ساعت تک رمان

  1. حسینعلی

    دلنوشته دلنوشته‌ی پنجره‌ای رو به تنهائی از حسینعلی کاربر تک رمان

    پارت دوم: اوست که به صد چشمِ تنهائی‌اش، تنهائیِ مرا می‌بیند و من هم تنها او را می‌بینم. اوست که به هزار پژواکِ تنهائیم، هم‌زبانِ من است؛ وقتی که سخنش می‌گویم. و به هر سَمت که گام برمی‌دارم؛ تنها اوست که با من گام برمی‌دارد. اوست، کسِ بی‌کسی‌هایم! *** #پنجره‌ای_رو_به_تنهائی #حسینعلی #انجمن_تک_رمان
  2. حسینعلی

    دلنوشته دلنوشته‌ی پنجره‌ای رو به تنهائی از حسینعلی کاربر تک رمان

    پارت اول: او یارِ مهربانِ من‌ست. یار ندیدن‌ها و دیده نشدن‌هایم! یارِ نگفتن‌ها و نشنیدن‌هایم! یارِ رفت و آمد نشدن‌هایم! *** #پنجره‌ای_رو_به_تنهائی #حسینعلی #انجمن_تک_رمان
  3. حسینعلی

    دلنوشته دلنوشته‌ی پنجره‌ای رو به تنهائی از حسینعلی کاربر تک رمان

    ...زنده به دنیائی‌ست، که از دارِ دنیا؛ زنده به چهاردیواری‌ایست، گِرداگِرد! جداره‌هائی استوار، که جوان‌مردانه؛ حاجبِ یگانگی‌هایم، از دنیائی ناشناخته شده‌اند. سپری در برابرِ تهاجمِ اَغیار! جان‌پناهی برای دفعِ سمومِ انظار! مامنی امن، مقابل سِیلِ گفتار! #پنجره‌ای_رو_به_تنهائی #حسینعلی #انجمن_تک_رمان
بالا