یه رمان بود اسم شخصیت اصلی رو یادم نمیاد ولی میدونم پدرش فوت شده بود و مادرش پزشک بود. داستان زندگی دختره از نوجوونی تا جوونیش بود، تو نوجونی خیلی سرکش بود و مادرش نمیتونست وقتشو در اختیارش بذاره و از پسر خوندش که اسمش فکر کنم با ف شروع میشد (

)) ) کمک میگیره و دختره کم کم به پسره علاقمند میشه اما پسره مهاجرت میکنه و دختره حالش بد میشه ولی بعد چند سال پسره برمیگرده و باهاش ازدواج میکنه. تنها چیزی که یادمه اینه که دختره تو نوجونیش تو مدرسه با یه دختره روس دعوا میکنه و اسم اون دختره الگاست. اگه کسی اسم رمان رو میدونه بگه♡
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان