کامل شده دلنوشته‌ی ای کاش | نگین کاربر انجمن تک رمان

[نگین ...]

عشق تو را خواهم.
بی تو، معنایی نخواهم داشت.
ای‌تنها دلیل زندگی‌ام؛
تبِ‌دستان تو را دارم بهانه.
و چه بهانه‌ای قشنگ‌تر از این است؟
چه رویایی قشنگ‌تر از با تو بودن است؟
گر بگویی، تپش‌های این‌قلب را دست کم گرفته‌ای!.​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[نگین ...]

من هم‌چو رودخانه‌ هستم؛ دارای آرامش نامحدود.
لطافت و پاکی؛
عشق و سرشار از شفافیت‌های محبت.
رودخانه‌ای که ماهی‌های طلایی و قرمزِمهربانی با من هستند.
با چمن و گل بوته‌های همدلی،
با خورشید آرامش و ماه زیبایی‌ها همراه می‌شوم.
گل‌سرخ، یار من است.
سنگ‌ریزه، هم‌راز من است.
در باد و باران،
برف و سرما،
باز هم می‌روم؛
آری! من رودخانه‌ام!
می‌روم و هیچ‌چیز، جلودارم نخواهد بود!​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[نگین ...]

باران که می‌بارد؛
زمین آ*غ*و*ش گرمش را می‌گشاید.
دل‌تنگ قطرات ریز و درشت آسمان شده است.
مثل من،
که دل‌تنگ یار بی‌وفایم شده‌ام!
ای‌کاش در کنارم بودی...​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[نگین ...]

کنار واژه‌های سرد و بی‌روح زندگی‌ام،
نام تو را حک کرده‌ام.
شاید که معجزه‌ای شود و بیایی!
تا گرما ببخشی، بر سرنوشت به آخر‌خط رسیده‌ام!​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[نگین ...]

حرف‌هایم معنایی دیگر به خود می‌گیرند.
حس‌هایم فراتر از خود بروز می‌کنند.
واقعیت‌هایم رویایی می‌شوند.
اشک‌هایم که می‌ریزند؛
قلبم را تر می‌کنند و شوقم را بیشتر!.
گاهی، نمی‌دانم در این دنیایم، یا در یک‌رویا!
گاهی، نمی‌دانم وجود دارم و ماهیت ندارم یا ماهیت دارم و وجود ندارم!
شاید هم در کنار تو، نه وجود دارم و نه ماهیت.
این‌ها مهم نیست.
اهمیت چه؟ دارم؟!
همین کافی‌ست که بگویی:
" برایم اهمیت داری! "
آن‌لحظه، آن‌ثانیه، آن‌دقیقه،
دیگر هیچ‌چیز اهمیتی ندارد؛
جز تو!
برایم بمان. ماندنت، ماندنی‌ست.
بودنت، بودنی‌ست؛
و گفتن درباره‌ی تو، عجیب گفتنی‌ست!.​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[نگین ...]

قاصدک‌ها آرزویت می‌کنند؛
پروانه‌ها از تو در عشق، غیرت می‌کنند.
شاید این، من باشم که در به دست آوردنت،
هزارسال است که همت می‌کنم!.​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[نگین ...]

از سرنوشت مبهمی که پیش رویم است؛ می‌ترسم.
از وجود خلوتی که سرشار از دلتنگی توست؛ می‌ترسم.
چه تقدیر و مصلحتی بود که سرنوشت، تو را از من بگیرد؛ نمی‌دانم!
گرچه حاضرم یک‌قدم از خود، عقب نشینی کنم؛
اما
از تو نمی‌شود!.
تو برگزیده‌ شده‌ای تا همیشه در خاطر و خاطراتم بمانی.​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[نگین ...]

چشمه‌ی اشکم نمی‌جوشد.
قلب آزرده‌ام،
پیراهن ماتم نمی‌پوشد.
یکی تیر بر وجودم می‌زند؛ اما
این‌ل*ب، جام رنج و آه نمی‌نوشد!.
​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[نگین ...]

دل‌تنگی، هر از گاهی در کنج خلوت تنهایی‌ام،
می‌نشیند و قلب مرا سرک می‌کشد.
با هم گفتمانی داریم از فریادهای سکوت!.
دستی به قلب رنگ و رو رفته‌ام می‌کشد؛
با او هم‌دردی می‌کند.
از دل‌تنگی‌های بی‌پایان خودش می‌گوید.
از ای‌کاش‌های نافرجام حرف می‌زند.
در آن‌میان، شیفته‌ی منی می‌شود که از او دل‌تنگ‌تر هستم!
غم‌خوارم می‌شود و دلش به حالم می‌سوزد!.
شاید، آن‌لحظه، خودش را فراموش می‌کند.​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[نگین ...]

شفق، زیبایی رخسارت را غبطه می‌خورد.
و فلق،
تو را کم دارد؛ تا باشکوه شناخته شود.
تو، وجدان برکه‌ی زیبایی‌ها هستی.
و حتی پلک‌زدن‌هایم با وجودت، خسته‌کننده می‌شوند.​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان