به این ترتیب اولین نسخه از مجموعه بازیهای رزیدنت ایول که در ژاپن با نام بایوهزرد (Biohazard) شناخته میشد، ساخته و در سال ۱۹۹۶ روانه بازار میشود. چیزی نمیگذرد که شهرت و آوازه این بازی در همهجا پیچیده و به این ترتیب بازی رزیدنت ایول به یکی از اولین عناوین موفقت کنسول پلی استیشن تبدیل میشود. از آنجایی که کپکام برای بازاریابی محصولش به آن لقب بازی سروایول هارر را داده بود، امروزه همگان این بازی را پایهگذار سبک سروایول، یا حداقل تثبیتکنندهی جایگاه این سبک از بازیها میدانند.
تجربیاتی که بهدست میارید، شمارو تغییر میده. وقتی که هنوز جوونید، انرژی، توان و انگیزهی بالاتری برای کار دارید؛ ولی خب به همون میزان هم تجربهتون پایینتره. برای همین حتی اگر ایدههای خوبی هم داشته باشید، شاید نتونید راهی برای پیادهسازیش پیدا کنید یا نتونید اونها رو بهراحتی به بازیکنا منتقل کنید. از طرف دیگه، وقتی تجربه بهدست میارید، راحتتر میتونید نیاز بازیکنهارو بفهمید و اونهارو راضی نگه دارید. البته که در این نقطه، اون شور و اشتیاق اولیهتون از دست رفته. بازی ساختن به انرژی زیادی نیاز داره، باید وقت زیادی صرف کنید و این به استقامتِ ب*دن نیاز داره. برای همین در مجموع احساس میکنم بهترین زمان برای بازیسازها سالهای دهه سی از زندگیشونه. من رزیدنت ایول چهار رو وقتی سی و نه سالم بود ساختم، که فکر میکنم پیک کاری من همون موقع بود. میتونم از باقی بازیسازهام مثالهای مشابهی براتون بیارم؛ ولی درکل انگار میبینید که اکثر بازیسازها بهترین بازی خودشون رو تو دهه سی از زندگیشون ساختن. بعد از چهل سالگی دیگه بازیساختن خیلی انرژی میخواد، صادقانه باید بگم از اون بهبعد کار خیلی سختتر میشه.
هرچقدر تجربه بالاتری توی کارتون بهدست میارید، به همون میزان دیدتون هم وسیعتر میشه. برای همین دائم میخواید بازی بهتری بسازید، جوری که هیچ عیب و نقصی هم نداشته باشه و این، کارِ تصمیمگیری رو براتون سختتر میکنه؛ چراکه دائم تو کارتون اشکال پیدا میکنید. از اون طرف اما جوونترها که تجربهی پایینتری دارن، معمولاً راحتتر به غریزهشون اعتماد میکنن و فکر میکنن کاری که دارن انجام میدن، بهترین کاره. ولی از دید یک کهنهکار، شما باید هر مدل ریسکی رو هم درنظر بگیری و شاید نتونی خیلی بلدپروازی کنی. برای همین معمولاً سخته که ایدههای دیوانهوار داشته باشی و بخوای اونها رو توی یک پروژه پیاده کنی، چرا که کلی چال و چوله توش میبینی. ولی اگر بتونی از این مرحله رد شی، بالاخره موفق میشی یک عنوان جدید خلق کنی. آدمای باتجربه معمولاً تمامی جوانب رو در نظر میگیرن و برای همین پروژه رو دیرتر شروع میکنن. اونا زمان زیادی رو صرف میکنن تا درنهایت بهترین تصمیم رو بگیرن. برای همین زمانیکه جوونترید و تجربه پایینتری دارید، کارهارو سریعتر شروع میکنید.