• رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید
  • رمان عاشقانه و جنایی کاراکال به قلم حدیثه شهبازی کلیک کنید
  • خرید رمان عاشقانه، غمگین، معمایی دلداده به دلدار فریبا میم قاف کلیک کنید

بیوگرافی ❀-تاپیک همگانی بیوگرافی‌های شاعران❀

ساعت تک رمان

ثَنـــاء.م

دلنویس انجمن
دلنویس انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2020-06-25
نوشته‌ها
1,048
لایک‌ها
13,054
امتیازها
93
سن
20
محل سکونت
سرزمین خورشیدهایی که از دل خاک طلوع می‌کنند🌻
کیف پول من
1,001
Points
0
انوری چنان‌که از اشعارش و همچنین تصریح تذکره نویسان بر می‌آید در انتهای زندگی از شعرگویی و هزل سرایی و هجو گویی توبه نموده‌است. چنان‌که شفایی اصفهانی و خاکشیر اصفهانی و عده‌ای دیگر نیز اینگونه بوده‌اند.

دی مرا عاشقکی گفت غزل می‌گویی؟گفتم از مدح و هجا دست بیفشاندم همگفت چون؟ گفتمش آن حالت گمراهی رفتحالت رفته دگر باز نیاید ز عدم

 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

ثَنـــاء.م

دلنویس انجمن
دلنویس انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2020-06-25
نوشته‌ها
1,048
لایک‌ها
13,054
امتیازها
93
سن
20
محل سکونت
سرزمین خورشیدهایی که از دل خاک طلوع می‌کنند🌻
کیف پول من
1,001
Points
0
آثار و تالیفات

دیوان انوری، قریب به پانزده هزار بیت می‌باشد. این دیوان در قالب‌های شعری مختلفی مانند قصیده و قطعه سروده شده‌است. بیشتر شهرت انوری برپایه قصاید اوست و اشعار فکاهی و هزل وی عمدتاً در قالب قطعه می‌باشند.[۵] همچنین او دو اثر دیگر بنام‌های البشارات فی شرح الاشارات و رساله‌ای در عروض و قوافی از خود بجای گذارده‌است. کتاب نخست شرح و حاشیه‌ای است که انوری بر کتاب الاشارات ابن سینا نگاشته و بگونه‌ای آن را تفسیر نموده‌است. از یکی از شاعران متقدم انوری به نام قطران تبریزی دیوانی در تهران نگهداری می‌شود که قویا اعلام شده که به خط انوری ابیوردی نوشته شده‌است[۶] و این با پیشینه‌ای که از هنر خوشنویسی وی گفته‌اند همخوانی دارد. همچنین انوری کتابی در طب یا نجوم بنام «کتاب مفید» بنام شاه قطب الدین مودود برزنگی حاکم موصل تألیف کرده بود. همچنین کتاب عیون الحکمه ابوعلی سینا را نیز بازنویسی کرده بوده‌است.

انوری در قصاید خود مداحی‌هایی دارد، از جمله مدح ملک الامرا طغرل تگین غازی بیگ الب‌ارغو(آل افراسیاب)(حکومت ۴۵۵ق/۱۰۶۳م)،[۷] را گفته‌است.[۸]

طغرل تگین به تیغ جهان را نظام دادزو بیشتر گرفت و به کمتر غلام دادجیشش خراج خطهٔ چین و ختا ستدامنش قرار مملکت مصر و شام دادناموس جور و فتنه به خنجر قوی شکستآرام ملک و دین به سیاست تمام دادجودش کفاف عمر به خرد و بزرگ بردعدلش حیات تازه به خاص و به عام داد

