- تاریخ ثبتنام
- 2021-07-19
- نوشتهها
- 541
- لایکها
- 3,986
- امتیازها
- 3
- محل سکونت
- بالِ قاصدَک.
- کیف پول من
- 1,332
- Points
- 116
و فریاد کشید:
- من چرا انقدر عجیبم؟
میترسید؛ از خودش،
از آینه هم.
از سپیدیها، سیاهیها و از سایهها،
از رفتنها و بعضی ماندنها،
از سرمای اوج گرفته در گرما،
از موسیقیِ راکِ خاک گرفته گوشهی تاریکی،
از شب و روز هم.
دست وحشتش را فشار میداد؛ بلند بلند، باهم کتاب صد سال تنهایی را میخواندند.
- من چرا انقدر عجیبم؟
میترسید؛ از خودش،
از آینه هم.
از سپیدیها، سیاهیها و از سایهها،
از رفتنها و بعضی ماندنها،
از سرمای اوج گرفته در گرما،
از موسیقیِ راکِ خاک گرفته گوشهی تاریکی،
از شب و روز هم.
دست وحشتش را فشار میداد؛ بلند بلند، باهم کتاب صد سال تنهایی را میخواندند.
آخرین ویرایش توسط مدیر: