ساعت تک رمان

  1. .Sarina.

    کامل شده قلبم باور نمی‌کند | سارینا الماسی کاربر انجمن تک رمان

    ...تمام تلاش‌های مغزم را از بین می‌برد و غرور چندین ساله‌ام را زیر پایت می‌گذارد. از همه‌ مهم‌تر ترکی جدید بر روی خودش اضافه می‌کند و مرا از عشق تو نابود می‌سازد. آری، کنترلگر من قلبم است. قلبی که هیچ‌گاه نمی‌خواهد رفتنت را باور کند! پایان. #دلنوشته‌ی_قلبم_باور_نمی‌کند #سارینا #انجمن_تک_رمان
  2. .Sarina.

    کامل شده قلبم باور نمی‌کند | سارینا الماسی کاربر انجمن تک رمان

    ...مغزم را به فکر کردن وادار می‌کند؛ حتی اگر مغزم هم تو را فراموش کند قلبم برای تو خواهد تپید. غرور هم به کمک مغزم می‌آید و مرا از پیام دادن به تو باز می‌دارد؛ اما باز هم قلب پیروز این میدان می‌شود و من را همچو دیوانه‌ای، به سمت تو می‌کشاند. #دلنوشته‌ی_قلبم_باور_نمی‌کند #سارینا #انجمن_تک_رمان
  3. .Sarina.

    کامل شده قلبم باور نمی‌کند | سارینا الماسی کاربر انجمن تک رمان

    ...شبانه‌ام تبدیل شود؟ اما اگر تو را نمی‌دیدم؛ ممکن بود جای نوشتن از عشق از دست رفته‌ام، از احساسات قشنگم بنویسم. اگر نمی‌دیدمت، با خنده از خواب بیدار میشدم و قلبم سیاه نمی‌شد. اگر نمی‌دیدمت... نمی‌دانم، تو بگو! اگر نمی‌دیدمت چه اتفاقی می‌افتاد؟ #دلنوشته‌ی_قلبم_باور_نمی‌کند #سارینا #انجمن_تک_رمان
  4. .Sarina.

    کامل شده قلبم باور نمی‌کند | سارینا الماسی کاربر انجمن تک رمان

    ...سوال‌های فراوان مغزت رها شوی. بیا و بهم بگو، به کدام جرم نکرده این چنین مجازات می‌شوم؟ چه کرده‌ام که لایق این دوری هستم؟ مگر جز دیوانه‌ی تو بودن کار دیگری کرده‌ام؟ چرا مرا مستحق این انتظار می‌دانی؟ مگر جز عشق و محبت، چیز دیگری از من مجنون دیده‌ای؟ #دلنوشته‌ی_قلبم_باور_نمی‌کند #سارینا...
  5. .Sarina.

    کامل شده قلبم باور نمی‌کند | سارینا الماسی کاربر انجمن تک رمان

    ...فکرت پریشان خواهم شد، باورم نمی‌شد؛ اما قلب من، از فکر تو به سردرد دچار شده‌ام! هرچه فکر می‌کنم، به دلیل رفتنت نمی‌رسم و سرسامم بیشتر می‌شود. کاش برای مدتی می‌آمدی و مرا از این گمراهی نجات می‌دادی! می‌آمدی و به من اجازه‌ی آخرین وداع را می‌دادی. #دلنوشته‌ی_قلبم_باور_نمی‌کند #سارینا...
  6. .Sarina.

    کامل شده قلبم باور نمی‌کند | سارینا الماسی کاربر انجمن تک رمان

    ...انداخته فکر می‌کنی؟» جواب می‌دهد: «آخر جز او دلیلی برای بودن ندارم!» نمی‌فهمم تو بخش کوچکی از زندگی‌ام را در کنارم بوده‌ای؛ اما قلبم می‌گوید تو را همیشه می‌شناخته است و مغزم هم... از مغزم نگویم بهتر است. هیچ خاطره‌ای جز تو را به یاد نمی‌آورد. #دلنوشته‌ی_قلبم_باور_نمی‌کند #سارینا #انجمن_تک_رمان
  7. .Sarina.

    کامل شده قلبم باور نمی‌کند | سارینا الماسی کاربر انجمن تک رمان

    ای دنیای من! نمی‌خواهم بر کاری که دوستش نداری اجبارت کنم؛ اما فقط برای ساعتی بیا و به دلم آرام و قرار بده. بیا و تو به قلبم بگو دیگر نمی‌توانم تو را ببینم. حرف مرا که باور نمی‌کند؛ اما گر تو بهش بگویی شاید از فکرت دست بکشد. #دلنوشته‌ی_قلبم_باور_نمی‌کند #سارینا #انجمن_تک_رمان
  8. .Sarina.

    کامل شده قلبم باور نمی‌کند | سارینا الماسی کاربر انجمن تک رمان

    تا به‌حال از دل پریشان و دیوانه‌ام سخن گفته‌ام؛ اما از مغزم هم گله‌هایی دارم. هرچه بهش می‌گویم به تو فکر نکند، فایده‌ای ندارد؛ گویا در مغزم حک شده‌ای. باور نمی‌کند تویی که همیشه بودی، حال در کنارم نباشی! #دلنوشته‌ی_قلبم_باور_نمی‌کند #سارینا #انجمن_تک_رمان
  9. .Sarina.

    کامل شده قلبم باور نمی‌کند | سارینا الماسی کاربر انجمن تک رمان

    ...از عسل شیرین‌تر تو را فراموش کنم؛ اما با رفتنت که تلخی‌اش از هر دارویی بیشتر است، چه کنم؟ حتی اگر بتوانم از تو متنفر شوم، باز هم فکرم درگیر تو خواهد بود. شاید واقعاً نفرت و عشق یکی هستند و هر دو باعث می‌شوند در مغزم حک بشوی و از قلبم خارج نشوی. #دلنوشته‌ی_قلبم_باور_نمی‌کند #سارینا #انجمن_تک_رمان
  10. .Sarina.

    کامل شده قلبم باور نمی‌کند | سارینا الماسی کاربر انجمن تک رمان

    ...را این‌گونه بازی بدهی؟ تو که پناه من بودی؛ چطور توانستی این‌گونه ترکم کنی؟ از تنهایی‌هایم به تو پناه‌ می‌آوردم؛ اما حال که نیستی هیچ‌چیز نمی‌تواند مرا از این تنهایی بی‌انتها نجات دهد. هیچ‌کس نمی‌تواند مانند تو پناهم باشد و قلبم را آرام کند. #دلنوشته‌ی_قلبم_باور_نمی‌کند #سارینا #انجمن_تک_رمان
بالا