 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

ثَنـــاء.م

دلنویس انجمن
دلنویس انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2020-06-25
نوشته‌ها
1,048
لایک‌ها
13,054
امتیازها
93
سن
20
محل سکونت
سرزمین خورشیدهایی که از دل خاک طلوع می‌کنند🌻
کیف پول من
1,001
Points
0
دیوان شعرهایش را ابتدا سعید نفیسی و سپس محمدتقی مدرس رضوی تصحیح کرده‌اند. انوری در قصیده و قطعه اعجاز می‌کند و از تلمیح‌گویان چیره‌دست است. گفته‌اند که از حیث روانی الفاظ و کلمات و ترکیب‌ها به متنبی و سید حمیری و ابوالعتاهیه شبیه‌است در زبان عرب. از لحاظ عقیدتی بسیاری چون قاضی تستری صاحب مجالس و الامین العاملی صاحب اعیان الشیعه و طهرانی مؤلف الذریعه و افندی و غیرهم قائل به تشیع وی هستند. از کتاب‌هایی که دربارهٔ وی نگاشته شده‌است، مفلس کیمیافروش نوشتهٔ شفیعی کدکنی است. از ویژگی‌های تأثیرگذار او این را می‌توان ذکر نمود که تقریباً برای تمامی هم‌عصران و متاخران خود دارای احترام و منزلت مانده و همیشه او را در ردیف بزرگترین شاعران فارسی سرای آورده‌اند. انوری معانی و نکات ظریف را با اصطلاحات روزمره و نیز مفردات مکلف عربی می‌آمیخت و سبک و گونه‌ای خاص خود پدیدآورده بود.[۹] بسیاری از اشعار انوری هجو و هزل می‌باشد که انتقاد نیشداری به اوضاع زمان خود در آن‌ها بیان می‌کرده‌است
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

ثَنـــاء.م

دلنویس انجمن
دلنویس انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2020-06-25
نوشته‌ها
1,048
لایک‌ها
13,054
امتیازها
93
سن
20
محل سکونت
سرزمین خورشیدهایی که از دل خاک طلوع می‌کنند🌻
کیف پول من
1,001
Points
0
جانا به غریبستان چندین بنماند کسباز آی که در غربت قدر تو نداند کسصد نامه فرستادم یک نامه‌ی تو نامدگویی خبر عاشق هرگز نرساند کسدر پیش رخ خوبت خورشید نیفروزددر پیش سواران خر هرگز بنراند کسهر کو ز می وصلت یک جام بیاشامدتا زنده بود او را هشیار نخواند کس

نمونه ای دیگر:

چه نازست آنکه اندر سر گرفتی؟به یکباره دل از ما برگرفتیترا گفتم که با من آشتی‌کنرهاکرده، رهی دیگر گرفتیدریغ آن دوستی! با من به‌یکبارشدی در جنگ و خشم از سرگرفتیمرا در پای غم کُشتیّ و رفتیهوای دیگری در سر گرفتی

نمونه‌ای از یک غزل:

ای دیر به دست آمده بس زود برفتیآتش زدی اندر من و چون دود برفتیچون آرزوی تنگ‌دلان دیر رسیدیچون دوستی سنگ‌دلان زود برفتیزان پیش که در باغ وصال تو دل مناز د*اغ فراق تو برآسود برفتیناگشته من از بند تو آزاد بجستیناکرده مرا وصل تو خشنود برفتیآهنگ به جان من دلسوخته کردیچون در دل من عشق بیفزود برفتی

 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

ثَنـــاء.م

دلنویس انجمن
دلنویس انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2020-06-25
نوشته‌ها
1,048
لایک‌ها
13,054
امتیازها
93
سن
20
محل سکونت
سرزمین خورشیدهایی که از دل خاک طلوع می‌کنند🌻
کیف پول من
1,001
Points
0
دائرةالمعارف بزرگ اسلامی در پیرامون دانش انوری چنین می‌نویسد:[۱۱]

انوری از دانشمندان نامور روزگار خود به‌شمار می‌رود و اشعارش، در بردارندهٔ دانش‌ها و معارف آن دوران است. اشارات، تلمیحات، تصویرسازی و مضمون‌آفرینی‌هایش، همه از استادی او در منطق، موسیقی، هیئت، ریاضی، علوم طبیعی، نجوم و حکمت حکایت دارد… انوری به ابن سینا اعتقادی تام داشت… وی همچنین کتابی در شرح اشارات ابن‌سینا با عنوان البشارات فی شرح الاشارات تألیف کرده بود…

کتابی در حکمت یا نجوم نیز توسط انوری نوشته شده‌است که به شاه قطب‌الدین، صاحب موصل، تقدیم کرده بود. به گمان شفیعی کدکنی این کتاب، احتمالاً همان کتاب مفید است که دولتشاه سمرقندی بدان اشاره کرده‌است.[۱۱] یان ریپکا از ایرانشناسان اروپایی مدعی شده که از اشعار و آثار انوری برمی آید که وی تا حدودی به قانون جاذبه زمین پی برده بوده.[۱۲] او این را به ویژه در شعری با عنوان: «شبی در حال مستی از بامی درافتاد و این قطعه را سرود» نشان داده‌است. در این قطعه وی افتادن خود را از پشت بام بر خلاف نظر همیشگی علمای آن زمان که آن را مربوط به ماهیت جسم و میل و کشش درونی جسم به سوی پایین می‌دانستند این بار سقوط شی را به زمین و خواست و ماهیت زمین نسبت داده‌است. قطعه مذکور به این‌گونه‌است:

گرچه شب سقطهٔ من هر که دیدپاره‌ای از روز قیامت شمردعاقبت عافیت آموز راگنج بزرگیست پس از رنج خردمن که نیم دستخوش آسمانکی برم از گردش او دستبردپی نبری خاصه در این حادثهتا نشوی بر سر پی همچو کـُردواقعه از سر بشنو تا بپایپای بر این راه چه باید فشردسوی فلک می‌شدم الحق نه زانکتا بشناسم سبب صاف و دردمنزلتت گفت شوی بنگریتا کلهیت آید از این هفت بردخاک چو از عزم من آگاه شدروح برو از غم هجرم بمردحلم مرا باز برو دل بسوختراه نکو عهدی و یاری سپرداز فلکم باز عنان بازتافتبار دگر زی کرهٔ خاک برد

 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

ثَنـــاء.م

دلنویس انجمن
دلنویس انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2020-06-25
نوشته‌ها
1,048
لایک‌ها
13,054
امتیازها
93
سن
20
محل سکونت
سرزمین خورشیدهایی که از دل خاک طلوع می‌کنند🌻
کیف پول من
1,001
Points
0
اوحدالدین حامد بن ابی الفخر معروف به اوحد کرمانی (زادهٔ ۵۶۱ در بردسیر – درگذشتهٔ ۳ شعبان ۶۳۵ در بغداد) از صوفیان و رباعی‌گویان مشهور ایران در سده‌های ششم و هفتم هجری است.

اوحدالدین کرمانی

زاده۵۶۱ (قمری)
بردسیر کرماندرگذشته۶۳۵ (قمری)
بغدادآرامگاهشونیزیه بغدادنام(های) دیگرحامدلقباوحد کرمانیزمینه کاریشعر، عرفانملیت ایرانیدر زمان حکومتسلجوقیان کرمان، قراختاییان کرماناثرگذاشته برشمس‌الدین سجاسی

زندگی

او در سال ۵۶۱ قمری در شهر بردسیر از توابع کرمان زاده شد.[۱] در جوانی به بغداد رفت و در آنجا تحصیل کرد و سپس به حلقه مریدان شیخ شمس‌الدین سجاسی (زنده در ۶۰۶ ق) پیوست و ازو خرقه گرفت. سجاسی مراد و استاد شمس تبریزی نیز بود. اوحد از بغداد به ترکیه رفت و در آنجا مریدان بسیار یافت. وی سفرهای بی‌شمار کرد و با عرفای زیادی صحبت داشت. در سال ۶۳۲ ق به بغداد بازگشت و در آن هنگام شیخ شهاب‌الدین سهروردی که شیخ الشیوخ بغداد بود، درگذشت[۲] و اوحدالدین بر جنازه او نماز گزارد. خلیفه عباسی المستنصر او را به مقام شیخ الشیوخی گماشت و به رباط مرزبانیه روانه ساخت. اوحدالدین کرمانی روز دوشنبه سوم شعبان ۶۳۵ ق درگذشت و او را در محله شونیزیه بغداد به خاک سپردند
شعر

اوحدالدین کرمانی یکی از شاعران رباعی گوی ایرانی است که تعدادی از رباعیات او، در زمره زیباترین رباعیات فارسی جای دارد. این رباعیات را مریدان شیخ می‌نوشته‌اند و در حال حاضر، چند مجموعه مستقل از رباعیات او که توسط مریدان شیخ فراهم آمده موجود است. سنت شفاهی در نقل اشعار صوفیان، باعث شده که تعدادی از این رباعیات، با رباعیات دیگر شاعران از جمله خیام، مولوی، باباافضل کاشی، عطار و دیگران در هم بیامی‌زد و اصطلاحاً جزو رباعیات سرگردان قرار گیرد. رباعیات اوحدالدین کرمانی در ایران و ترکیه چندین بار به چاپ رسیده و یکی از استادان دانشگاه استانبول بنام محمّد کانار آن‌ها را به زبان ترکی نیز ترجمه کرده‌است.[۳]

اوحدیهویرایش

میکاییل بایرام دیگر استاد دانشگاه استانبول، در مورد احوال و آثار اوحدالدین و شاگردان و مریدان او و بینش و سلوک عرفانی او چندین پژوهش انجام داده‌است که دو فقره آن به زبان فارسی ترجمه شده‌است: اوحدالدین کرمانی و حرکت اوحدیه / جنبش زنان آناتولی. وی معتقد است که شیوه رفتار اوحدالدین، تأثبر زیادی در جذب ترکمنهای آناتولی و طبقات فرودست جامعه به عرفان او داشته که بایرام از آن با عنوان حرکت اوحدیه یاد می‌کند. بایرام سعی زیادی دارد که اوحدالدین را نیز همچون مولوی یک شخصیت فرهنگی ترک به‌شمار آورد و حتی او و مریدانش را در مقابل مولوی و مریدانش قرار داده و گفته‌است که جدال دایمی میان آن‌ها وجود داشته که گاه به زد و خورد و قتل و کشتار نیز می‌انجامیده‌است.

همان‌طور که گفته شد، اوحد کرمانی در حلقه مریدان سجاسی قرار داشت. شمس تبریزی عارف بنام ایرانی نیز از شاگردان سجاسی بود. اما این دو شاگرد حلقه سجاسی، از لحاظ فکری تفاوت‌های زیادی با هم داشتند. در منابع عرفانی، گوشه‌هایی از این اختلاف نظرها نقل شده‌است. مطابق روایت افلاکی، شمس تبریزی وقتی در بغداد نزد شیخ اوحدالدین کرمانی رسید. پرسید که در چیستی؟ گفت: ماه را در تشت آب می‌بینم. فرمود که اگر در گر*دن دمل

نداری، چرا بر آسمانش نمی‌بینی؟[۴] این اعتراض اشاره به شیوه جمال پرستی اوحدالدین دارد که از مهم‌ترین و بحث انگیزترین مسائل طریقه اوست. احمد غزالی و عین القضات همدانی هم بر این عقیده بودند. این طایفه، زیبایی پرستی را موجب تلطیف روح و احساس و تهذیب اخلاق، و صورت زیبا را محل تجلی حق و ظهور معنی می‌دانستند.[۵] این نوع نگرش باعث شد که وی به تهمت شاهد بازی و اباحی‌گری گرفتار آید. چنان‌که سهروردی یکجا او را بدعتگذار خواند و مولوی نیز طعن تلخی در کار این شیخ کند.[۶]

آثارویرایش

مناقب اوحدالدین کرمانی کتابی است که توسط یکی از مریدان شیخ در قرن هفتم ق نگاشته شده‌است و به ذکر احوال او اختصاص دارد. این کتاب را بدیع الزمان فروزانفر تصحیح کرده و در سال ۱۳۴۷ منتشر شده‌است…

