• مصاحبه اختصاصی رمان کاراکال میگل سانچز کلیک کنید

در حال کپی قلبم باور نمی‌کند | سارینا الماسی کاربر انجمن تک رمان

  • نویسنده موضوع .Sarina.
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 23
  • بازدیدها 692
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

.Sarina.

مدیر تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
ناظر انجمن
ویراستار انجمن
تایپیست انجمن
ادیتور انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2024-04-21
نوشته‌ها
360
لایک‌ها
1,239
امتیازها
73
کیف پول من
52,264
Points
466
سخت است با سوال‌های فراوان مغزت رها شوی.
بیا و بهم بگو، به کدام جرم نکرده این چنین مجازات می‌شوم؟
چه کرده‌ام که لایق این دوری هستم؟ مگر جز دیوانه‌ی تو بودن کار دیگری کرده‌ام؟
چرا مرا مستحق این انتظار می‌دانی؟ مگر جز عشق و محبت، چیز دیگری از من مجنون دیده‌ای؟
#دلنوشته‌ی_قلبم_باور_نمی‌کند
#سارینا
#انجمن_تک_رمان
کد:
سخت است با سوال‌های فراوان مغزت رها شوی.
بیا و بهم بگو، به کدام جرم نکرده این چنین مجازات می‌شوم؟
چه کرده‌ام که لایق این دوری هستم؟ مگر جز دیوانه‌ی تو بودن کار دیگری کرده‌ام؟
چرا مرا مستحق این انتظار می‌دانی؟ مگر جز عشق و محبت، چیز دیگری از من مجنون دیده‌ای؟
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

.Sarina.

مدیر تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
ناظر انجمن
ویراستار انجمن
تایپیست انجمن
ادیتور انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2024-04-21
نوشته‌ها
360
لایک‌ها
1,239
امتیازها
73
کیف پول من
52,264
Points
466
گاهی با خود می‌اندیشم که اگر هیچ‌گاه تو را نمی‌دیدم چه اتفاقی می‌افتاد؟ ممکن بود باز هم تیری زهرآلود به سمت قلبم پرتاب شود؟
ممکن بود که دوباره از احساسات از دست رفته‌ام بنوسم و قطره‌های اشک، نوشته‌هایم را خیس کنند؟
اگر تو را نمی‌دیدم، باز هم لحظه به لحظه‌ی زندگی‌ام را به کسی فکر می‌کردم؟ امکانش بود آرزوی شنیدن صدای کسی به دعاهای شبانه‌ام تبدیل شود؟
اما اگر تو را نمی‌دیدم؛ ممکن بود جای نوشتن از عشق از دست رفته‌ام، از احساسات قشنگم بنویسم. اگر نمی‌دیدمت، با خنده از خواب بیدار میشدم و قلبم سیاه نمی‌شد.
اگر نمی‌دیدمت...
نمی‌دانم، تو بگو! اگر نمی‌دیدمت چه اتفاقی می‌افتاد؟
#دلنوشته‌ی_قلبم_باور_نمی‌کند
#سارینا
#انجمن_تک_رمان
کد:
گاهی با خود می‌اندیشم اگر هیچ‌گاه تو را نمی‌دیدم چه اتفاقی می‌افتاد؟ ممکن بود باز هم تیری زهرآلود به سمت قلبم پرتاب شود؟
ممکن بود که دوباره از احساسات از دست رفته‌ام بنوسم و قطره‌های اشک، نوشته‌هایم را خیس کنند؟
اگر تو را نمی‌دیدم، باز هم لحظه به لحظه‌ی زندگی‌ام را به کسی فکر می‌کردم؟ امکانش بود آرزوی شنیدن صدای کسی به دعاهای شبانه‌ام تبدیل شود؟
اما اگر تو را نمی‌دیدم؛ ممکن بود جای نوشتن از عشق از دست رفته‌ام، از احساسات قشنگم بنویسم. اگر نمی‌دیدمت، با خنده از خواب بیدار میشدم و قلبم سیاه نمی‌شد.
اگر نمی‌دیدمت... 
نمی‌دانم، تو بگو! اگر نمی‌دیدمت چه اتفاقی می‌افتاد؟
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

.Sarina.

مدیر تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
ناظر انجمن
ویراستار انجمن
تایپیست انجمن
ادیتور انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2024-04-21
نوشته‌ها
360
لایک‌ها
1,239
امتیازها
73
کیف پول من
52,264
Points
466
هرچند که فکر کردن بی‌فایده است؛ زیرا که قدرت مغزم کم‌تر ازقلبی است که بر من حاکم شده. قلبی که با باور نکردنش، مغزم را به فکر کردن وادار می‌کند؛ حتی اگر مغزم هم تو را فراموش کند قلبم برای تو خواهد تپید. غرور هم به کمک مغزم می‌آید و مرا از پیام دادن به تو باز می‌دارد؛ اما باز هم قلب پیروز این میدان می‌شود و من را همچو دیوانه‌ای، به سمت تو می‌کشاند.

#دلنوشته‌ی_قلبم_باور_نمی‌کند
#سارینا
#انجمن_تک_رمان
کد:
هرچند که فکر کردن بی‌فایده است؛ زیرا که قدرت مغزم کم‌تر ازقلبی است که بر من حاکم شده. قلبی که با باور نکردنش، مغزم را به فکر کردن وادار می‌کند؛ حتی اگر مغزم هم تو را فراموش کند قلبم برای تو خواهد تپید. غرور هم به کمک مغزم می‌آید و مرا از پیام دادن به تو باز می‌دارد؛ اما باز هم قلب پیروز این میدان می‌شود و من را همچو دیوانه‌ای، به سمت تو می‌کشاند.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

.Sarina.

مدیر تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
ناظر انجمن
ویراستار انجمن
تایپیست انجمن
ادیتور انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2024-04-21
نوشته‌ها
360
لایک‌ها
1,239
امتیازها
73
کیف پول من
52,264
Points
466
چه جنگی در من به پا شده است! مغز که می‌خواهد سعی کند به هرچه فکر کند جز تو و قلبی که به یاد تو وادارش می‌کند.
غرور که مرا به دوری وا می‌دارد و قلب تکه‌تکه شده‌ام باید تاوان تصمیمش را دهد.
قلبی که باور نمی‌کند و با باور نکردنش، تمام تلاش‌های مغزم را از بین می‌برد و غرور چندین ساله‌ام را زیر پایت می‌گذارد. از همه‌ مهم‌تر ترکی جدید بر روی خودش اضافه می‌کند و مرا از عشق تو نابود می‌سازد.
آری، کنترلگر من قلبم است. قلبی که هیچ‌گاه نمی‌خواهد رفتنت را باور کند!


پایان.

#دلنوشته‌ی_قلبم_باور_نمی‌کند
#سارینا
#انجمن_تک_رمان

کد:
چه جنگی در من به پا شده است! مغز که می‌خواهد سعی کند به هرچه فکر کند جز تو و قلبی که به یاد تو وادارش می‌کند.
غرور که مرا به دوری وا می‌دارد و قلب تکه‌تکه شده‌ام باید تاوان تصمیمش را دهد.
قلبی که باور نمی‌کند و با باور نکردنش، تمام تلاش‌های مغزم را از بین می‌برد و غرور چندین ساله‌ام را زیر پایت می‌گذارد. از همه‌ مهم‌تر ترکی جدید بر روی خودش اضافه می‌کند و مرا از عشق تو نابود می‌سازد.
آری، کنترلگر من قلبم است. قلبی که هیچ‌گاه نمی‌خواهد رفتنت را باور کند!


پایان.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا