حرفی نمی‌زنم
تنها به او خیره می‌شوم
آیا این برگشت تمام شدن درد‌هایم است؟
تنها به او خیره می‌شوم
آیا این برگشت تمام شدن درد‌هایم است؟
آخرین ویرایش توسط مدیر:
-
رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید -
رمان عاشقانه و جنایی کاراکال به قلم حدیثه شهبازی کلیک کنید -
خرید رمان عاشقانه، غمگین، معمایی دلداده به دلدار فریبا میم قاف کلیک کنید
کامل شده دلنوشته سردرگمی| فاطمه مقاره کاربر تک رمان
- نویسنده موضوع fatememacani
- تاریخ شروع
- پاسخ‌ها 30
- بازدیدها 2K
- Tagged users هیچ
ساعت تک رمان
- وضعیت
آری درد‌هایم به پایان رسید.
دوباره لیلی مجنونم شدم.
مجنون دور سرم می‌گردد.
دستی روی سرم می‌کشد.
غم‌هایم را فراموش می‌کنم.
دوباره لیلی مجنونم شدم.
مجنون دور سرم می‌گردد.
دستی روی سرم می‌کشد.
غم‌هایم را فراموش می‌کنم.
آخرین ویرایش توسط مدیر:
امضا : fatememacani
دیگر اشک‌هایم
روی صورتم روانه نمی‌شود.
پا به خیابان می‌گذاریم،
یاد روزهایی میفتم که
نبود.
چشم‌هایم دوباره رنگ غم می‌گیرد.
روی صورتم روانه نمی‌شود.
پا به خیابان می‌گذاریم،
یاد روزهایی میفتم که
نبود.
چشم‌هایم دوباره رنگ غم می‌گیرد.
آخرین ویرایش توسط مدیر:
امضا : fatememacani
نکند برود و باز نیاید؟
او متوجه غم چشم‌هایم
می‌شود؛ مانند همیشه
می‌گوید:
- چرا غم داره چشات.
یه دنیا حرف داره نگات.
او متوجه غم چشم‌هایم
می‌شود؛ مانند همیشه
می‌گوید:
- چرا غم داره چشات.
یه دنیا حرف داره نگات.
آخرین ویرایش توسط مدیر:
امضا : fatememacani
سری به معنای چیز
مهمی نیست تکان می‌دهم.
قیافه‌اش را عوض می‌کند،
معنی آن برای من مجهول است.
- چه شده؟
مهمی نیست تکان می‌دهم.
قیافه‌اش را عوض می‌کند،
معنی آن برای من مجهول است.
- چه شده؟
آخرین ویرایش توسط مدیر:
امضا : fatememacani
- جانم نگرانی باز تو را بگذارم و
بروم؟
معشوق من، همیشه این‌گونه ذهن مرا می‌خواند.
- آره.
بروم؟
معشوق من، همیشه این‌گونه ذهن مرا می‌خواند.
- آره.
آخرین ویرایش توسط مدیر:
امضا : fatememacani
چهره‌اش رنگ غم می‌گیرد.
می‌دانم که دیگر نمی‌رود،
آن موقع هم به خاطر کسانی
رفته بود که
پشت من و زندگی‌ام بد گفته بودند.
می‌دانم که دیگر نمی‌رود،
آن موقع هم به خاطر کسانی
رفته بود که
پشت من و زندگی‌ام بد گفته بودند.
آخرین ویرایش توسط مدیر:
امضا : fatememacani
با خودم تصمیم می‌گیرم،
دیگر در گذشته زندگی نکنم.
آینده مهم‌تر است یا گذشته‌ی تلخ؟
دیگر در گذشته زندگی نکنم.
آینده مهم‌تر است یا گذشته‌ی تلخ؟
آخرین ویرایش توسط مدیر:
امضا : fatememacani
پاسخ مشخص است.
آینده.
آینده‌ای که می‌تواند برای من خوش
یا شاید هم ناخوش باشد.
آینده.
آینده‌ای که می‌تواند برای من خوش
یا شاید هم ناخوش باشد.
آخرین ویرایش توسط مدیر:
امضا : fatememacani
من آینده خود را می‌سازم،
که برای کودکانم تعریف کنم.
من که بودم و که هستم.
که برای کودکانم تعریف کنم.
من که بودم و که هستم.
آخرین ویرایش توسط مدیر:
امضا : fatememacani
- وضعیت
موضوعات مشابه
