***
«و اما آهسته و نرم نرمک،
به این نتیجه رسیدهام که هیچکس جز خودت، برایت نمیماند!»
تمام من را،
من میفهمد!
درد من را،
من تسکین میدهد!
تو و هزاران نفر از ج*ن*س تو،
بازهم برای جسم من از تیغند.
فکری که آلوده به منفعت خود است را
برای التیام زخمهایم نمیخواهم!
و اما خود من نیز،
به هیچکس خوبی نمیکنم!
منی به فکر جان خود هستم را چه باک از بیجانی هزارانکس! و اما ما برای چه شرم نمیکنیم؟!
«و اما آهسته و نرم نرمک،
به این نتیجه رسیدهام که هیچکس جز خودت، برایت نمیماند!»
تمام من را،
من میفهمد!
درد من را،
من تسکین میدهد!
تو و هزاران نفر از ج*ن*س تو،
بازهم برای جسم من از تیغند.
فکری که آلوده به منفعت خود است را
برای التیام زخمهایم نمیخواهم!
و اما خود من نیز،
به هیچکس خوبی نمیکنم!
منی به فکر جان خود هستم را چه باک از بیجانی هزارانکس! و اما ما برای چه شرم نمیکنیم؟!
آخرین ویرایش توسط مدیر: