خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!

ساعت تک رمان

  1. آینازفرزندماه

    درحال تایپ رمان آنتروس| آینازفرزندماه کاربر انجمن تک رمان

    ...گذاشت. دختر، عقب ماشین نشست و پسر شروع به رانندگی کرد. چیزی توجه دختر را به خود جلب کرده بود. نیمی‌ از چهره‌ی‌ زیبای پسر با موهایش پوشیده شده است. بالاخره بعد از یک ساعت رانندگی به خانه‌ی پسر رسیدند؛ دختر پیاده شد. خانه‌ای بزرگ در جنگل‌های اطراف سئول. #انجمن_تک_رمان #آنتروس #آیناز_فرزند_ماه
  2. آینازفرزندماه

    درحال تایپ رمان آنتروس| آینازفرزندماه کاربر انجمن تک رمان

    ...داد. دختر به شیشه نزدیک شد. پسر جوانی پشت‌ آن نشسته بود، به عقب ماشین نگاه کرد، چند نفری‌ هم عقب نشسته بودند؛ ترسید، عقب رفت. دو نفر از آن‌ها پیاده شدند‌ تا او را به‌ زور سوار ماشین کنند. دختر جوان آن‌قدر ترسیده بود‌ که حتی نمی‌توانست فریاد کمک سر دهد. #آنتروس #انجمن_تک_رمان #آیناز_فرزند_ماه
  3. آینازفرزندماه

    درحال تایپ رمان آنتروس| آینازفرزندماه کاربر انجمن تک رمان

    مقدمه خداوند حذف می‌کند، جایگزین می‌کند، هدیه می‌دهد، چیزی را در عوض می‌گیرد!؛ اما هرگز یادش نمی‌رود جبران کند! آن‌چه در آینده برایت مقرر کرده!، بزرگ‌تر از چیزی است که از دست داده‌اید. تقدیم به مادرم و عزیزانم. #آنتروس #انجمن_تک_رمان #آیناز_فرزند_ماه
بالا