همان آوازی که دوست داشتی،
هنوز هم صدای خندههایت بعد از
همخوانی را میشنوم، که
میخواندی:
تو میدونی که عاشقت شدم و
عشق من به تو که نیست که الکی
میدونم این رو با تو میمونم و آخه
تو خیلی بانمکی
***
یادت آمد گفتی میمانی؟
اما الان شک دارم که روزی یک
ثانیه هم به من فکر کنی.
عشق من یادت میآید؟
زمان رفتن حتی ازت، خواهش
هم نکردم.
میدانی چرا؟
چون یک بار به من
گفتی:
- قلبی که مال تو نباشد، حتی اگر
التماسش را هم کنی بر نمیگردد.
- گلکم حرفی نزن میدانم،
که چه
کردهام با تو.
اشتباهم را دوباره
بهم گوش زد نکن.
که خدایی ناکرده،
اشتباهی کنم باز تنهایت
بگذارم.
البته این دفعه،
این تنهایت جبران ناپذیر میشود.