رمان اسطوره از پگاه
-
مسابقه تک پارت ویژه | Listen & Write کلیک کنید
اطلاعیه تاپیک جامع پیدا کردن نام رمان های بی نام
- نویسنده موضوع Zahra jafarian
- تاریخ شروع
- پاسخ‌ها 55
- بازدیدها 11K
- Tagged users هیچ
ساعت تک رمان
اسم رمان گوربه گور نوشته مریم دماوندیسلام کسی میدونه نویسنده ی رمان قلب شیشه ای کیه؟
اسم شخصیتاش رها و بامداده اینا دختر دایی پسر عمه هستن ک هشت سال پیش قبل فوت پدر و مادر دختره عاشق هم بودن و بعد از فوت پدر و مادر رها اون پیش پدربزگ و مادر بزرگش زندگی میکنه تا اینکه بعد هشت سال بامداد میاد و باهاش ازدواج میکنه ولی مث قبل عاشقش نیس و به رها میگه این ازدواج یه اجباره...
لطفا اگه کسی اسم نویسنده رمان رو میدونه بگه اسم رمان قلب شیشه ای هسش
امضا : عسل کورکور
سلام
یه رمانی بود دقیق یادم نمیاد ولی دختره مامان و باباش مرده بودن دختره با یه پسره به اسم امید ازدواج کرده بود یام نامزد بود یه دختره بود به اسم سمیرا دسیسه میچینن که دختره با نگهبان خونشون ر*اب*طه داره بعد پسره میفهمه فکر میکنه دختره خیانت کرده بهش بعد دختره حامله میشه از امید ولی تو دوران حاملگی مجبور میشه تو خونه امیدینا کار کنه بعد یه مدت که دیگه بچه میخواست به دنیا بیاد امید شرط میزاره که بچه واسه خودش و سمیرا شه از خونه میزنه بیرون پسرش به دنیا میاد بعد میره توی به شرکت به عنوان مستخدم که میبینه رئیس شرکت دوست امیده و...
یه رمانی بود دقیق یادم نمیاد ولی دختره مامان و باباش مرده بودن دختره با یه پسره به اسم امید ازدواج کرده بود یام نامزد بود یه دختره بود به اسم سمیرا دسیسه میچینن که دختره با نگهبان خونشون ر*اب*طه داره بعد پسره میفهمه فکر میکنه دختره خیانت کرده بهش بعد دختره حامله میشه از امید ولی تو دوران حاملگی مجبور میشه تو خونه امیدینا کار کنه بعد یه مدت که دیگه بچه میخواست به دنیا بیاد امید شرط میزاره که بچه واسه خودش و سمیرا شه از خونه میزنه بیرون پسرش به دنیا میاد بعد میره توی به شرکت به عنوان مستخدم که میبینه رئیس شرکت دوست امیده و...
منم دنبال ی رمانم دختره متهم ب قتل برادرش و نامزدش حافظش از دست میده دختره میوفته زندان بعد از چند سال آزاد میشه دایه پسر میره دنبال دختره او را به خونش می‌بره
سلام دنبال رمانی میگردم که توش دختر داستان به اسم لادن به طور سنتی با نیما که مهندس یه شرکته ازدواج میکنه و بعد ازدواج متوجه میشه که یه چیزهایی سر جاش نیست. نیما قبلاً به دختر دیگه‌ای علاقه داشت که بنا به دلایلی از هم جدا شدند و لادن به خاطر شباهت زیادش به اون دختر برای ازدواج انتخاب شده بود و با فهمیدنش افسردگی می‌گیره و سراغ اعتیاد میره
بعدش نیما عاشقش میشه
خیلی سال پیش این رمان رو خوندم
بعدش نیما عاشقش میشه
خیلی سال پیش این رمان رو خوندم
امضا : Leila.Novel
یه دونه دیگه هم هست، مربوط به دختریه که اسمش آرامه و برای مسافرت به خونه‌ی عمه‌اش که توی تهرانه میره، اون‌جا پسر یکی از آشناهای عمه‌اش که اسمش فریده به خواستگاریش میاد و آرام هم با اصرارهای اطرافیان قبول میکنه. اما فرید یه مرد خشک و مرموزه که از عشق فراریه
این وسطاش یادم نیست؛ اما آرام سر یه سوء‌تفاهم در حالی که حامله بوده به انگلیس میره و بعد چند سال تازه میفهمه چی‌شده، چون اون زمان فکر می‌کرده فرید اون رو ترک کرده ولی فرید به‌خاطر تصادف صورتش آسیب دیده بود و به خاطر همین در گذشته خودش رو ازش پنهون کرد
این وسطاش یادم نیست؛ اما آرام سر یه سوء‌تفاهم در حالی که حامله بوده به انگلیس میره و بعد چند سال تازه میفهمه چی‌شده، چون اون زمان فکر می‌کرده فرید اون رو ترک کرده ولی فرید به‌خاطر تصادف صورتش آسیب دیده بود و به خاطر همین در گذشته خودش رو ازش پنهون کرد
امضا : Leila.Novel
سلام
یه رمان بود که دختر و پسره دکتر بودن اسم پسره امیرارسلان نامدار بود. اینا همدیگه رو دوست داشتند ولی دختره قبول نمیکرد پسره میره کما دختره وقتی میره دیدنش میگه اگه بهوش بیای قبول میکنم ازدواج کنیم پسره می‌شنوه و بهوش میاد ولی دختره میزنه زیر حرفش اما بعد چند وقت قبول میکنه و اینا باهم ازدواج میکنند و تو زندگیشونم یه مشکل دیگه پیش میاد.
یه رمان بود که دختر و پسره دکتر بودن اسم پسره امیرارسلان نامدار بود. اینا همدیگه رو دوست داشتند ولی دختره قبول نمیکرد پسره میره کما دختره وقتی میره دیدنش میگه اگه بهوش بیای قبول میکنم ازدواج کنیم پسره می‌شنوه و بهوش میاد ولی دختره میزنه زیر حرفش اما بعد چند وقت قبول میکنه و اینا باهم ازدواج میکنند و تو زندگیشونم یه مشکل دیگه پیش میاد.
اسمش رو والا نمی‌دونم چیه، ولی توی دلم مونده بود این رو نگم
آیا دختره مرض داشته بیچاره رو زا به راه کرده؟
سر چه دلیلی این‌قدر ناز اومده براش؟
آیا دختره مرض داشته بیچاره رو زا به راه کرده؟ سر چه دلیلی این‌قدر ناز اومده براش؟