از اوحد کرمانی حدود ۲۴۰۰ رباعی[۷] به جا مانده که چندین نوبت به چاپ رسیده‌است:

دیوان رباعیات اوحدالدین کرمانی. به تصحیح احمد ابومحبوب، تهران، ۱۳۶۶رباعیات اوحدالدین کرمانی. محمد کانار، استانبول، ۱۹۹۹شاهد دل: رباعیات اوحدالدین کرمانی. به تصحیح و ترجمه انگلیسی برند مانوئل ویشر، تهران، ۱۳۵۷..

در پاره‌ای از منابع، مثنوی مصباح الارواح را به اوحدالدین منسوب ساخته‌اند که بدیع الزمان فروزانفر با دلایل متقن، ابطال این انتساب را باز نموده‌است.[۸] این مثنوی، از شاعری است به نام شمس‌الدین محمد بردسیری که همدوره و همشهری اوحدالدین بوده‌است.[۹]

چند رباعیویرایش

زان می‌نگرم بچشم سر در صورتکز عالم معنی است اثر در صورتاین عالم صورت است و ما در صوریممعنی نتوان دید مگر در صورت


خواهی که خدا آنچه نکو با تو کندارواح ملایک همه رو با تو کندیا هرچه رضای او در آن است بکنیا راضی شو بدانچه او با تو کند


سودای ترا بهانه‌ای بس باشدمدهوش ترا ترانه‌ای بس باشددر کشتن ما چه می‌بری دست به تیغ؟ما را سر تازیانه‌ای بس باشد


جز حق حَکَمی که حُکم را شاید نیستهستی که ز حکم او برون آید نیستهرچیز که هست، آن چنان می‌بایدهر چیز که آنچنان نمی‌باید نیست


خوی خوش تو چشم و چراغ تو بس استتسلیم و رضا، بهار و باغ تو بس استور زآنکه نعوذ بالله این وصف تو نیستمحرومی ازین صفات، د*اغ تو بس است


هر خسته که در مصطبه[۱۰] مسکن دارداو نیز چو من سوخته خرمن داردهرجا که سیه گلیم و آوره دلی استشاگرد من است و خرقه از من دارد


دی دُرد کش دُرد کشان من بودمدر مجلس‌شان بدین نشان من بودمگفتم بد و نیک‌شان ببینم چون استچون نیک بدیدم بدشان من بودم


سهل است مرا بر سر خنجر بودندر پای مراد دوست بی سر بودنتو آمده‌ای که کافری را بکُشیغازی[۱۱] چو تویی، رواست کافر بودن


آن یار که در س*ی*نه جنون دارم ازودر هر مژه صد قطره خون دارم ازوکُنجی و دمی و محرمی می‌طلبمتا شرح دهم که حال چون دارم ازو


ماییم در هیچ صوابی نزدهبا تو نفسی به هیچ بابی نزدهافسوس که در خاک شوم باد به دستبر آتش سودای تو آبی نزده


بی کفر به پایگاه ایمان نرسیبی جان دادن، به وصل جانان نرسیبس نادره رسمی است که در عالم عشقچون درد رها کنی، به درمان نرسی

 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

ثَنـــاء.م

دلنویس انجمن
دلنویس انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2020-06-25
نوشته‌ها
1,048
لایک‌ها
13,054
امتیازها
93
سن
20
محل سکونت
سرزمین خورشیدهایی که از دل خاک طلوع می‌کنند🌻
کیف پول من
1,001
Points
0
ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی غزنوی یا حکیم سنایی (۴۷۳–۵۴۵ قمری)، شاعر و عارف فارسی‌زبان قرون پنجم و ششم هجری که در شهر غزنه (واقع در افغانستان امروزی) دیده به‌جهان گشود.[۱] وی از بزرگ‌ترین صوفیان و شاعران قصیده‌گو و مثنوی‌سرای زبان پارسی است که در سدهٔ پنجم هجری می‌زیسته‌است.[۲] برخی معتقدند که سنایی شاعری است که برای نخستین بار عرفان را به صورت جدی وارد شعر فارسی کرد ولی صوفیان پیش از او نیز در اشعار خود مضامین عرفانی را بیان کرده‌اند که می‌توان به شاهنامه فردوسی اشاره کرد. تصوف سنایی با آن‌که ازسخنان قلندران و اهل ملامت نیز مایه می‌گیرد، چیزی معتدل است.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

ثَنـــاء.م

دلنویس انجمن
دلنویس انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2020-06-25
نوشته‌ها
1,048
لایک‌ها
13,054
امتیازها
93
سن
20
محل سکونت
سرزمین خورشیدهایی که از دل خاک طلوع می‌کنند🌻
کیف پول من
1,001
Points
0
سنایی طی عمر خود سه حالت شخصیتی مختلف پیدا کرده‌است. نخست مداح و هجاگوی بوده، پس از آن وعظ و نقد اجتماعی روی آورده و دست آخر عاشق و قلندر و عارف شده‌است. سنایی تا آخر عمر گرفتار این سه حالت بوده‌است.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

ثَنـــاء.م

دلنویس انجمن
دلنویس انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2020-06-25
نوشته‌ها
1,048
لایک‌ها
13,054
امتیازها
93
سن
20
محل سکونت
سرزمین خورشیدهایی که از دل خاک طلوع می‌کنند🌻
کیف پول من
1,001
Points
0
زندگی

حکیم سنایی در سال ۴۷۳ هجری قمری در شهر غزنه ایران (واقع در افغانستان کنونی) دیده به جهان گشود. در سال ۵۴۵ هجری قمری در همان شهر درگذشت. نام او را عوفی مجدالدین آدم السنائی و حاجی خلیفه آدم نیز نوشته‌اند. محمد بن علی الرقا از معاصران او در دیباچه حدیقةالحقیقه نام او را «ابوالمجدودبن آدم السنائی» نوشته‌است. این حاکی از آن است که نام‌های دیگری که بر روی او نهاده‌اند غلط است. در دیوان سنایی ابیاتی به چشم می‌خورد که در آن سنایی خود را «حسن» خوانده‌است. در این بیت سنایی می‌گوید:

حسن اندر حسن اندر حسنمتو حسن خلق و حسن بنده حسن

به‌خاطر این بیت بعضی از محققان می‌گویند که نام او در اصل حسن بوده و وی بعدها نام «مجدود» را برای خود انتخاب کرده‌است. در ابتدا سنایی طبق عادت آن زمان به دربار سلاطین روی آورد و به دستگاه غزنویان راه یافت. او در ابتدا به مداحی پرداخت تا این‌که یک‌باره شیدا شد و دست از جهان و جهانیان شست.

در مورد مذهب کلامی سنایی دو رویکرد وجود دارد، برخی معتقدند که سنایی اشعری است و برخی اعتقاد دارند که او شیعه است. کسانی که معتقدند سنایی اشعری است، دلایل خاصی دارند مثل اینکه سنایی آغاز دیوان و حدیقه را با مدح خلفا آغاز کرده، در بسیاری از اشعار حدیقه نظراتی دارد که به نظرات اشعری نزدیک است، یا مثلاً حادث بودن قرآن به عنوان کلام الهی را رد می‌کند، و معتقدند غزالی یکی از شخصیت‌های فوق‌العاده تأثیرگذار بر روی سنایی است و از آنجا که غزالی یک اشعری است، سنایی هم که در نظرات از او پیروی می‌کرده، اشعری است.[۴]

 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

ثَنـــاء.م

دلنویس انجمن
دلنویس انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2020-06-25
نوشته‌ها
1,048
لایک‌ها
13,054
امتیازها
93
سن
20
محل سکونت
سرزمین خورشیدهایی که از دل خاک طلوع می‌کنند🌻
کیف پول من
1,001
Points
0
رفتن به بلخ

سنایی چند سالی از دوران جوانی را در شهرهای بلخ و سرخس و هرات و نیشابور گذراند. می‌گویند در زمانی که در بلخ بود به کعبه رفت. بعد از این‌که از مکه بازگشت مدتی در بلخ ماند.

آنچه که سنایی را از غزنی به بلخ کشاند، غیر از عشقی که در جوانی بدان گرفتار بود، تا حدی نیز امید به احسان «خواجه اصیل الملک هروی» داشت. در بلخ، سنایی از احسان خواجه اصل هروی بی‌بهره نماند اما زود میانه آن‌ها برهم خورد و تند زبانی‌های سنایی او را گرفتار آزار و محنت کرد و بلخ را رها کرد و بار سفر به مقصد «سرخس» بست. در سرخس نیز کژخویی، بد زبانی و بینوایی خود را همراه برد و شکایت او از فقر و تنگدستی اقتصادی در این دوره از عمر او در اشعارش بازتاب یافته‌است. پس از آن سنایی به «هرات» رفت و مدتی در آنجا ساکن شد و سپس به «نیشابور»، «خوارزم»، «بلخ» و راهی حج شد. پس از بازگشت از حج دوباره به بلخ آمد، اما زیارت مکه او را کاملاً دگرگون کرده بود و آثار تحول درونی و انقلاب فکری در سنایی آغاز شد و دل از ستایشگری و زندگی بی‌بندبار گذشته گرفت و به پرهیزکاری و زهد روی آورد. سنایی پس از مدتی اقامت در بلخ، دوباره راهی سرخس شد و تا سال‌ها به آسودگی در آنجا زیست و از ستایش و حرمت بسیاری در نزد مردم سرخس برخوردار بود. «قوام الدین درگزینی» وزیر معروف عراق در دستگاه «سلجوقیان»، در سرخس به جستجوی سنایی برآمد و خواست تا او را دوباره به دربار ببرد اما سنایی که دیگر سر صحبت با اهل دنیا فرود نمی‌آورد درخواست او را رد کرد و از سرخس بیرون شد. خبرگزاری فارس: نگاهی به زندگی، آثار و آرامگاه سنایی غزنوی. بازدید: مارس ۲۰۱۶.

سنایی، مثنوی سیرالعباد الی معاد را در سرخس سروده و با مدح سیف الدین محمد بن منصور قاضی سرخس به پایان برده‌است.

وی پس از خروج از سرخس به شهرهای خراسان مسافرت کرد و دوباره به زادگاه خود غزنی بازگشت اما دیگر هرگز به دربار سلاطین پا نگذاشت و مشغول سرایش قصاید زهدآمیز خود شد.

در سال ۵۱۸ ق که به غزنین برگشت یادگار پرارزش سفرهایش مقداری از قصاید وی است. بعد از بازگشت به غزنین می‌گویند که خانه‌ای نداشت و یکی از بزرگان غزنین به نام خواجه عمید احمدبن مسعود به او خانه‌ای بخشید و سنایی تا پایان عمر در غزنین در عزلت به سر برد؛ و در این ایام مثنوی حدیقةالحقیقه را نوشت.[۷]

نصایح و اندرزهای حکیم سنایی دلاویز و پرتنوع، شعرش روان و پرشور و خوش‌بیان، و خود او، در زمرهٔ پایه‌گذاران نخستین ادبیات منظوم عرفانی در زبان فارسی به‌ شمار آمده‌است (صفحهٔ ۴۲، حافظ‌نامه، شرح الفاظ، اعلام، مفاهیم کلیدی و ابیات دشوار حافظ.)

او در مثنوی، غزل و قصیده توانایی خود را به‌وضوح نشان داده‌است.

سنایی دیوان مسعود سعد سلمان را، هنگامی که مسعود در اسارت بود، برای او تدوین کرد و با اهتمام سنایی، دیوان مسعود سعد همان زمان ثبت و پراکنده شد و این نیز از بزرگواری سنایی حکایت می‌کند.[۸]

 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا