نشان می‌دهد در این زمان اسفراین تحت فرمان ارغون درآمده‌است. پس از ارغون طبق سکه‌های مضروب بین سال‌های ۶۹۰–۶۹۴ ه‍. ق حکومت اسفراین زیر نظر گیخاتو بوده که منابع تاریخی از حکومت او در اسفراین سکوت اختیار کرده‌اند. پس از مرگ گیخاتو در سال ۶۹۴ ه‍. ق طغاجار و دیگر امرا به خدمت بایدو خان پیوستند. در این زمان بین نوروز پسر ارغون و غازان خان چند نوبت جنگ سختی در نواحی نیشابور، جوین، اسفراین و ارغیان صورت گرفت که در این جنگ‌ها پی در پی دهات و مزارع از بین رفته‌است (خواجه رشید الدین، ۱۳۵۸: ۲۷–۲۸). غازان خان کوشید پس از جنگ‌های داخلی آرامش را در کشور برقرار سازد. وی برای سامان دادن به پریشانی وضع اقتصادی و اجتماعی مردم اصلاحاتی انجام داد؛ و یکی از این اصلاحات جمع‌آوری سکه‌های مختلف و رواج تنها یک نوع سکه بود. اسفراین نیز از جمله مناطق تحت فرمان او بود که در آن به نام او سکه ضرب شد. تنها سکه‌ای که از این پادشاه موجود و در اسفراین ضرب شده‌است داری تاریخ ۶۹۷ هجری می‌باشد (نیک گفتار، ۱۳۸۹: ۶۶) (تصویر شماره ۱۰). غازان خان در سال ۶۶۴ ه‍. ق با امرای خود و لشکریانش به نزد صدر الدین حموی جوینی اسفراینی رفت و اسلام اختیار کرد و کلمه توحید گفت و جمله مسلمان شد و آن سال عبادت-ها کرد و ائمه را نواخت مبالغی را برای مساجد و مدارس و خانقاه‌ها مصروف داشت. غازان محمود و امرایش در جوین و اسفراین دستور به ساخت کاریزها دادند که هنوز هم هست مانند روستای منگلی که منگلی بوغا ساخته و بداغ آباد که بداغ بوغا و آروغ ده که آروغ ساخته‌است (شاهد، ۱۳۸۷: ۲۹۸). پس از مرگ غازان، سلطان محمد خدابنده در سال ۷۰۳ هجری زمام امور را بدست گرفت و به ضرب سکه پرداخت پس از گرویدن او به شیعه، نام دوازده امام در حاشیه سکه‌ها نوشته شد (سرفراز وآور زمانی، ۱۳۸۳: ۲۸۰). طبق سکه‌های موجود از این پادشاه از سال ۷۱۰–۷۱۴ ه در اسفراین ضرب شده در روی آن نام دوازده امام حک شده که این نشان می‌دهد مذهب تشیع در زمان خدابنده در اسفراین مدتی رسمی می‌شود (نیک گفتار و بهنامفر، ۱۳۸۷: ۱۲۲–۱۲۶). (تصویر شماره ۱۱) بعد از اولجایتو، ابوسعید بهادر خان، آخرین ایلخان (۷۱۶–۷۳۶ ه‍. ق) حاکم اسفراین بوده؛ اما از سکه‌هایی که او در سال ۷۱۷ و۷۳۲ هجری قمری ضرب کرده. (تصویر شماره ۱۲–۱۳)، چنین بر می‌آید که او برخلاف اولجایتو به مذهب تسنن گرایش داشته و در اسفراین هم این مذهب را رواج داده‌است. در این دوره به خاطر گرایش حکمرانان مذاهب تشیع و تسنن هر یک برای مدتی رسمی شد، تشیع در زمان اولجایتو و تسنن در دوره ابو سعید بهادر خان. حضور مذاهب گوناگون و رواج تصوف و فرقه‌های آن در این دوره تأثیرات زیادی بر زندگی اجتماعی مردمان اسفراین داشته‌است به‌طوری‌که اغلب مردم و پیروان مذاهب مذکور (تشیع و تسنن) با یکدیگر درگیر و همواره به جنگ و جدال می‌پرداختند. از طرفی بزرگانی چون شیخ احمد ذاکر گورپانی، شیخ نور الدین کسرقی اسفراینی، شیخ رضی الدین علی لا لا و … با ایجاد مکاتب سلسله کبرویه باعث رونق هر چه بیشتر تصوف و عرفان در منطقه شدند (آقا ملایی، ۱۳۸۹: ۲۱۶–۲۳۸). به‌طور کلی شواهد باستان‌شناسی از دوران ایلخانی بیانگر رشد و شکوفایی شهر اسفراین می‌باشد؛ به گونه‌ای که شهر اسفراین در این دوره بیشترین گستردگی را داشته و شهر به بخش‌های مختلف چون بخش صنعتی، ضرابخانه، بازار، مسجد و آب‌انبار و بخش حاکم‌نشین تقسیم می‌شده‌است که احتمالاً بخش‌های متعدد دیگری نیز داشته؛ که به دلیل وسعت زیاد شهر و کمبود کاوش‌های باستان‌شناسی تاکنون باستان شناسان موفق به کشف و دستیابی به آن‌ها نشده‌اند. لازم است ذکر شود که اسفراین در این دوره شکوفایی و رونق خود را مدیون گذر راه تجاری ارغیان به توس از مسیر اسفراین و توجه امرای مغول چون غازان به منطقه می‌باشد که این موضوع با کشف سکه‌های ضرب اسفراین در این دوره که از نواحی و مناطق مختلف به دست آمده کاملاً قابل اثبات و تأیید است (تصویر شماره ۱۴). از موارد دیگری که می‌توان به آن اشاره کرد کشف کاشی‌های زرین‌فام (تصویر شماره ۱۵) ایلخانی و سفال‌های شاخص این دوره و گچبری‌های زیبایی (تصویر شماره ۱۶) است که از حفاری بخش‌های ایلخانی شهر تاریخی بلقیس به وفور بدست آمده‌است.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : MAHTA☽︎

MAHTA☽︎

مدیرارشد بازنشسته+نویسنده اختصاصی
نویسنده اختصاصی
نویسنده انجمن
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-01-15
نوشته‌ها
1,739
لایک‌ها
12,268
امتیازها
113
کیف پول من
9,253
Points
2
  • دولت تیموریان: در اواخر قرن هشتم شخصی به نام تیمور که ادعا داشت از اعقاب چنگیزخان است، توانست بر رقیبان خود غلبه نموده، به تدریج تمام آسیای مرکزی و ماوراءالنهر را تصرف کند. تیمور پس از آنکه موقعیت خود را مستحکم ساخت؛ سمرقند را پایتخت خویش قرار داد و به خوارزم، سپس مغولستان و بالاخره ایران حمله کرد او در این لشکرکشی‌ها بسیاری را کشت و حکام محلی را مطیع خود ساخت. درنخستین یورش به خراسان (سال ۷۸۳ ه) وی سپاهیان خود را به دو قسمت کرد: گروهی را به سوی نیشابور و سبزوار گسیل داشت تا حکومت سربداران را که حاکمش علی موید بود، براندازد وگروه دیگر را به سوی توس و کلات به حرکت درآورد تا به حکومت علی بیک جونی قربانی که بر این منطقه فرمانروایی داشت، پایان دهد.
شرف الدین یزدی حملات تیمورلنگ به منطقه اسفراین را در کتاب ظفرنامه چنین گزارش داده‌است: «.... و صاحب قران (تیمورلنگ) ازآنجا{نیشابور} به سعات اقبال سوار شده و به جانب اسفراین که گماشتگان امیر ولی داشتند روان شد و مقارن وصول که مردم هنوز به تعیین یورت و مقام و اندیشه نزول و ضرب خیام مشغول بودند، حکم جهان مطاع پنفاذ پیوست کار شهر بسازد عساکر نصرت به شعار بی توقف چپرها و سپرها گرفته روی به حصار نهادند و رسیدند و فتح کردن یکی بود حصار را رخنه‌ها کرده درآمدند و بسیاری به قتل آوردند عمارات مطلقاً از حصار و خانه و مسکن و کاشانه با زمین هموار گشت. چون قهر سپاهش درآمد دست همه خلق شد کشته شهر پست حصار و بیوت و مساکن نماند و جز نامی از اسفراین نماند»

  • دولت صفویان: پس از به پایان رسیدن حکومت تیموریان در سال ۹۰۵ ه. ق شاه اسماعیل صفوی سلسله صفویه را درایران تشکیل داد وبا برانداختن حکومت‌های ملوک الطوایفی و متمرکز ساختن دستگاه‌های دولتی و تحکیم مبانی دینی و ملی به ترویج صنعت وحرف و آباد نمودن شهرها همت گماشتند. یکی از مهم‌ترین مشکلات حکومت صفوی در بخش‌های شرقی ایران به ویژه خراسان و از جمله شهر اسفراین حملات شیبک خان اوزبک بود. در اوایل حکومت صفوی یعنی در سال ۹۰۵ ه. ق ابوالفتح محمد حسین میرزا پسرسلطان حسین بایقرا حکمرانی اسفراین را بر عهده داشت در همین سال از استرآباد تا نیشابور را به تصرف خود درآورد (ترابی طباطبایی و سعیدسلیمانی ،۱۳۸۶: ۱۴۵). در سال ۹۱۲ ه. ق با پیداشدن اختلاف بر سرمسئله جانشینی بین فرزندان سلطان حسین بایقرا، شاه اسماعیل از فرصت استفاده کرد و موفق به تصرف مناطق بلخ، مرو، هرات و مشهد شد. شاه اسماعیل بعد از تصرف مشهد شیبک خان را در مرو محاصره کرد و او را به قتل آورد (گمنام، عالم آرای صفوی: ۳۱۴) و دراین زمان حکومت اسفراین هم به تصرف شاه اسماعیل در می‌آید. در سال ۹۱۹ ه. ق، محمد تیمور سلطان پسر شیبک خان با همراهی عبیدالله خان ازبک به جانب خراسان حمله‌ور و از مرو تا اسفراین را به تصرف خود درمی‌آورد و تا چند ماه بر این مناطق تاخت تاز کرد و با شنیدن حرکت سپاه صفویه به سمت خراسان، از این منطقه گریخته و درهمین زمان برون سلطان تکلو حاکم اسفراین بود و در سال ۹۲۰ ه. ق از سوی شاه اسماعیل مأمور دفع شورش محمد زمان میرزا در استر آباد شد و او را شکست داد (روملو، ۱۳۵۷: ۱۹۶). در سال ۹۲۸ ه. ق شاه اسماعیل حکومت اسفراین رابه زین الدین سلطان تفویض کرد (همان ۲۲۹). در سال ۹۳۲ ه. ق در زمان پادشاهی شاه تهماسب اول جغتای بهادر ازبک با سه هزار سوار به تاخت خراسان و ازجمله اسفراین آمده بود، درهمین زمان زین الدین سلطان شاملو حاکم اسفراین این خبر را شنید، محمود بیک را با جمعی از ملازمان به جنگ با آن‌ها ارسال نمود. در شش فرسخی اسفراین جنگ سختی بین آن‌ها صورت گرفت که دراین جنگ ازسپاهیان محمدبیک که ششصد نفر بودند سیصد نفر کشته و از سپاهیان ازبک که سه هزار نفر بودند هفصد نفربه قتل رسیدند (روملو، ۱۳۵۷: ۲۵۸–۲۵۷). پس از این جنگ درسال۹۳۵ ه. ق شاه طهماسب از دامغان به سوی خراسان روان شد… چون موضع کالپوش محل نزول سپاه پر جوش و خروش گشت، خبر رسید که قنبر علی با فوجی ازبکان در اسفراین نشسته‌است و ابواب ستم بر روی رعایای آن بلده گشاده، شاه طهماسب چوهه سلطان و حمزه سلطان و حسین سلطان را با جمعی از قاضیان به دفع ایشان نامزد فرمود و قنبر علی چون از توجه امرا خبر یافت، مانند برق و باد به جانب ماوراء النهر شتافت (همان: ۲۷۹). در سال ۹۵۶ ه. ق آقا کمال وزیرکل خراسان ممیزی تربت خراسان، ممیّزی جهان ارغیان، کلیدر، معدن و سرکار اسفراین رابه بوداق قزوینی واگذارکردند (قزوینی، بوداق، ۱۹۹۹ م :۱۰۱–۱۰۲). بعد از آن در سال ۹۵۹ ه. ق پهلوان قلی سلطان، و حاجم سلطان ازبک ناگهان از جانب خوارزم به حوالی اسفراین آمدند. مجنون سلطان شاملو که حاکم آن دیار بود، با ایشان محاربه کرده به قتل آمد در جنگ گاه سرمجنون سلطان را از ب*دن جدا کرده بردند. بعد از آن جثه وی را نقل مشهد مقدس معلی مزکی نمود و در صحن آستانه مقدسهٔ منوره سدره مرتبه مدفون ساختند وبرلوح مزارش این بیت نقش شد: تنم را وقت رفتن آستان دوست منزل شد بحمدالله اگر سر رفت خوش منزلی دارم (حسینی القمی ،۱۳۵۹: ۳۶۱؛ روملو، ۱۳۵۷: ۲۷۵). پس ازآن در سال ۹۶۷ ه. ق علی سلطان اوزبک به تاخت اسفراین آمد قنبر سلطان آسایش آغلی استاجلو که حاکم آن ولایت بود از قلعه بیرون آمده پسرش ساتلمش بیک که در حسن یوسف زمان و منظور عالمیان بود با دونمز بیک برادر زاده اش که وکیل او بود با جمعی از دلاوران به دست ازبکان به قتل رسیدند. قنبر سلطان که قتل پسر و برادر زاده را مشاهده نمود، از جا بیرون آمد بر قلب ازبکان تاخت. در این اثنا گرفتار شده او را زنده به نزد علی سلطان بردند …» (حسینی القمی، ۱۳۵۹: ۴۱۲). در سال ۹۷۱ ه. ق محمد خان ازبک وقتی به اسفراین رسید، جنگ انداخت و جمعی کثیر از ملازمانش کشته گردیدند بنابراین، خائب و خاسر متوجه دیار خود گشت (روملو، ۱۳۵۷: ۵۴۱). در سال۹۷۲ ه. ق حکایت علی سلطان ازبک بهانه شد[معصوم بیک امیر دیوان صفوی ] روانه گشت و بدو فرمان رفت که لشکر به مدد فرستند اکثر امرا و سلاطین در خراسان بودند بدین تفضیل: سلطان ابراهیم میرزا که سرلشکر بود، ولی خلیفه شاملو حاکم قم، امیر خان موصلو حاکم همدان … و حیدر سلطان ترخان حاکم ساوه وجربادقان، و سلیمان سلطان ذوالقدرحاکم نیشابور، و مصطفی سلطان ورساق حاکم اسفراین، و صوفی ولی خلیفه روملو حاکم غوریان و فوشنج و سبزوار … بود و این سلاطین تابیست هزار کس بودند (قزوینی، ۱۹۹۹ م: ۱۴۱–۱۴۰). در سال ۹۸۵ ه. ق سلطان محمد صفوی تربت حیدریه و زاوه و محولات وباخزر رابه مرشدقلی سلطان چاوشلوولدیکان شاهقلی مرحمت فرمودند و اسفراین را به برادربزرگتر او ابراهیم سلطان دادند. در سال ۹۸۶ ه. ق جلال خان ازبک لشکرومردم خود را جمع نمود و متوجه خراسان شد و ازحوالی اسفراین و سبزوار ونیشابورگرفته، شتر وگاوگوسفند بسیارغارت نمود و از آنجا به جانب ولایت مشهد حرکت کرد (فدایی، ۱۳۷۳: ۶۰). در سال ۹۹۷ ه. ق شاه عباس اول، برای مقابله با تهاجم ازبک‌ها به مشهد عزیمت کرد و ازراه اسفراین وارد مشهد شد، درهنگام بازگشت بلاد خراسان را ازمشهد، نیشابور، سبزوار، اسفراین، قاین و… را به تیول امرا مقدر کرده، حاکم به هرمحل تعین نمودند و اسفراین را به ابو مسلم سلطان، برادر قرا حسن استاجلو عنایت فرمود (حسینی القمی، ج دوم، ۱۳۵۹: ۶۷۳ و ۸۸۹). شاه عباس صفوی در سال ۱۰۰۱ ه. ق برای گرفتن شهرهای خراسان، ازقزوین بیرون آمد و تا بسطام پیش رفت. شاه از بسطام به طرف نیشابور تاخت و عبدالمومن خان به تربت جام عقب‌نشینی کرد. شاه عباس به راحتی شهرهای مزینان، سبزوار، جاجرم و نیشابوررا تسخیرکرد ودرهریک حکام ایرانی گماشت وتانزدیکی شهرمقدس مشهد پیش رفت ولی چون زمستان فرا رسید، به قزوین بازگشت. پس ازبازگشت شاه عباس ازخراسان، در سال ۱۰۰۲ ه. ق عبدالله خان و پسرش عبدالمومن خان، باری دیگر خراسان وخوارزم را مورد تهاجم قرار دادند و بسیاری از شهرهای این سرزمین را ویران و قتل‌عام کردند. دراین زمان اسفراین درمحاصره ازبک‌ها قرارگرفت اسکندر بیک منشی محاصره شهر اسفراین را در کتاب عالم آرای عباس چنین گزارش کرده داده‌است: «..... عبدالمومن خان در این سال کمر همت به تسخیرسایر محال خراسان بسته با لشکری پرخاشجوی بر سر قلعه اسفراین آمده محاصره نمود. ابو مسلم خان با جمعی از غازیان استاجلو اکراد و غیره که در آن قلعه جمع آمده بودند به حفظ و حراست قلعه و استحکام برج و باره پرداخته در لوازم قلعه داری می‌کوشیدند و عبدالمومن خان در تسخیر حصار اسفراین سعی بسیار نمود توپ‌ها نصب کرد و تا چهارماه مدت محاصره امتداد یافته چند مرتبه یورش عظیم واقع شد و محصوران قلعه مردانگی‌ها کرده در هر یورش جمعی کثیر از بهادران ازبکیه مقتول گشته خندق قلعه از اجساد قتیلیان انباشته گردید چنانچه موازی چهار هزار کس از ازبکیه تخمیناً در جنگ آن قلعه نابود شده بودند در هر مرتبه عبدالمومن خان را شعله غضب افروخته تر می‌گشت و بیشتر از پیشتر مبالغه در فتح و تسخیر قلعه می‌نمود و چون حضرت اعلی را از مشاغل ضروریه که مرقوم قلم وقایع نگار شد { فراغی حاصل نشده بود } چند روزی فرصت رفتن خراسان حاصل نیافتند. بعد از انجام این مهام که اندیشه استخلاص محصوران قلعه اسفراین داشتند خبر تسخیر آن رسید. مجملاً بعد از چهار ماه که ابو مسلم خان زد و خورد نموده قلعه را نگاه داشت کار بر محصوران تنگ شده در یورش اخیر که طاقت و توان در ایشان نمانده بود اُزبکیه بروج و عروج نموده بر قلعه مستولی گشتند و دست به قتل و غارت برآوردند بر متنفسی ابقا نمی‌کردند. ابو مسلم خان با چند نفر از جوانان در یکی از بروج خود را حفظ نموده تا سه روز جنگ کردند و تا تیر در ترکش وگلوله و باروت با خویش داشتند احدی از بهادران اُزبکیه را جرات آن نبود که برآن برج ظفر یابند بعد از آنکه آواز تفنگ انقطاع یافته سفیر تیر از رفتن بازماند اُزبکیه دانستند که دیگر حالت محاربه ندارند هجوم نموده برج را گرفتند و آن شیر مردان متاع گرانمایه جان را در رسته بازار اخلاص و غیرت و مردانگی به معرض بیع درآورده با خنجر بران و تیغ خون افشان با اُزبکیه دست و گریبان شدند و مردانه وار شربت ناگوار هلاک چشیدند. گچل قباد کلهر که از جمله محصوران و گرفتاران آن برج بود و یکی از بهادران اُزبکیه اور امی شناخته به مردانگی او حیف آمده او را حراست نموده و صحیح وسالم شب از اوردوی اُزبکیه بیرون کرده به عراق آمده بود حقیقت قضیه مذکور را به نوعی که مرقوم گشت به بنده تقدیر نمود. درهمین زمان فرهادخان سپهسالار که برای مقابله وبیرون راندن عبدالمومن خان ازبک به خراسان رفته بود به دستورشاه عباس ازنیمه راه بازگشته بود، خبرداد که: عبدالمومن خان اوزبک به محاصره اسفراین آمده و عرصه برقلعگیان بغایت تنگ کرده‌است. «بنابراین شاه عباس منتظر وصول عساکر نگردیده با لشکری ذولفقارخان که ازآذربایجان رسیده بود ند چون شیر خشمناک که اثر گور در کنام خود بیند رخش سبک سیر آهو سیر طلب کرد با قورچیان حاضر رکباب چون برق سوزان و آتش فروزان روی به جانب دیار شرق نهاد و کوچ برکوچ تواتر یافت تا شاه به چمن بسطام شتافت در چمن بسطام سی هزار لشکر خون‌آشام بشمار آمد مکتوبی به عبدالمومن نگاشتن فرمود که چند بار است که آن شاهزاده عالی‌تبار به تسخیر خراسان قدم رنجه می‌فرمایند و چون ملاقات قریب می‌گردد روی برمی‌تابند اکنون استماع افتادکه در اسفراین به محاصره رعایای فقیر اشتغال دارند ما مقید به اجتماع جنود نگردیدیم با اقلیلی از عساکر راه درنوردیدیم اکنون در بسطامیم و از آنجا به عزم ملاقات حرکت خواهد شد توقع اینکه این بار چون هر بار روی برنتابند تا آنچه در مشیت الهی مکنون است به عرضه ظهور آید و رعیت خراسان از این دوروئی و زحمت بیاسایند و به محمد سلطان نیز نگارش شد که خود داری نموده که ما هفت روز به پای قلعه اسفراین خواهیم رسید قطب الدین نام چکنی به بردن نوشته ما مأمور شد و به نزد عبدالمومن خان شتافت و اردوی همایون به حرکت درآمد که به موعد مقرر بمقصد رسند بعد از وصول نوشته عبدالمومن خان گفت که این مکتوبات نوشته فرهاد سردار است و پادشاه قزلباشه را از آشفتگی کار ایران قدرت سفر خراسان نیست و بدین بهانه رسول را به قتل آورده … قرار کار بر این جمله برنهادند چند نفر از اعاظم امر مانند محمد قلی درویش و جان محمد قراول حاکم بدخشان و سونج محمدی مشهور بسونج ترکمان حاکم نسا و ابیورد با سیصد سوار بهادر کار آزموده رزم آزمای مردم ربای بخبرگیری بجانب بسطام روانه کردند و باصرار و ابرام و تشدد تمام به محاصره و تسخیر اسفراین پرداختند و چون محمد سلطان حاکم شهر از وصول موکب پادشاهی آگهی داشت یک هفته مهلت خواسته که پس از هفته کارسازی خود را رها کرده قلعه را تسلیم و خود روانه اردوی فرهاد خان شود اوزبکیه قبول نمودند و مهلت دادند وروز به روز می‌شمردند تا چه بروز کند اما از آن سوی اردوی کیهان پوی شاهی بسرعت تمام همی آمدند و فرهادخان وذولفقارخان همیشه برسم طلیعه لشکری فیروزی مطالع نیم فرسنگ چون فتح نصرت پیشاپیش همی شدند روز سیم پیشخانه همیون بقصبه جاجرم رسیدند سواران اوزبکیه شب در سر آب جاجرم فرود آمدند و صبحگاه به راه افتادند ولی جاده معروف و شایع را گذاشته احتیاطاً از دامن کوه دو فرسنگ پیش آمدند گرد سیاه سپاه بسیار از دور دیدند که از راه مقرره گرماگرم به سوی جاجرم همی ایند از آنجا بازگشته خیام و سرادق چند که نصب شده بود دیدند قوم اوزبک به ناگاه از دامن کوه بیرون تاخته هفت کس از فرارشان را گرفتند و اراده مراجعت کردند …»....... «... همان شب اردوی شاهی کوچ کرده هشت فرسنگبر سبیل ایلغار براندند و مقرر شد که از آنجا تا فریمان چهار فرسنگی اسفراین رفته و صباح روز سیم به عزم رزم اوزبکیه سوار شده به ظاهر اسفراین رسیدند و شب در ایره و فریمان به تهیه جنگ مشغولی فرمودند جبهه و سلاح و اسب یراق بملتزمین رکاب عطیه همی رفت اما از آن جانب فراریان اوزبکیه به عبدالمومن خان رسیدند و رسیدن شاه و گرفتاری سپاه شرح دادند اعیان اوزبکیه بهم برآمدند و دمدمه و همهمه درمیان طوایف درافتاد وهمان شش روز از موعد سپردن قلعه گذشته بود محمد ایلح چیان که رئیس امرا بود بپای قلعه آمده میرزا محمد سلطان را بخواند و بملایمت لختی با او سخنان نرم براند چنان اگرچه یک روز دیگر به وعده سپردن لمعه مانده‌است طریقه اخلاص و مودت چنان اقتضا کند که روزی قبل از موعد قلعه سپرده شود و مورد التفات خان ترکستان شوی میرضا محمد سلطان که از آمدن شاه ایران مطلع بود و پشت برکوه البرز داشت پاسخ داد که فردا رایت شهریار قزلباش درحوالی قلعه آشکار ورآید خوشتر آن است که درحضور پادشاه ایران و شهریار توران قلعه سپرده شود که از دو جانب مورد تحسین و آفرین شده باشم محمد ایله دانست که میرزا محمد سلطان از قرب جوار پادشاه ایران مستحضر است و کار از کار گذشته مراتب را به عبدالمومن خان اظهار کرده و در حرکت از پای قلعه و عدم مقابله با پادشاه قزلباش اصرار تمام نموده‌است او را به زین کرده بیاورند او را سوار نموده به در بردند از اهالی اردوی اوزبکیه تنی باقی نماند آن سبو شکست و آن ساقی نماند گوشاگوش و دوشادوش و زود از او دو تیزا تیز راه گریز گرفتند از راه ادکان رفته تا ارض اقدس جای توقف مصلحت ندانستند میرزا محمد سلطان از قلعه برآمده در منزل مذکور بحضور سلطان ایران رسیده و حقیقت حال معروض داشت روز دیگر به پای قلعه اسفراین نزول اجلال واقع شد …» حکومت اسفراین درپایان سلطنت شاه عباس اول (۱۰۳۷ ه. ق) برعهده امامقلی سلطان کرد سیاه منصوربوده است. با از بین رفتن سران بزرگ ازبک در اواخر حکومت شاه عباس اسفراین دوباره جانی به خود می‌گیرد. دراوایل قرن ۱۱ هجری امین احمد رازی درمورد اسفراین می‌نویسد: «اسفراین ولایتی است در غایت وسعت و نزاهت، چه در تمام خراسان دو سرکاراست: یکی اسفراین و دیگری قاین و اسفراین به حسب آب وهوا ودیگر صفت‌ها، رجحان بر قاین دارد وفواکهش در غایت خوبی به حصول می‌آید، به خصوص امرودی است، که آن را ارمغان به دیگر شهرها می‌برند ودراین شهر، چنارهای دیر سال عجیب المثال بسیاراست، که ازغایت سالخوردگی مجوف و میان تهی گردیده، که از زمان انوشیروان آن درختان را نشانده ومزار فیض آثارشیخ سعد الدین حموی و شیخ علی لالای غزنوی و شیخ آذری و شیخ شرف الدین قدس اسرارهم در آن شهر واقع اند» به طورکلی دردوره صفویه اسفراین همچون دیگر شهرهای خراسان محل تاخت تاز ازبکان بوده وهیچ موقع شاهان صفوی را توفیقی برای ریشه کن کردن ازبکان نشد و در نتیجه سیه روزی اسفراین که دردوره تیموری به اوج رسیده بود دراین دوره هم این روند ادامه یافت.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : MAHTA☽︎

MAHTA☽︎

مدیرارشد بازنشسته+نویسنده اختصاصی
نویسنده اختصاصی
نویسنده انجمن
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-01-15
نوشته‌ها
1,739
لایک‌ها
12,268
امتیازها
113
کیف پول من
9,253
Points
2


پیشینه مطالعات باستان‌شناسی و مرمتی​

220px-%D8%B9%DA%A9%D8%B3_%D9%87%D9%88%D8%A7%DB%8C%DB%8C_%D8%B4%D9%87%D8%B1_%D8%A8%D9%84%D9%82%DB%8C%D8%B3_%D8%AF%D8%B1_%D8%B3%D8%A7%D9%84_1937_%D9%85%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AF%DB%8C.jpg

عکس هوایی شهر بلقیس در سال ۱۹۳۷ میلادی برگرفته توسط اریخ اشمیت


فعالیت‌های پژوهشی و باستان‌شناختی در مناطق مختلف می‌تواند به کشف حقایق و روند تاریخی و فرایندهای فرهنگی کمک شایانی نماید، حال این فعالیت‌ها اگر هدفمند و با برنامه و مدیریت صحیح و توانمندی همراه گردد می‌تواند نتایج بسیار ارزنده‌ای داشته باشد. کاوش باستان‌شناسانه به مثابه آزمایش‌هایی بر روی ب*دن انسان می‌ماند که برای شناخت بیمار نیاز به این آزمایش‌ها داشته و این عمل می‌تواند به شناخت از بیمار و در نهایت به نجات جان او ختم گردد. کاوش باستان‌شناختی نیز می‌تواند نتایج مثبت و ارزنده‌ای داشته باشد، اگر این فعالیت همراه با ایده‌های و توانمندی‌های نو ارائه نگردد می‌تواند بسیار خطرناک و مضر باشد و به نابودی لایه‌های باستانی منجر گردد. اشمیت اولین باستانشناسی است که مستقیماً این شهر را دیده و عکس‌هایی هوایی خوبی را نیز در ۱۱می سال ۱۹۳۷م تهیه کرده‌است. وی در مورد این سفر می‌نویسد: «بعد از عبور از سبزوار و بخش‌های تابعه سر را به طرف شمال به سوی دشت‌های میان سلسله کوه‌های البرز و شهر بلقیس که در ویرانه‌های روی نقشه «سیری در هند» معلوم است برگرداندیم. در مسیر چرخش، از گذرگاه‌های روی انتهای شرقی کوه‌های جغتای و دره‌های جوین و صفی‌آباد گذشتیم، علی‌رغم مارپیچی رفتن ما فقط کمی بیش از نیم ساعت فاصله بین سبزوار تا شهر بلقیس (شهر ملکه سبا) طول کشید. پژوهندگان تاریخ معتقدند که شهر بلقیس در دشت اسفراین بقایای شهر قرون وسطایی اسفراین (که سابقاً مهرجان خوانده می‌شده) می‌باشد که بسیار پرجمعیت و دارای بازارهای پررونق است. به هرحال گرچه با پرسپکتیو «دید پرنده» به وضوح خطوط مرئی خانه‌های بی‌شمار آن و دیوارهای برج دار شهر را می‌دیدیم، در حال حاضر شهر مرده‌ای است و قدمتش به هفتصد سال می‌رسد. گر چه آسمان ابری و روز نیز به پایان رسیده بود، دوربین عالی زایس ما مرتباً عکس‌های عمودی و مایل از شهر ملکه سبا را ثبت می‌کرد. دیوار تدافعی مستطیل نامنظم و ناهموار آن چندین بنای غیرمعمول را به اضافه بقایای محله‌های شخصی را که کمتر جلوه دارد در میان دارد، یک قلعه چهارگوش ناهموار با برج‌های متعدد به شهر پیوسته‌است» اما کاوش در این شهر دوران اسلامی برای نخستین بار در سال ۱۳۵۲ هـ. ش و در پی اخبار وفور حفریات غیرمجاز باستان‌شناختی در محلی به نام شهر خرابه بلقیس اسفراین گروهی از باستان شناسان به سرپرستی مشیری، ازسوی دفتر فنی سازمان ملی حفاظت آثار باستانی خراسان مأمور گمانه‌زنی در این محوطه باستانی شدند که گزارش مختصری از آن در بایگانی مرکز اسناد سازمان میراث فرهنگی کشور در دست است. در این محوطه شروع به گمانه‌زنی برای تعیین حریم این شهر و همچنین مشخص کردن مسیر عبور لوله‌های آبرسانی اراضی کرد و حریم این شهر باستانی را مشخص و علامت‌گذاری نمود. پس از این به تدریج با ارائه گزارش گمانه‌زنی و چاپ مقالاتی دربارهٔ تاریخ باستان‌شناسانهٔ این شهر کهن، توجهات به سوی این مجموعه جلب شد و در سال ۱۳۸۸ مجموعه شهر بلقیس به عنوان پایگاه میراث فرهنگی مصوب شد و فصل دوم کاوش و گمانه‌زنی‌های باستانی نیز در همین سال با دست یافتن به این نتیجه که سازه بزرگ خشتی شهر کهن اسفراین یا ارگ متعلق به پیش از حمله مغول و شاید قرون ششم و هفتم هـ. ق باشد و طی دوره‌های سربداران و صفویه چندین بار مرمت شده و علاوه بر آن به این نتیجه دست یافت. فصل سوم این کاوش‌ها در تابستان سال ۱۳۸۹ با هدف شناخت فضاها و کارکرد بناها در محدوده تپه منار و بخش‌هایی که فعالیت‌های جئومغناطیس صورت گرفته بود، به انجام رسید. این فصل از کاوش‌ها در سه بخش پی کاوی و آواربرداری، لایه نگاری و همچنین کاوش افقی انجام شد که شناسایی فضاهای مهم‌ترین دوره استقراری شهر تاریخی بلقیس - ایلخانی- یکی از این اهداف بود. علاوه بر این، در این فصل از کاوش‌ها به شناسایی بخش‌های صنعتی شهر بلقیس در شمال ارگ و همچنین شناخت فضاهای معماری قرون چهارم و پنجم هجری قمری در قسمت‌های جنوبی تپه منار شد. فصل چهارم این کاوش‌ها در تابستان سال ۱۳۹۰و به همت پایگاه میراث فرهنگی شهر تاریخی بلقیس اسفراین سرپرستی محمد فرجامی و احمد نیک گفتار با دو هدف عمده پی کاوی دیوار شارستان و شناخت فضاها در محدوده ارگ بلقیس و شارستان با تأکید بر تپه منار صورت گرفت. فصل پنجم کاوش شهر تاریخی بلقیس اسفراین در بهار و تابستان سال ۱۳۹۱و به همت پایگاه میراث فرهنگی شهر تاریخی بلقیس اسفراین به سرپرستی احمد نیک گفتار با هدف شناخت ساختار شهر در بخش شارستان به انجام رسید. فصل ششم کاوش‌های باستان‌شناسی در شهر تاریخی بلقیس اسفراین در سال ۱۳۹۳ به مدت ۳۱ روز با کسب مجوز از پژوهشکده باستان‌شناسی به همت پایگاه میراث فرهنگی شهر تاریخی بلقیس اسفراین به سرپرستی احمد نیک گفتار با دو هدف عمده الف) پاسخ به سوالات مطروحه در باب وجود آثار معماری درون ارگ تاریخی و در صورت وجود تلاش برای تاریخ‌گذاری و شناخت کاربری فضاها می‌باشد. ب) توسعه دامنه شناخت و آگاهی از ساختار داخلی ارگ باهدف آماده‌سازی زیرساخت‌ها برای مرمت اضطراری و تکمیلی در داخل ارگ در چارچوب دو ترانشه در ابعاد مختلف به انجام رسید. فصل هفتم کاوش‌های باستان‌شناسی در شهر تاریخی بلقیس اسفراین از اوایل اردیبهشت ماه تا اوایل تیرماه سال ۱۳۹۴ به همت پایگاه میراث فرهنگی شهر تاریخی بلقیس اسفراین به سرپرستی احمد نیک گفتار به مدت دو ماه در دو بخش یکی درمحدوده شارستان با تأکید بر تپه منار باهدف مشخص کردن کاربری و تکمیل فضاهای کاوش شده در فصول گذشته و دیگری در بخش داخل ارگ با هدف شناخت و آگاهی از ساختار معماری داخلی ارگ و فضاهای مسکونی موجود در آن صورت گرفت. فصل هشتم کاوش شهر تاریخی بلقیس اسفراین از اوایل اردیبهشت ماه تا اواسط تیرماه سال ۱۳۹۶ به مجوز شماره ۹۰/۰۰۱/۹۶۲۱۴۱ مورخه ۲۷/۰۱/۱۳۹۶ پژوهشگاه میراث فرهنگی به همت پایگاه میراث فرهنگی شهر تاریخی بلقیس اسفراین به سرپرستی احمد نیک گفتار به مدت ۷۵ روز در دو بخش، داخل ارگ و شارستان که در داخل ارگ با هدف شناخت و آگاهی از ساختار معماری داخلی ارگ و فضاهای موجود درآن، ایجاد فضای سایت موزه برای بازدید کنندگان و همچنین فراهم کردن بستری برای حفاظت و مرمت اضطراری و تکمیلی در داخل ارگ و درمحدوده شارستان با تأکید بر تپه منار باهدف مشخص کردن کاربری وتکمیل ساختار مسجد- مدرسه که بخش‌های از آن در فصول گذشته با کاوش‌های باستان شناختی نمایان شده بود در چارچوب ۴ترانشه و دو کارگاه پیگردی و خواناسازی در ابعاد مختلف به انجام رسید. فصل نهم کاوش شهر تاریخی بلقیس اسفراین از اواخر اردیبهشت ماه تا اوایل تیرماه سال ۱۳۹۷ به مجوز شماره ۹۷۱۰۱۶۹۱ مورخه ۱۹/۰۳/۱۳۹۷ پژوهشگاه میراث فرهنگی به همت پایگاه میراث فرهنگی شهر تاریخی بلقیس اسفراین به سرپرستی احمد نیک گفتار به مدت ۴۰روز در دو بخش، داخل ارگ و شارستان که در داخل ارگ با هدف شناخت و آگاهی از ساختار معماری داخل ارگ و فضاهای موجود در آن و همچنین فراهم کردن بستری برای حفاظت و مرمت اضطراری و تکمیلی در داخل ارگ و درمحدوده شارستان با تأکید بر تپه منار باهدف مشخص کردن کاربری وتکمیل ساختار بنای احتمالاً مسجد- مدرسه که بخش‌هایی از آن در فصول گذشته با کاوش‌های باستان شناختی نمایان شده بود انجام گردید.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : MAHTA☽︎

MAHTA☽︎

مدیرارشد بازنشسته+نویسنده اختصاصی
نویسنده اختصاصی
نویسنده انجمن
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-01-15
نوشته‌ها
1,739
لایک‌ها
12,268
امتیازها
113
کیف پول من
9,253
Points
2


ارگ تاریخی بلقیس​

220px-%D8%A7%D8%B1%DA%AF_%D8%B4%D9%87%D8%B1_%D8%A8%D9%84%D9%82%DB%8C%D8%B3_%D8%A7%D8%B3%D9%81%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpg


ارگ بلقیس که ب*ر*جسته‌ترین اثر این محوطه است که مساحتی بالغ بر ۵/۵۱۷۱۲ متر مربع را دربر گرفته و ۳۰ برج در اندازه‌های مختلف در گرداگرد آن تعبیه شده و از هر سو با خندق احاطه شده ‌است. مصالح اصلی به کار رفته در ساخت قلعه گل/چینه است که در بخش‌های مختلف از خشت، آجر و چوب برای استحکام بیشتر استفاده شده‌ است. دروازه ورودی اصلی آن در ضلع شمالی با یک پیشامدگی به داخل شارستان مشخص است که که امروزه بیشتر بخش‌های آن تخریب و به صورت تلی از خاک درآمده‌است. فضای داخلی قلعه با حفاری‌های قاچاق به کلی مضطرب شده و فقط از این ارگ بزرگ که زمانی دارای سه طبقه فضای معماری بوده تنها یک پوسته گلی باقی مانده‌است. با توجه به شواهد ارگ بلقیس برخلاف برخی قلعه‌ها بر روی سطح هموار دشت ایجاد شده و در اطراف آن خندقی را ایجاد کرده‌اند. اولین دوره استقرار در ارگ طبق اشارات متون تاریخی و یافته‌های باستان‌شناسی به دوره سلجوقیان برمی گردد و بعد از این زمان چندبار در ارگ فعالیت‌های مرمتی و ساخت و ساز در پیکره آن دیده می‌شود. ارگ آخرین بار توسط افغان‌ها به تصرف درآمد و به‌طور کامل تخریب شد اما با این وجود خانواده‌هایی به‌طور مستقل تا اواخر قاجار نیز در این مکان زندگی می‌کرده‌اند. درداخل ارگ بناها و آثار معماری زیادی وجود داشته که در گذشته و قبل از انقلاب به علت حفاری‌های غیرمجاز تخریب شده و خاک آن به استناد مطالعات میدانی (گفته‌های مردم محلی) برای حاصل خیز کردن زمین‌های کشاورزی اطراف مجموعه انتقال داده شده‌است. طبق کاوش‌های باستان شناختی و آثار موجود چنین به نظر می‌رسد ساختار داخل ارگ از یک نظم خاصی برخوردار بوده‌است که بخش کوچکی از آن طی کاوش‌های باستان شناختی در سال ۱۳۹۳ و۱۳۹۴ کشف گردید که به شرح ذیل می‌باشد: طی کاوش‌های باستان شناختی صورت گرفته در داخل ارگ تعدادی اتاق به صورت تو در تو و به شکل مربع -مستطیل در ابعاد مختلف ساخته شده‌است. دیوارهای این اتاق‌ها قطور و با خشت‌هایی با ابعاد ۵*۲۵*۲۵ سانتی‌متر و با ملاط گل ساخته شده‌اند. اکثراً اتاق‌ها دارای چند ورودی هستندکه درجهات شمالی، شرقی و جنوبی قرار دارند. بعضی از این ورودی‌ها در جهت وزش باد در فصل تابستان ساخته شده تا از آن برای سرد کردن فضاها بهره ببرند. با توجه به کشف چند پاشنه آجری درب، چنین به نظر می‌رسد که اتاق‌ها دارای درب چوبی از نوع یک لت بوده‌است. طی کاوش‌های باستان شناختی از داخل این اتاق‌ها، تنورهای کوچکی کشف شد که این تنورها درست در زیر کف اتاق قرارگرفته که احتمالاً از این تنورها در فصول سرد سال به عنوان کرسی جهت گرم کردن خانه استفاده می‌شده‌است.. برای تزئین دیوارها از اندود کاه گل، گل آخری و گچ استفاده شده‌است. لازم است ذکر شود روی تمام دیوارهای این فضاها د*اغ‌هایی از اندود گل آخری دیده می‌شود که احتمالاً جنبه تزئینی داشته‌است. با توجه به کشف سفال‌های آبی و سفید شاخص دوره صفوی در چاله دفن زباله زیر یکی از فضاها می‌توان این سازه‌ها و کف‌ها را به دوره صفوی و بعد از آن نسبت داد، هرچند دیوارها ممکن است در دوره‌های قدیمی تر ساخته شده و مورد استفاده قرار گرفته باشند. در بخش شمالی منازل مسکونی بقایای از یک سیستم آبرسانی شامل مسیر آب (تنبوشه‌ای)، حوض انبار و برکه می‌باشد که درگاهی‌های اصلی منازل مسکونی به این فضا منتهی می‌شود.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : MAHTA☽︎

MAHTA☽︎

مدیرارشد بازنشسته+نویسنده اختصاصی
نویسنده اختصاصی
نویسنده انجمن
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-01-15
نوشته‌ها
1,739
لایک‌ها
12,268
امتیازها
113
کیف پول من
9,253
Points
2


کوره سفالگری​

200px-%DA%A9%D9%88%D8%B1%D9%87_%D8%B3%D9%81%D8%A7%D9%84%DA%AF%D8%B1%DB%8C_%D8%B4%D9%87%D8%B1_%D8%A8%D9%84%D9%82%DB%8C%D8%B3.JPG

این عکس مربوط به کوره سفالگری در شهر بلقیس متعلق به دوره سلجوقی

200px-%DA%A9%D9%88%D8%B1%D9%87_%D8%B3%D9%81%D8%A7%D9%84%DA%AF%D8%B1%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D8%B4%D9%87%D8%B1_%D8%A8%D9%84%D9%82%DB%8C%D8%B3_%D8%B4%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D8%B3%D9%81%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D9%86.JPG

بقایای از یک کورهسفالگری که طی کاوش‌های باستان شناختی در شهر بلقیس در سال ۱۳۸۷ توسط باستان شناسان کشف گردید.


یکی از مهم‌ترین نتایج سومین فصل کاوش در شارستان شهر بلقیس کشف یک کوره سفالگری متعلق به نیمه دوم قرن ششم هـ. ق است که دارای بخش‌های مختلفی چون، آتشدان در بخش تحتانی، تاقچه‌ها به منظور گذاشتن سفال، سکوی پخت به منظور آماده‌سازی و چیدن سفال برای پخت و گنبد که بر روی تمامی این سازه‌های ایجاد می‌گردیده‌است. این کوره سفالگری اولین کوره سفال‌پزی به دست آمده از شهر تاریخی بلقیس و محدوده خراسان شمالی است که از آن به منظور پخت سفال‌های لعاب دار با لعاب فیروزه‌ای مورد استفاده قرار می‌گرفته‌است. در کوره سفال‌پزی شهر بلقیس تاقچه‌های ایجاد شده در قسمت پائینی کوره به منظور پخت سفال ایجاد نشده‌اند بلکه همان‌طور که کامبخش فرد در گزارش کاوش کوره‌های سفال‌پزی نیشابور نیز ذکر کرده‌است این تاقچه‌ها به منظور انتقال حرارت به بخش‌های بیرونی اتاق پخت و قسمت بالایی کوره بوده که در برخی از کوره‌ها که دارای دو جداره بوده‌اند این اتفاق رخ داده‌است در نیشابور این سوراخ‌ها پنج یا شش عدد می‌باشد.

 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : MAHTA☽︎

MAHTA☽︎

مدیرارشد بازنشسته+نویسنده اختصاصی
نویسنده اختصاصی
نویسنده انجمن
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-01-15
نوشته‌ها
1,739
لایک‌ها
12,268
امتیازها
113
کیف پول من
9,253
Points
2


آب‌انبار​

یکی از ساختمان‌های آبی در ایران می‌توان به آب‌انبار اشاره نمود. آب‌انبار (امنار) در سراسر راه‌های ایران و در شهرهای این سرزمین به تعداد بسیاری دیده می‌شود و بعضی از آن‌ها که در شهرهای خشک وکم آب ساخته شده، خود اثری بسیار زیبا و از لحاظ معماری شایان توجه است (معماریان ،۱۳۸۷: ۳۴). «آب‌انبارهای کهن در آغاز گودال‌هایی بودند که خود به خود از آب باران و سیلاب‌ها پر می‌شدند و مردم از آن آب برمی‌داشتند، کم‌کم آدمی خود به ساخت انباری برای نگهداری آب اقدام نمود و پس از آن روش‌های ساخت نیز گسترش یافت. آب‌انبارها در ایران، مودریا (مصر) و میانرودان (بین‌النهرین) و در یونان و روم دارای پیشینه‌ای کهن هستند. در ایران از روزگاران کهن به انگیزه کمبود آب و گرم و خشک بودن بخش بزرگی از کشور، همواره آب از ارزش بالایی برخوردار بوده‌است و با توجه به نقش مهمی که در زندگی روزمره مردم داشتند از موقعیت خاصی در فرهنگ این سرزمین برخوردار بوده‌اند. حرمت گذاردن به آب و خودداری از هدر دادن و آلوده ساختن آن از دوران‌های بسیار کهن در فرهنگ مردم سرزمین ما ریشه‌های بس ژرف داشته‌است. برای نمونه مردم ستایشگاه‌های بزرگی برای نیایش ایزد نگهبان آب «آناهیتا» (ناهید) بر پا می‌کردند. کهن‌ترین نمونه آب‌انبار در ایران، خزانه آب شهر ایلامی دورانتاش در چغازنبیل خوزستان است که پیشینه آب به ۳۰۰۰ تا ۳۵۰۰ سال پیش می‌رسد. نمونه دیگر از روزگار داریوش بزرگ هخامنشی است که هنوز در بالای سکوی تخت جمشید دیده می‌شود. این آب‌انبار برای گردآوری آب باران ساخته شده بود. از زمان ساسانیان در مرزها و جزیره‌های خلیج فارس آب‌انبارهایی به جا مانده‌است. در روزگار پس از اسلام، ساخت خزانه‌های استوانه‌ای باب شد، چون پایداری خوبی در برابر فشار آب نشان می‌داد. کهن‌ترین آب‌انبار از این گونه، در یزد در پشت مسجد جامع می‌باشد. نمونه دیگر در «هرند» این شهرک گرمازدهٔ کویری می‌باشد. بیشتر آب‌انبارها در شهرها و روستاهای میانی (مرکزی) ایران از آب کاریز (قنات) و رودخانه‌ها و در بخش‌های دیگر ایران از آب باران و آب‌انبارهای کنار راه‌های کاروانی از تندابه‌های بهاری رودخانه‌ها پر می‌شدند. سابقه ساخت آب‌انبار در ایران بسیار طولانی بوده و هنوز آب‌انبارهایی از قرن ششم و هفتم هجری به جای مانده‌است» (معماریان، ۱۳۸۷: ۳۴). در کویر آب ارزش دو چندان دارد. به علت حرارت زیاد و خشک بودن محیط، سیستم انتقال آب این مناطق دارای خصوصیات ویژه خویش می‌باشد؛ لذا ایرانیان برای این مناطق سیستم انتقال آب از زیرزمین را با مسائل هیدرولیکی خاصی، ابداع کردند. قنات وظیفه انتقال آب از دامنه کوه‌ها تا محل استفاده کشاورزی و آشامیدنی را بر عهده دارد. این شبکه آب‌رسانی به دلیل عوارض طبیعی مانند شیب زیاد در بعضی موارد نیاز به فنون خاصی مانند ایجاد آبشارها را دارد. پس از انتقال آب به محل بهره‌وری، آب شرب در آب‌انبارها نگهداری می‌شود. آب‌انبارها نیز بسته به شرایط اقلیمی و اجتماعی هر منطقه، طراحی متفاوتی دارد (مهدی‌آبادی، ۱۳۸۲: ۱).


آب‌انبارهای شهر تاریخی بلقیس اسفراین

آب‌انبار ضلع جنوبی شارستان

این آب‌انبار درجبهه جنوبی شارستان و زیر باروی شارستان کشف گردیده که ایوان ورودی آن زیر بارو و مخزن آن در جنوب آن و خارج از محدوده شارستان قرار گرفته‌است از لحاظ گاهنگاری طبق مواد فرهنگی مکشوفه طی کاوش‌های باستان‌شناسی می‌توان گفت این آب‌انبار متعلق به قبل از دوره صفویه بوده در دوره صفویه شاید به دلیل حمله ازبک‌ها و کوچک شدن شارستان برای دفاع بهتر در برابر دشمن تخریب گردیده و روی آن دیوار ایجاد کرده‌اند که در دوره قاجار به بعد این دیوارها توسط عوامل انسانی و طبیعی تخریب گردیده‌است (نیک گفتار، ۱۳۹۱: ۳۵۴–۴۰۸) . این آب‌انبارهنگام پیگردی جهت روشن کردن وضعیت پی و مصالح به کار رفته درساختار دیوار شارستان شهر بلقیس برای مرمت اضطرای در سال ۱۳۹۰ در ضلع جنوبی شارستان شهر بخش کوچکی از یک سازه آجری شامل سردر ورودی و تعدادی پله کشف گردید که احتمال می‌رفت این سازه بقایای یک آب‌انبار است طی کاوش فصل پنجم شهر تاریخی بلقیس جهت روشن شدن وضعیت این ساختار یک ترانشه در ادامه سازه‌های قبل ایجاد گردید که مدتی پس از کاوش منجر به نمایان شدن بخش عظیمی از مخزن گردید، این قسمت از بنا به شکل یک دایره به قطر ۲۵/۴ و عمق ۵ متر در دل زمین با شفته آهک و آجر ایجاد گردیده‌است و قسمت داخلی آن بدون اندود بوده و تنها درنزدیک کف سازه حدود ۱ متر دارای یک اندود نازک آهک است.


آب‌انبار ضلع شمالی شارستان

در شمال شارستان هم بخش‌هایی از یک آب‌انبار دیگر کشف شدهاین آب‌انبارهم متعلق به قبل از دوره صفویه بوده و ایوان آن رو به غرب بوده و مخزن در شرق واقع شده‌است. این آب‌انبار نسبت به آب‌انبار جنوب شارستان سالم‌تر بوده کهاز سه بخش شامل ایوان ورودی، پلکان و مخزن تشکیل شده‌است که به شرح ذیل می‌باشند: ۱-ایوان ورودی: این بخش از بنا به دلیل واقع شدن در زیر جوی آب کشاورزی و تخریبات صورت گرفته اطلاعاتی حاصل نشده‌است. ۲- راه پله: پس از سردر ورودی جهت دسترسی به مخزن آب‌انبار، راه پله قرار دارد که محل برداشتن آب را میسر می‌سازد. این بخش از آب‌انبار به دلیل حفاری‌های غیرمجاز و تخریبات صورت گرفته تنها تعداد ۳ پلکان سالم و بقیه تخریب و د*اغ‌هایی از آن باقیمانده‌است. ۳-مخزن: محل انبار کردن و اصلی‌ترین عنصر در شکل‌گیری آب‌انبار بوده‌است. این بخش در دل زمین با شفته آهک و آجر ایجاد گردیده‌است و قسمت داخلی آن جهت ضدعفونی بهتر و عدم نشتی آب با ملات ساروج چند لایه اندود گردیده‌است. طبق آثار باقی‌مانده این بخش دارای یک سقف گنبدی از نوع رگچین بوده که پس از مدتی طولانی بعد از متروکه شدن به دلایل نامشخص سقف داخل مخزن فرو ریخته‌است. از لحاظ گاهنگاری با توجه به قرار گرفتن در خارج از حصار دوره صفویه و مصالح به کار رفته، رونق و شکوفایی این بنا را می‌توان به دوره قبل از صفویه نسبت داد.

منبع تأمین آبِ، آب‌انبارها

طبق بررسی‌های صورت گرفته در آب‌انبارهای شهرستان اسفراین چنین به نظر می‌رسد که اکثر آب‌انبارها از آب رودخانه تأمین می‌شده‌است. نمونه موردی آن: آب‌انبار صفی‌آباد از رودخانه گرماب، آب‌انبار خوش از رودخانه روئین و آب‌انبار آجقان که از طریق قنات روستا تأمین می‌شده‌است. می‌توان اشاره نمود که طبق شواهد باستان‌شناسی و ساختار زمین‌شناسی و توپوگرافی شهرستان اسفراین چنین به نظر می‌رسد روش تأمین آبِ، آب‌انبارهای این شهر از دو روش آب سطحی (رودخانه بیدواز) و قنوات بوده‌است.

