Usage for hash tag: حسینعلی

ساعت تک رمان

  1. حسینعلی

    دلنوشته دلنوشته‌ی تنهای بی‌همتا، نوشته‌ی حسینعلی، نویسنده‌ی تک رمان

    پارت هفتم نبالد که تو این‌چنین زار بُودی، به چاهی و یوسف، به بازار بُودی. برو، جای اشک خون مَریز جانِ‌دل، که ینبوعِ جاری، به مرغزار بُودی. *** #تنهای_بی_همتا #حسینعلی #انجمن_تک_رمان
  2. حسینعلی

    دلنوشته دلنوشته‌ی تنهای بی‌همتا، نوشته‌ی حسینعلی، نویسنده‌ی تک رمان

    پارت ششم تو تنهائی اما همه بر تواَند، که هر تاپ و توپَت، همه پَرتواَند. تو تنهای بی‌تا، خدای تنی، که نبض حیاتِ همه در تواند. *** #تنهای_بی_همتا #حسینعلی #انجمن_تک_رمان
  3. حسینعلی

    دلنوشته دلنوشته‌ی تنهای بی‌همتا، نوشته‌ی حسینعلی، نویسنده‌ی تک رمان

    پارت پنجم "زبان" برشنیدش به این ناله‌ها، بگفتش چه‌باد اشک و این ژاله‌ها؟ که تو تک نوازنده‌ی سمفونیِّ تَنی، برقصاید از تو، تنِ واله‌ها! *** #تنهای_بی_همتا #حسینعلی #انجمن_تک_رمان
  4. حسینعلی

    دلنوشته دلنوشته‌ی تنهای بی‌همتا، نوشته‌ی حسینعلی، نویسنده‌ی تک رمان

    پارت چهارم چرا (گوش) و (ل*ب)، (چشمِ دیدار) و (دست)، هر آن، یک طرف، یار و دلدار هست؟ فقط قهوه‌ی فالِ فنجانِ من، نگون گشته تنها و بی‌یار رَست؟ *** #تنهای_بی_همتا #حسینعلی #انجمن_تک_رمان
  5. حسینعلی

    دلنوشته دلنوشته‌ی تنهای بی‌همتا، نوشته‌ی حسینعلی، نویسنده‌ی تک رمان

    پارت سوم چرا کارِ من، این‌چنین زار شد؟ چرا طالع‌اَم، بی‌کس و کار شد؟ میان همه زوج و تزویج‌ها، فقط بختِ من یکه، بی‌یار شد؟ *** #تنهای_بی_همتا #حسینعلی #انجمن_تک_رمان
  6. حسینعلی

    دلنوشته دلنوشته‌ی تنهای بی‌همتا، نوشته‌ی حسینعلی، نویسنده‌ی تک رمان

    پارت دوم سیاهیِّ روزم، ظَلامِ شب است، به تا کی چنینم، علامِ رب است. به کورسوی ریزی رضا دارم و، خدایا، خدایا، کلامِ ل*ب است. *** #تنهای_بی_همتا #حسینعلی #انجمن_تک_رمان
  7. حسینعلی

    دلنوشته دلنوشته‌ی تنهای بی‌همتا، نوشته‌ی حسینعلی، نویسنده‌ی تک رمان

    پارت اول به تا کی به دیوار، کوبم سَرَم؟ به تا کی بمانم در این غم‌حَرم؟ چرا کام من خون دل خوردن‌ست؟ و زین خون، جای اشک، چشم‌تَرم؟ *** #تنهای_بی_همتا #حسینعلی #انجمن_تک_رمان
  8. حسینعلی

    دلنوشته دلنوشته‌ی تنهای بی‌همتا، نوشته‌ی حسینعلی، نویسنده‌ی تک رمان

    نام دلنوشته : تنهای بی‌همتا دلنویس : حسینعلی ژانر : فانتزی مقدمه : "تنهای بی‌همتا" در حصارِ سختِ س*ی*نه، دِلِ تنگم، سیاه‌قلمی از سیاه‌رگ گرفت، و بر سرخه‌دیوارِ قلبم سیاهه کرد: - تاپ، تاپ؛ نمانده دگر زین اسیری تاب! - توپ، توپ؛ یه بارم نگارا، درِ ما بکوب! #تنهای_بی_همتا #حسینعلی #انجمن_تک_رمان
  9. حسینعلی

    دلنوشته دلنوشته‌ی پنجره‌ای رو به تنهائی از حسینعلی کاربر تک رمان

    ...دیگر تنم، فارغ از هر دردی، آسوده بود و در پشتم؛ به‌جای آن دردِ تنهائی؛ دو سبک‌بالی برای پرواز حس می‌کردم. پرواز در آ*غ*و*ش گرم و بی‌کرانِ آسمانی مقدس؛ به نامِ "مادر". (فدای آن کس که عذابِ پروردن ما را در بطنِ تنهائیش، تنها بدوش کشید.) دوستت دارم مادر. #پنجره‌ای_رو_به_تنهائی #حسینعلی #انجمن_تک_رمان
  10. حسینعلی

    دلنوشته دلنوشته‌ی پنجره‌ای رو به تنهائی از حسینعلی کاربر تک رمان

    ...از آن گریزان بودم. تنها، در بینِ تن‌ها! تن‌هائی بِسانِ تنِ نحیفِ خودم، اما بلند قامت و دیو پیکر! که همه به گریه‌ام می‌خندیدند؛ اما به لطافت! به لطافت نوازش‌های مرموزشان! به لطافت پیچشم در لفافه‌ی گل‌دوزشان! و به لطافتِ لباس‌های سپیدِ چون روزشان! *** #پنجره‌ای_رو_به_تنهائی #حسینعلی #انجمن_تک_رمان
بالا