گر چه مجنونم و صحراي جنون جاي من است ليک ديوانه تر از من دل شيداي من است
فرخي يزدي
فرخي يزدي
مشاعره مشاعره با گ
- نویسنده موضوع Saba.N
- تاریخ شروع
- پاسخ‌ها 40
- بازدیدها 1K
- Tagged users هیچ
ساعت تک رمان
گر چه مي دانم نمياي ولي هر دم ز شوق سوي در مي آيم و هر سو نگاهي مي کنم
هدايت طبرستاني
هدايت طبرستاني
گر چه هر لحظه مدد مي دهدم و چشم پر آب دل سودا زده در سوز و گداز است هنوز
عماد خراساني
عماد خراساني
گر چه ياران همه از شادي ما غمگينند باز شاديم که ياران ز غم ما شادند
قيصر امين پور
قيصر امين پور
گر حيات جاودان بي عشق باشد مرگ باشد ليک مرگ عاشقان باشد حيات جاودان
شهريار
شهريار
گر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد
من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم
حافظ
من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم
حافظ
گفتم غم تو دارم
گفتا غمت سرآید
گفتم که ماه من شو
گفتا اگر برآید
گفتا غمت سرآید
گفتم که ماه من شو
گفتا اگر برآید
گر نمي کوشي به درمانم به آزارم مکوش مرهم دل نيستي، بر سينه پيکاني چرا؟:/
گفتم آباد توان ساخت دلم را گفتا
حسن این خانه همین است که ویران ماند
حسن این خانه همین است که ویران ماند
گر نمي کوشي به درمانم به آزارم مکوش مرهم دل نيستي، بر سينه پيکاني چرا؟