دلایل قرارگیری آب‌انبار خارج از شارستان

اما در مورد اینکه چرا هر دو بنای بدست آمده ازکاوش باستان شناختی در بیرون حصار شارستان دوره صفویه ایجاد شده‌اند، می‌توان این‌گونه بیان کرد که طی نا آرامی‌های سیاسی شمال شرق ایران که در دوره صفویه به اوج خود رسیده بود و این منطقه از سوی ترکمانان و ازبک‌ها روز به روز تهدید و غارت می‌شد برای کنترل شهر در برابر این ناامنی‌های سیاسی بخش‌هایی از ارگ، خندق و حصار اطراف شهر به منظور دفاع و کنترل بهتر مرمت و محدوده شهرنسبت به دوره ایلخانی کوچک‌تر شد و به این دلیل است که برخی از سازه‌ها از جمله آب‌انبار ضلع شمالی که احتمالاً در مرکز محله‌های شهر واقع بوده در بیرون از حصار قرار گرفته‌است.

 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : MAHTA☽︎

MAHTA☽︎

مدیرارشد بازنشسته+نویسنده اختصاصی
نویسنده اختصاصی
نویسنده انجمن
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-01-15
نوشته‌ها
1,739
لایک‌ها
12,268
امتیازها
113
کیف پول من
9,253
Points
2


مقبره شیخ آذری​

200px-%D9%85%D9%82%D8%A8%D8%B1%D9%87_%D8%B4%DB%8C%D8%AE_%D8%A2%D8%B0%D8%B1%DB%8C_%D9%82%D8%A8%D9%84_%D8%A7%D8%B2_%D9%85%D8%B1%D9%85%D8%AA.jpg

این عکس مربوط به مقبره شیخ آذری قبل از مرمت می‌باشد.

200px-%D9%85%D9%82%D8%A8%D8%B1%D9%87_%D8%B4%DB%8C%D8%AE_%D8%A2%D8%B0%D8%B1%DB%8C.JPG

این عکس مربوط به مقبره شیخ آذری از عرفای قرن نهم هجری است که توسط تیم مرمت بازسازی گردید.


شیخ فخرالدین حَمزه (فرزند علی ملک) طوسی اسفراینی بیهقی متخلّص به «آذری» از مشایخ و شعرای مشهور قرن هشتم هجری است که بخشی از روزگار خود را در هند و بیشتر را در ایران سپری کرد. پدرش علی ملک (و در بعضی مآخذ: علی‌مالک، عبدالملک) از اعیان اسفراین و از رجال سربداران بیهق بود و چون به سال ۷۸۴ در اسفراین ولادت یافت و چندگاهی در طوس اقامت گزیده بود و به طوسی و اسفراینی اشتهار یافت و بدان سبب که در ماه آذر زاده شده بود خود را آذری نامید. آذری بعد از طی مراحل سلوک و پس از دومین زیارت کعبه و اقامت در مکّه و بازگشتش از آن دیار، به هندوستان رفت و ملازم سطان‌احمدشاه بهمنی گردید و عنوان ملک‌الشعرائی او را یافت و وی را مدح گفت و به دستور آن شهریار نظم بهمن‌نامه را آغاز کرد و هنگام تقدیم نسخهٔ ناتمام آن به احمدشاه اجازه بازگشت به وطن خود را خواست امّا مقبول نیفتاد تا آنکه بعد از چندی به وساطت شاهزاده علاءالدین پسر احمد شاه اجازه مراجعت یافت به شرط آنکه نظم بهمن‌نامه را در خراسان دنبل کند و البته آذری وعدهٔ خود را به انجام رسانید. وفاتش در هشتاد و دو سالگی به سال ۸۶۶ در اسفراین اتفاق افتاد و در همان‌جا به خاک سپرده شد و آرامگاهش هنوز زیارتگاه مردم است.

توصیف بقعه شیخ آذری: بقعه حمزة بن علی ملک آذری از بناهایی است که در محدوده شهر تاریخی بلقیس اسفراین قرار گرفته و با شماره ۴۴۹۷ به عنوان بخشی از مجموعه شهر تاریخی بلقیس اسفراین در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده‌است. این بنا از دو فضای معماری در ابعاد متفاوت تشکیل شده که بخش جنوبی بنا به عنوان نمازخانه مطرح است و بخش شمالی آن مدفن و آرامگاه شیخ شناخته می‌شود. این بنا با توجه به تخریب‌های که صورت گرفته در سال ۱۳۹۰ از سوی پایگاه شهر بلقیس مورد مرمت و بازسازی قرار گرفت
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : MAHTA☽︎

MAHTA☽︎

مدیرارشد بازنشسته+نویسنده اختصاصی
نویسنده اختصاصی
نویسنده انجمن
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-01-15
نوشته‌ها
1,739
لایک‌ها
12,268
امتیازها
113
کیف پول من
9,253
Points
2


گورستان شهر​

تنها منبعی که تاکنون دردسترس بوده و مورد مطالعه قرارگرفته و به محل گورستان اشاره می‌کند کتاب «وفیات الاعیان» نوشته ابن خلکان به سال (۶۰۸–۶۸۱ ه‍. ق) است که متن عربی آن به شرح ذیل می‌باشد: «… و قال حمزة بن یوسف السهمی: روی بجرجان سنة اثنتین و تسعین و مائتین. قال الحافظ أبو القاسم ابن عساکر: حدثنی الشیخ الصالح الأصیل أبو عبدالله محمد بن محمد بن عمر بن الصفار الإسفراینی قال: قبر أبی عوانة بإسفرایین مزار العالم، و متبرک الخلق، و بجنب قبره قبر الراویة عنه أبی نعیم عبد الملک بن الحسن الأزهری الإسفراینی فی مشهد واحد داخل المدینة، علی یسار الداخل من باب نیسابور من إسفرایین، و قریب من مشهده الإمام الأستاذ أبی إسحاق الإسفراینی علی الیمین الداخل من باب نیسابور، و بجنب قبره قبر الأستاذ أبی منصور البغدادی الإمام الفقیه المتکلم صاحبه، الصاحب بالجنب حیاً و میتاً، المتظاهرین لنصرة الدین بالحجج و البراهین. سمعت جدی الإمام عمر بن الصفار رحمه الله تعالی، و نظر إلی القبور حول قبر الإمام الأستاذ أبی إسحاق، و أشار إلی المشهد وخارج المشهد و قال: قد قیل هاهنا من الأئمة والفقهاء علی مذهب الإمام الشافعی، رضی الله عنه، أربعون إماماً، کل واحد منهم لو تصرف فی المذهب وافتی برأیه و اجتهاده - یعنی علی مذهب الشافعی - لکان حقیقاً بذلک، و العوام یتقربون إلی مشهد الإستاذ أبی إسحاق أکثر مما یتقربون إلی أبی عوانة، وهم لا یعرفون قدر هذا الإمام الکبیر المحدث أبی عوانة لبعد العهد بوفاته، و قرب العهد بوفاة الأستاذ أبی إسحاق، وأبو عوانة هو الذی أظهر لهم الإمام الشافعی رضی الله عنه بإسفرایین»(ابن خلکان، وفایات الاعیان، ج۶: ۳۹۴).
بنا به گفته ابن خلکان قبر ابوعوانه درداخل شهر اسفراین در سمت چپ دروازه نیشابور است که در کنار او قبر ابی نعیم عبدالملک ابن الحسن الازهری اسفراینی قرار دارد و قبر ابی اسحاق الاسفراینی در سمت راست دروازه نیشابور است که در کنار او هم قبر استاد ابی منصور بغدادی امام االفقیه و متکلم است و در این قسمت چهل نفر از فقها و متکلمین مذهب شافعی در آن مدفون هستند. یافته‌های باستان‌شناسی هم به وجود گورستان که درمنبع تاریخی فوق به آن اشاره شد را مورد تأیید قرارمی‌دهد که امروزه درخارج از حصار ضلع شرقی قرار دارد و مساحتی بالغ بر۱۰ هکتار را دربرگرفته و تدفین‌های ادوار مختلف اسلامی در آن وجود دارد (وحدتی، ۱۳۸۶: ۲۹۲)

 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : MAHTA☽︎
بالا